من یک امدادگر داوطلب هستم هنگام زلزله بم داشتیم به اتفاق دوستی کودکی اسیب دیده را سوار امبولانس میکردیم کودک درد شدیدی داشت و بی تابی میکرد صدایی از پشت سر گفت بگدارید من کمکتان کنم خانم تهرانی بودند کودک را بغل کردند و مادرانه او را ارام کردند و پایش را که اسیب دیده بود باند پیچی کردند و با امبولانس راهی بیمارستان در کرمان کردند روز بعد ایشان را در فرودگاه دیدم که از خستگی به دیوار تکیه داده وچشمانشان را بسته بودند منتظر رسیدن همکارشان بودند تا کمکهای مردمی را تخلیه کنند بدون گرفتن سلفی با زلزله زده ها و یا نوشتن شعر یادگاری در فیس بوک وشعار کمک سر دادن درست مثل یک انسان واقعی به بقیه کمک میکردند همچون یک امدادگر داوطلب برایشان در سال جدید سلامتی و بهروزی ارزومندم
من یک امدادگر داوطلب هستم هنگام زلزله بم داشتیم به اتفاق دوستی کودکی اسیب دیده را سوار امبولانس میکردیم کودک درد شدیدی داشت و بی تابی میکرد صدایی از پشت سر گفت بگدارید من کمکتان کنم خانم تهرانی بودند کودک را بغل کردند و مادرانه او را ارام کردند و پایش را که اسیب دیده بود باند پیچی کردند و با امبولانس راهی بیمارستان در کرمان کردند روز بعد ایشان را در فرودگاه دیدم که از خستگی به دیوار تکیه داده وچشمانشان را بسته بودند منتظر رسیدن همکارشان بودند تا کمکهای مردمی را تخلیه کنند بدون گرفتن سلفی با زلزله زده ها و یا نوشتن شعر یادگاری در فیس بوک وشعار کمک سر دادن درست مثل یک انسان واقعی به بقیه کمک میکردند همچون یک امدادگر داوطلب برایشان در سال جدید سلامتی و بهروزی ارزومندم