«تابناک باتو» ـ در دنیای امروز به اشتراک گذاشتن عکسهای خصوصی و سلفی گرفتن در شبکههای مجازی برای عدهای به سرگرمی روزانه تبدیل شده است و برای اینکه این کار در حد بالایی از کیفیت ارائه شود دست به هر کاری میزنند از فتوشاپ عکس گرفته تا عملهای زیبایی و همه اینها برای این است که در نظر بازدیدکنندگان هرچه زیباتر و جذابتر به نظر بیانند.
اما در گوشه و کنار دنیا افرادی هستند که از سلفی گرفتن و گذاشتن آن در اینستاگرام یا پروفایل خود لذت میبرند، اما عکسشان با خودشان هیچ فرقی ندارد و چه بسا نواقصی در صورت و یا پوست خود داشته باشند و با دیده شدن آن مشکلی ندارند.
در این گزارش افرادی را به شما معرفی میکنیم که با توجه به نقصهایی که در صورت دارند روزانه سلفیهای خود را منتشر و نسبت به ظاهر خود حس بدی ندارند.
تالسی واگیانی ۳۹ ساله مربی پیلاتس و تاجر کریستال و بلور، در ۱۰ سالگی بر اثر سقوط هواپیما والدین خود را از دست داد و ۴۵ درصد صورت و بدنش سوخت.
او راجع به عکسها و سلفیهایش میگوید:" چرا و چه لزومی دارد عکسهای من راجع به من حرف بزنند؟ من هم مانند دختران دیگر از لوازم آرایش استفاده میکنم، اما هیچ وقت تلاش نکردم تا سوختگی پوست صورتم را بپوشانم. مردم معتقدند من اهمیتی به ظاهرم نمیدهم، اما این نظری اشتباه و کمی سطحی نگر است.
زمانی که من یاد زخمهای بدن و صورتم میافتم به این نتیجه میرسم که گاهی به خاطر این ضایعه زندگیم رو به جلو حرکت نکرد و در بسیاری از مواقع عقبگرد داشتم مانند زمانی که در مصاحبه شغلی در یک هتل گردشگری مرا رد کردند و خیلی صریح به من گفتند صورت شما برای کار ما مناسب نیست.
اگر هر کس دیگر جای من بود شاید با گفتن این حرف دلسرد میشد و حتی ادامه دادن زندگی برایش غیر تحمل بود، اما من اجازه نمیدهم کسی مرا متوقف و در رسیدن به آرزوهایم برایم مانع تراشی کند. عاشق این هستم که در اینستاگرام سلفیهایم را پست کنم و چیزی برای پنهان کردن ندارم درست مثل اکثر افرادی که میشناسم.
زندگی یک تابلوی نقاشی نیست که با قلمو بدون هیچ نقصی کشیده شود. شما میتوانید به فردی ۳ ثانیه نگاه کنید و از دیدنش لذت ببرید و او را تحسین کنید. اما بعد از آن چیزی که مهم است، شخصیت و نوع برخورد و رفتار او است و این باید ملاک جذابیت قرار بگیرد."
مایکل بوتنگ ۳۲ ساله زمانی که هشت ماهه بود با آب جوش یک طرف صورتش سوخت. در حال حاضر ازدواج کرده و دو فرزند دارد و به عنوان مهندس کامپیوتر مشغول به کار است.
او راجع به انتشار سلفی در شبکههای اینترنتی میگوید: "امیدوار هستم که عکسهایم به همه دنیا بگوید من هم مانند همه یک فرد عادی هستم با دو چشم و دو گوش و یک دهان. من روزانه عکس میگیرم و همسرم آنها را به اشتراک میگذارد.
برخیها فکر میکنند من در گذشته عضو باندهای خطرناکی بوده ام و در آنجا صورتم اینگونه شده است. هر وقت از من سؤال کنند بدون آنکه ناراحت و یا عصبانی شوم برایشان ماجر را توضیح میدهم. دو سال پیش در یک حادثه رانندگی گوشم آسیب دید و لاله گوشم از بین رفت. سازمان " ان اچ اس " (سازمان بهداشت و خدمات درمانی انگلستان) برای جراحی به من کمک نکرد و من مجبور شدم مبلغ ۱۵۰۰ یورو را ذره ذره جمع کنم تا اینکه یکی از دوستان خوبم وقتی متوجه قضیه شد تمام هزینه جراحی را قبول کرد.
هیچ وقت زمانی را که پسرم برای اولین بار متوجه صورت سوخته و متفاوت من با دیگران شد فراموش نمیکنم. او با دستان کوچکش قسمت سوخته شده را لمس میکرد و سؤالاتی را که در ذهنش بود از من میپرسید. درباره این قضیه بسیار کنجکاو بود و وقتی ماجرا را برایش تعریف کردم با آن کنار آمد. خوشحالم که پسرم میتواند در آینده تفاوت دیگران را درک کند و به آنها احترام بگذارد.
شانکار جالوتا ۲۴ ساله دانشجوی رشته اقتصاد در دانشگاه منچستر است. او بیماری برص (پیسی دارد) و اول بار هم در پاهای او ظاهر شد.
او میگوید:" من از عکسهایم متنفر بودم. هیچ اعتماد به نفسی نداشتم و همیشه چشمانم را با آرایش کردم میپوشاندم و این برای من بسیار وحشتناک بود و همیشه فکر میکردم دخترها چطور همیشه آرایش چشم دارند؟ کسی که به من در این راه کمک کرد تا بتوانم با بیماری ام کنارم بیایم نامزدم بود و از او بسیار سپاسگزارم.
وقتی افراد برای اولین بار با من روبه رو میشوند واکنشهای مختلفی نشان میدهند و من یاد گرفتم صبور باشم و تنها کاری که میخواهم انجام دهم و برایم مهم است این است که به گذشته برنگردم و به جلو حرکت کنم. در حال حاضر عاشق قسمتهای سفید پوستم هستم و خوشحالم نسبت به دیگران کمی متفاوت ترم.
من اینستاگرام دارم و از آن استفاده میکنم تا همه چیز راجع به بیماری ام بنویسم و سعی میکنم به کسانی که مثل من هستند امید دهم که میتوانند با نادیده گرفتن نقص هایشان از زندگی لذت ببرند. دوستان زیادی دارم که روزانه با من مشورت میکنند و حس و حال خوبی به من میدهند. "
برندا فین ۳۴ ساله حدود ۲۰ سال پیش بر اثر بیماری تاسی تمام موهای خود را از دست داد. او درباره شرایط این روزهایش میگوید: "من سخت روی خودم کار کردم که الان میتوانم از خودم سلفی بگیرم و در فضای مجازی منتشر کنم. بیست سال پیش با موهای پر به رختخواب رفتم، اما صبح که از خواب بیدار شدم نصف بیشتر سرم خالی شده بود. ظرف مدت یک ماه تمام موهایم حتی ابرو و مژه هایم ریخت. خانواده من از نظر مالی این امکان را داشت که برایم کلاه گیس بخرد، اما در سال ۱۹۹۹ خیلی هم عالی نبودند.
گاهی وقتها برخورد مردم مرا ناراحت میکند. اگر آنها نمیتوانند مرا ببینند و یا مرا یک زن نمیبینند مشکل آن هاست نه من. همیشه و در همه حال به ما گفته اند که زن بودن و دختر بودن ما وابسته به ظاهر و موی ماست. یعنی منی که یک بیماری لاعلاج دارم نمیتوانم زن باشم؟
پنج سال پیش برای اولین بار عکسم را بدون گلاه گیس منتشر کردم. خیلی نسبت به این کار استرس و اضطراب داشتم و نظر مرم برایم مهم بود و خوشبختانه ۸۰ درصد از فالوورهایم عکسم را پسندیدند و با پیامهای خوب و مثبتشان به من نیرو و انرژی دادند."
کاترین پوگ ۲۴ ساله دانشجوی کالج لندن است. او در رشته فیزیوتراپی تحصیل میکند. سال گذشته بر اثر سانحه تصادف پوست بدنش سوخت.
او درمورد عکس هایش میگوید:" همین سلفیای که میبینید نشان میدهد من دختری هستم با اعتماد به نفس مثبت و لبخندی که با بهترین چیزهای دنیا آن را عوض نمیکنم. آرایش زیاد نمیکنم و دوست دارم زخمهای روی گردن و پوست صورتم مشخص باشند.
من فکر میکنم یکی از بزرگترین چیزهایی که فکر مردم را نسبت به من مشغول کرده این است تصادف من بسیار وحشتناک بود و منجر به سوختگی ۹۶ درصد از پوست بدن من شد. اما من بعد از آن حادثه امید خودم را از دست ندادم و از زنده ماندن و زندگی کردن لذت میبرم.
روری مک گوری ۲۴ ساله مشاور ارشد بیمه شرکت درمانی که با نقص اعضای صورت متولد شد. در سال ۲۰۱۶ تحت عمل جراحی قرار گرفت و ۸۵ درصد صورتش به حالت عادی برگشت.
او راجع به سلفی هایش میگوید:" همیشه سعی میکنم بخندم و به همه بگویم بله این صورت من است درست است که با بقیه فرق دارم و سختیهای زیادی کشیده ام، اما به خاطر همین شخصیت قوی تری نسبت به هم سن و سالهای خودم دارم.
خاطرات خوبی از دوران کودکی و نوجوانیم ندارم. دوست نداشتم بیرون بروم و از نگاه مردم فرار میکردم، چون تا مرا میدیدند ۵ ثانیه روی صورتم متوقف میشدند و این مرا اذیت میکرد. وقتی ۲۲ ساله بودم در رسانههای اجتماعی برای بار اول عکسم را به همراه توضیح بیماری ام منتشر کردم و این نقطه عطفی بود برای زندگی من. چند روزنامه مقالاتی راجع به من نوشتند و مرا به یک برنامه تلویزیونی برای مصاحبه دعوت کردند و اینگونه بود که همه چیز تغییر کرد.
من فکر میکنم درک و فهم این نکته بسیار مهم است که یادمان باشد افرادی که عیب و نقص ظاهری دارند هیچ انتخابی در بودن یا نبودن آنها نداشته اند. مثل خود من که با بیماری ام به دنیا آمدم و خارج از کنترل من بود. پس بیایید یکدیگر را قضاوت نکنیم آن هم از روی ظاهر.
فرادید