مردم بی‌عقل چه کسانی هستند؟
کد خبر: ۱۴۹۳۶۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: 2019 July 06    -    ۱۵ تير ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۰
نظر شما به نوع نگاهتان به انسان بستگی دارد. دو نگاه زیر را ببینید،... مردم مثل یک گله هستند که هر چوپانی می‌تواند آنها را به هر جایی ببرد. مثلاً می‌توان آشغال ترین باورها یا اجناس را با تبلیغات بسیار به مردم غالب وحتی کاری کرد که فکر کنند زندگی شان بدون آن آشغال لنگ می‌ماند. مثلاً داستان کرم حلزون را در چندسال قبل به ‌خاطر آورید.

مردم بی‌عقل؟

مردم بی‌عقل؟«تابناک باتو» ـ برخی که رفتار حریصانه‌ی مردم در صف‌های شلوغ خرید گوشت و پراید، یا پر کردن باک در شب اعلام گرانی بنزین را نگاه می‌کنند، می‌گویند دقیقاً در کجای این مردم عقل قرار دارد؟ و برخی دیگر نیز می‌‌گویند اتفاقاً این رفتار بر اساس فرمول‌های رفتار اقتصادی کاملاً عقلانی است.

نظر شما به نوع نگاهتان به انسان بستگی دارد. دو نگاه زیر را ببینید،

نگاه اول

عقل کمترین کارکرد را در انسان دارد. رفتار انسان بیشتر از هر چیز دیگر، تحت تأثیر هیجانات و احساسات ناهشیار، ژنتیک، طبقه‌‌ی اجتماعی، روح زمانه، تربیت، رسانه یا هزار چیز پیدا و ناپیدای دیگر است.

مردم مثل یک گله هستند که هر چوپانی می‌تواند آنها را به هر جایی ببرد. مثلاً می‌توان آشغال ترین باورها یا اجناس را با تبلیغات بسیار به مردم غالب وحتی کاری کرد که فکر کنند زندگی شان بدون آن آشغال لنگ می‌ماند. مثلاً داستان کرم حلزون را در چندسال قبل به ‌خاطر آورید.

نگاه دوم

رویکرد انتخاب عقلانی یا اختیار عاقلانه (در اقتصاد کلاسیک و نوکلاسیک) می‌گوید انسان‌ها موجودات هوشمندی هستند که گزینه‌های مختلف را بر اساس محاسبات منطقی وارسی کرده و سودمندترین آنها را برمی‌گزینند. میزان منطقی بودن این محاسبات بستگی به تعداد گزینه‌ها، دیتاهای در دسترس، و رسش مغزی آنها دارد. اما در هر حال، انسان‌ها جستجوگرانی منطقی هستند که به دنبال حداکثر کردن سود و کمینه کردن هزینه و ضرر خویشتن هستند.
رفتار آدمیان هدفدار و سنجش‌گرایانه است و حوادث اجتماعی حاصل جمع اعمال افراد زیادی است که بر اساس محاسبات عقلانی عمل می‌کنند.

برای نمونه، یکی از مصادیق عقلانی عمل کردن، رابطه‌ی بین مصرف و قیمت است.
به زبان ساده اگر هیچ عامل دیگری در کار نباشد، هر موجود عاقلی وقتی قیمت یک چیز بالا می‌رود آن را کمتر می‌خرد. یعنی با افزایش قیمت تقاضا پایین می‌آید (البته عوامل بسیاری هستند که باعث کاهش یا افزایش تقاضا می‌شوند). حالا اگر آن جنس ضروری باشد، به جنس جایگزین ارزان تر روی می‌آورد. مثلا اگر گوشت گوسفند گران شود بیشتر مرغ می‌خرد که ارزانتر است.

مردم بی‌عقل؟

ممکن است گروه اول در پاسخ بگویند: این قاعده تنها در کشورهای توسعه‌یافته که عقل و شعور مردم به خاطر سرانه‌ی مطالعه و سطح سواد و دانش بالا رفته، جاری است. برای همین وقتی یک چیز گران می‌شود مردمشان نمی‌خرند. اما کشور ما بالعکس است. وقتی یک چیز گران می‌شود هجوم می‌آوریم برای خریدن، حتی بیشتر از حد نیازمان. چراکه ما مردم ایران هنوز به رشد عقلانی مناسبِ ناشی از آموزش صحیح دست نیافته‌ایم، و این عامل با اختلال‌های اخلاقی مانند حرص و آز و تنبلی و بی‌اعتمادی‌های اجتماعی نیز مقرون شده است.

 

اما گروه دوم چنین پاسخ می‌دهند: ما از نظر تعداد فارغ‌التحصیلان بیشتر رشته‌ها از بیشتر کشورهای دنیا جلو زده‌ایم؛ بنابراین، مشکل تحصیلات و رشد عقلی نداریم. جدای از اینکه آدمیزاد حتی بدون سواد نیز بر اساس محاسبه‌ی دقیق سود و زیان رفتار می‌کند. به‌لحاظ اخلاقی نیز از دیگر کشورها عقب‌تر نیستیم.

در مورد رفتار مردم کشور ما نیز اصل رفتار عقلانی جاری است. مشکل آن‌جاست که یک عامل مزاحم دیگر در آن اصل ساده‌ی قیمت و خرید دخالت می‌کند: بی‌ثباتی اقتصادی و پیش‌بینی‌ناپذیری اوضاع، بر اثر دخالت عوامل سیاسی.

این‌پیش‌بینی‌ناپذیری با یک تجربه‌ی تاریخی مقرون است: در مملکت ما هیچ چیز ارزان‌ نمی‌شود و قطعاً در آینده گرانتر می‌شود.

اگر این عامل را نیز حساب کنیم می‌بینیم که رفتار مردم ما نیز عقلانی است: جنسی که گران می‌شود را می‌خرم، چون می‌دانم در آینده گرانتر می‌شود و با نخریدن من ارزان‌تر نخواهد شد (تورم انتظاری).

برای نمونه، وقتی در جامعه به دلیل افزایش یکباره‌ی قیمت دلار یا افزایش نقدینگی، «تورم انتظاری» شکل می‌گیرد مردم انتظار دارند قیمت همه‌ی کالاها، به ویژه کالاهایی که ویژگی سرمایه‌گذاری دارند، افزایش پیدا کند. لذا به سمت کالاهای سرمایه‌ای همانند خودرو هجوم می‌برند تا بتوانند از این افزایش قیمت‌ها سودی نصیب خود کنند.

لذا رفتار مردم در سطح خرد فردی باز هم عقلانی است؛ اما، مشکل جای دیگر است؛ یعنی در سطح کلان. چون این عقلانی عمل کردن فردی در بستر یک اقتصاد بیمار اجرا می‌شود، وضع را بدتر می‌کند. مثلاً همین افزایش تقاضا به‌طور پلکانی به افزایش قیمت مجدد می‌انجامد، ولی بدون افزایش کیفیت و در یک سیستم غیرپاسخگو. این عرضه‌کنندگان غیرپاسخگو، رندانه از این تورم انتظاری سوء استفاده می‌كنند.
بنابراین علت اصلي افزايش قيمت‌ها شكل گيرى تورم انتظاري بر اثر تجربه‌ی تاریخیِ ناشی از بی ثباتی اقتصادی است، نه اختلال در عرضه و تقاضا.

محسن زندی

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۵
0
9
تخصص گرایی می گوید جناب زندی در حوزه تخصص خود قلم بزند ، نه آنکه هرچه دلش می خواهد بنویسد، ضمنا نگاه به انسان به ایندو نگاه ختم نمی شود، و دیگر اینکه مهمترین ایراد نگاه دوم همان سوداوری حداکثری و بی توجهی به اخلاقیات و محیط زیست است، انسانهای احمق و کوته نگر در نگاه دوم با نابود کردن طبیعت و همچنین وارد کردن ضرر و زیان به دیگران، به حداکثر شدن سود خود فکر می کنند، در حالیکه نگاه سوم و بلند مدت می گوید حفظ طبیعت و منافع جمعی ضامن بقا سوداوری شما است
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار