عرصه فرهنگ و هنر ایران امروزه به کلی توسط غارتگران فرهنگی احاطه شده و هر آنچه عرضه میکنند کالاهایی بنجل است که نامی جز میانمایگی و ابتذال نمیتوان بر آن نهاد. در عصر سلبریتی زده و هیجانی احاطه شده با تکنولوژیهای ارتباطی، چهرههای سرشناس با سوء استفاده از موقعیت خود شروع به فعالیتهای مبتذل و غیر فرهنگی خود میکنند.
«تابناک باتو» ـ از کنسرت مهران مدیری و گلزار تا تجدید چاپ دلنوشتههای بهاره رهنما همگی به خوبی نماینگر واقعیت حاکم بر عرصه فرهنگ و هنر کشور است. مدیری و گلزار مدام کنسرت میگذارند و بلیت صد و و دویست هزار تومانی شان در عرض چند دقیقه به پایان میرسد؛ پژمان جمشیدی بازیگر سابق فوتبال و فلان سلبریتی یک شبه از فرش به عرش رسیده در سینمای تهی و بی معنای سینمای تجاری امروز مدام در تئاتر شهر و سالنهای دیگر تئاتر به روی صحنه میبرند؛ لیلا اوتادی و بهاره رهنما کتابهایی به نام شعر به چاپ میرسانند و در معروفترین انتشارتیها به چاپ میرسانند؛ صابر ابر نویسنده کتاب جامع و گرانبهایی سیصد هزار تومانی میشود و با سر و صدای زیادی از آن رونمایی میکند. تهمینه میلانی با کاربون نقاشیهای این و آن را کپی میکند و با قیمت بالا به خورد مردم شیفته هنر و زیبایی میدهد و ... .
این وجه حاکم بر هنر و فرهنگ امروز جامعه ماست و به خوبی نشان میدهد که فرهنگ و هنر این جامعه دهه هاست به دست نااهلان افتاده و در وضعیت احتضار و جان سپردن است. امروز دیگر کسی برای هنرمندان اصیل و بزرگ تاریخ این سرزمین تره هم خورد نمیکند و وجهه تجاری شده هنر به ندرت هنرمندان اصیل تاریخ این سرزمین را در بازی پر زرق و برق خود به رسمیت میشناسد. امروزه واژههای دهان پر کن، حضرت استاد و فخر هنر و یگانه ستاره تابناک عرصه هنر به افرادی گفته میشود که در بهترین حالت در چند فیلم سینمایی متوسط به عنوان بازیگر به کار گرفته شده اند!
اساتید بسیاری در ایران هستند که دهه هاست موسیقی کار میکنند، دستگاه و ردیف موسیقی را میشناسند، اما هیچ گاه اجازه و مجوز کنسرت در یک سالن کوچک هم برایشان صادر نمیشود؛ اساتیدی هستند که سال هاست برای سینما، تئاتر و نمایش جانفرسایی کرده اند، اما در هیچ سالن و نمایش خانهای اجازه ورود نیافته اند؛ نقاشان با استعداد بسیاری در گوشه و کنار این سرزمین زندگی خود را صرف این هنر کرده اند، اما تابلوهایشان در هیچ گالری اجازه نمایش نیافته است؛ نویسندههای بسیاری سال هاست که در انتظار اجازه نشر آثارشان در تودرتوهای عجیب و غریب ارشاد گیر افتاده اند.
عرصه فرهنگ و هنر ایران امروزه به کلی توسط غارتگران فرهنگی احاطه شده و هر آنچه عرضه میکنند کالاهایی بنجل است که نامی جز میانمایگی و ابتذال نمیتوان بر آن نهاد. در عصر سلبریتی زده و هیجانی احاطه شده با تکنولوژیهای ارتباطی، چهرههای سرشناس با سوء استفاده از موقعیت خود شروع به فعالیتهای مبتذل و غیر فرهنگی خود میکنند. چهرههایی که به تیشه در حال ضربه زدن به ریشههای تاریخ فرهنگ و هنر این سرزمین هستند و کارکردی به مراتب مخربتر از آقازادهها و مفسدان اقتصادی دارند!
فرهاد قنبری
«تهمینه میلانی با کاربون نقاشیهای این و آن را کپی میکند و با قیمت بالا به خورد مردم شیفته هنر و زیبایی میدهد»
الان هر بی سر و پایی ادعای شاعری داره.