تقدیر باور نکردنی این زوج را به هم رساند!
کد خبر: ۹۹۷۴۷
تعداد نظرات: ۱۷ نظر
تاریخ انتشار: 2018 February 06    -    ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۹
جایی که همه چیز از آن‌جا شروع شد؛
بسیاری از زوج‌ها بر این باورند که سرنوشت آن‌ها به هم گره خورده و تقدیر این گونه بوده است که آن‌ها در کنار هم باشند؛ هرچند این سخن، سخن جالبی است و معمولاً به معنای واقعی کلمه اتفاق نمی‌افتد ولی در مورد برخی از افراد می تواند صدق کند.

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!«اختصاصی تابناک باتو»؛ مادری که به وسیله عکس‌های قدیمی، داماد آینده خود را پیدا کرد. بسیاری از زوج‌ها بر این باورند که سرنوشت آن‌ها به هم گره خورده و تقدیر این گونه بوده است که آن‌ها در کنار هم باشند؛ هرچند این سخن، سخن جالبی است و معمولاً به معنای واقعی کلمه اتفاق نمی‌افتد ولی در مورد برخی از افراد می تواند صدق کند، ولی ماجرای «هایدی» و «اِد ساویت»، داستانی کاملاً متفاوت است.

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

پس از گذشت چهار سال از اولین ملاقات، «هایدی» و «اِد» به این نتیجه رسیدند که زمان خوبی برای ملاقات خانواده‌های آنها با یکدیگر است. این زوج به همین مناسبت، ضیافت شامی را در «وَندز ورث» در جنوب غربی شهر لندن برای این دیدار خانوادگی تدارک دیدند. آنها «فیونا» مادر اِد و «کای» مادر هایدی را به این شام دعوت کردند. خانواده‌ها در حین صرف شام و گپ و گفت، متوجه مسائلی شدند که ذهن هر کسی را می‌توانست درگیر کند.

زمانی که «هایدی» و «اِد» یکدیگر را ملاقات کردند

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

در سال 2011، «هایدی» و «اِد» در حالی یکدیگر را ملاقات کردند که هر دو دانشجوی دانشگاه نیوکاسل بودند. «اِد» مشغول تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته‌ی روانشناسی و تجارت و «هایدی» در حال تحصیل در رشته‌ی اقتصاد و مدیریت بودند. ملاقات این زوج با یکدیگر در یک کلاس رخ نداد، بلکه داستان ملاقات آن‌ها مانند یک داستان کمدی رومانتیک است.

می‌توانی ماشین خشک کن را درست کنی؟

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

در آن زمان «اِد» به یک خانه‌ی دانشجویی نقل مکان کرده بود که ساکن قبلی این خانه «هایدی» نام داشت. پس از تلاش چند روزه برای استفاده از ماشین خشک کن، «اِد» متوجه شد که به کمک نیاز دارد. نام «هایدی» به عنوان ساکن قبلی این خانه بر روی تابلوی اعلانات نصب شده بود؛ بنابراین، «اِد» به او پیامی ارسال کرد و از او درخواست کمک کرد. «هایدی» نیز درخواست او را پذیرفت. این زمانی بود که «اِد» متوجه شد باید از «هایدی» درخواست ازدواج کند.

آماده شدن برای آینده

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

پس از این اتفاق، دیگر ملاقات و برخوردی بین آنها رخ نداد. «هایدی» در مصاحبه‌ای گفت: «ما می دانستیم که قرار است برای همیشه در کنار یکدیگر باشیم.» این زوج در واقع، چهار سال بعد نیز به همان شدت قبل قاطعانه روی تصمیم خود اصرار داشتند. از زمانی که قرار شد این دو نفر برای مدتی طولانی در کنار هم و در یک زندگی مشترک قرار بگیرند، همراه شدن مادر‌های آن‌ها در طی این مهمانی و قرار شام اتفاق خوبی بود؛ اما آنها هیچ نشانه‌ای از این که چه مطالبی قرار است در آینده گفته شود در اختیار نداشتند.

زمانی برای بازگو کردن داستان

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

«فیونا» و «کای» در حین صحبت با یکدیگر، متوجه وجود تفاهم زیادی در بین خود شدند. علاقه‌ی وافر آنها برای سفر دریایی در تعطیلات یکی از این موضوعات مشترک بود؛ موضوعی که در خانواده‌های بریتانیایی علاقه‌مند به گذراندن ایام سرد زمستان در آب و هوای گرم مدیترانه‌ای، موضوع غیر ‌معمولی به نظر نمی رسد. «کای» داستان‌هایی از تعطیلات خانوادگی خود در دوران کودکی فرزندانش نقل کرد تا اینکه به داستان جالبی از آن دوران رسید.

عشق در تابستان شکوفا می‌شود

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

زمانی که «هایدی» شش سال داشت، «کای» او را برای گذراندن تعطیلات به «گومبت» ترکیه برد. «کای» داستان تحسین برانگیزی درباره‌ی این که چگونه «هایدی» در این تعطیلات، دوستی برای خود پیدا کرده‌ است، تعریف کرد. این دو دوست تقریباً تمام دو هفته‌ی تعطیلات را با یکدیگر بازی می‌کردند و حتی دستان یکدیگر را مانند دوستان بسیار صمیمی می‌گرفتند. ناگهان «فیونا» با شنیدن این داستان، مسأله‌ای در ذهنش شکل گرفت.

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

بیشتر از یک «اِد»

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

پسری که «هایدی» در دوران کودکی با او دوست بود و دستان او را در دستانش می‌گرفت، مانند دوست فعلی او، «اِد» نام داشت. جزئیات ظریف و بامزه‌ای بود اما چیز مهمی به نظر نمی رسید. گفت وگو به موضوعات متفاوت دیگری کشیده شد؛ اما «کای» نمی توانست احساسات عجیب و غریبی را که در وجود خود احساس می‌کرد، بروز دهد. از این روی، او در نهایت تصمیم گرفت که درباره‌ی این مسأله تحقیق کند.

رازی پنهانی و طولانی مدت

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

«کای» دو هفته پس از این ملاقات، در خانه مشغول تمیز کردن اتاق زیر شیروانی بود. از زمانی که از این اتاق به عنوان انباری استفاده می‌شد، جعبه‌های بسیاری که خاطرات این خانواده را در خود جای داده بودند، در آن جا قرار گرفته بودند. در یکی از این جعبه‌ها، آلبوم قدیمی و خاک خورده‌ای وجود داشت که در میان آن عکس‌ها، عکس‌هایی قدیمی از تعطیلات مختلف آن‌ها از جمله سفر به گومبت در ژوئیه سال 1997 نیز دیده می شدند. این لحظه، همان زمانی بود که حقیقت آشکار شد.

عکسی حیرت انگیز

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

«کای» با مرور عکس‌های قدیمی، به یاد خاطرات شاد و خوش خانواده‌ی خود افتاد. سپس «کای» عکسی متعلق به «هایدی» را یافت. یک دختر شش ساله با موهای بلوند و با ژستی بامزه و خندان در کنار پسر کوچکی ایستاده بود. او دوست «هایدی» بود که «هایدی» درباره‌ی او در مهمانی شام سخن گفته بود. «کای» بسیار دلتنگ شد.

آیا حقیقت دارد؟

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

هرچند پسربچه‌ی داخل عکس، شش سال بیشتر نداشت، در ذهن «کای» هیچ شک و شبهه‌ای نبود که این پسر بچه داماد آینده‌ی او یعنی «اِد» است. باورنکردنی بود. به نظر می رسید، هر چند این زوج 4 سال در کنار هم بوده اند ولی سال‌های پیش یکدیگر را ملاقات کرده اند. سپس «کای» عکس‌ها را برای «فیونا» ارسال کرد. او باور نمی‌کرد که چه چیزی می‌بیند. «کای» عکس‌های دیگری از زمان کودکی آن‌ها پیدا کرد. «فیونا» گفت: «زمانی که «کای» عکس‌های پسر کوچولویی به نام «اِد» را برایم فرستاد، من فریاد زدم وای خدای من؛ این خود «اِد» است. باورنکردنی بود. «فیونا» و «کای» هر دو، عکس‌ها را به اعضای خانواده خود نشان دادند. حتی «هایدی» نیز شوکه شده بود. در حقیقت این عکس سوالی درباره‌ی همه چیز برای او به وجود آورد.

ستاره‌ی سرنوشت آن‌ها باهم هم تراز شد

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

«هایدی» گفت: «من قبل از فهمیدن این موضوعات، هیچ اعتقادی به سرنوشت و تقدیر نداشتم اما الان هیچ شکی نیست که سرنوشت و تقدیر وجود دارد. ما به طور واضح، در تقدیر یکدیگر قرار گرفته بودیم. «هایدی» به مِیل آنلاین گفت: «این موضوع که ما هرگز متوجه نشدیم که سال‌ها پیش برای اولین بار یکدیگر را ملاقات کرده‌ایم، بی شک ذهن مرا درگیر خود کرد.»

اما «کای» عقیده‌ای کاملاً متفاوت درباره‌ی این موضوع دارد.

آن‌ها همیشه می دانستند

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

«کای» اضافه کرد: «شاید یک شناخت قبلی نسبت به این که آن‌ها سال‌ها پیش در کنار یکدیگر بوده‌اند، در دوران بزرگسالی در ضمیر ناخودآگاه آن‌ها شکل گرفته است.» آن چه که درباره‌ی این موضوع صادق و پر اهمیت و تقریباً بدیهی جلوه می‌کند، این است که «هایدی» و «اِد» هرگز در آینده از یکدیگر جدا نمی شوند. این مسأله از آن جا پیداست که این زوج در تابستان گذشته گام بزرگی در رابطه‌ی دوستانه‌ی خود برداشته‌اند.

برای ادامه زندگی خود

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

در نهایت، این زوج در یک خانه‌ی اربابی که قدمت آن به قرن 12 می‌رسید، کلمه‌ی «قبول می کنم» را گفتند. وقتی که مراسم به پایان رسید، این زوج شروع به پذیرایی از مهمانان خود کردند. صدها تن از مهمانان در مزرعه «شاینینگ فورد» (Shining Ford) برای رقص و شادی در زیر خیمه‌های مخروطی شکل سرخ پوستی در همان شب و مهمانی دیگری در روز بعد به این زوج پیوستند و آن‌ها را همراهی می‌کردند. تمام چیزی که می‌توان گفت این است که اطلاعات به دست آمده از گذشته‌ی این دو خانواده، آن‌ها را به هم نزدیک‌تر کرده است.

ضمانتی برای زندگی

وقتی تقدیر به طور غیر قابل باوری این زوج را به هم رساند!

«فیونا» و «جاناتان ساویت» دوستان خوبی برای «کای» و «کِیث پارکر» گردیدند. حتی آن‌ها با یکدیگر به تعطیلات نیز می‌روند. بقیه‌ی اعضای خانواده شامل خواهر‌ها و برادرهای «اِد» یعنی «اِما»، «مَدی» و «مَت» و خواهران «هایدی» یعنی «هانا» و «الیویا» بیش از پیش به یکدیگر نزدیک‌ شدند. «کای» گفت: «هایدی و اِد تنها کسانی نبودند که یکدیگر را در آن تعطیلات ملاقات کرده‌اند، ما نیز در کنار آنها بودیم.»

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۷
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۳۷ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
0
29
چقدر طولانی بود..
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۵ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
15
17
خیلی زیبا بود
اما تقدیر به نظر من وجود نداره . اگر وجود داشت پس این همه طلاق برای چی هست ؟
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۵۸ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
1
14
یک ذره ترجمه اشکال داشت .
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۳۸ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
0
16
عروس و داماد چقدر ساده لباس پوشيدن و آرايش كردند.
حالا اينجا بود ............
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۶:۴۸ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
خود شما چطور؟
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۴۶ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
0
4
اینکه با تو باشم

و با من باشی

و با هم نباشیم؛

جدایی همین است.

اینکه یک خانه ما را در بر بگیرد،

اما یک ستاره ما را در خود جای ندهد،

جدایی همین است.

اینکه قلبم اتاقی باشد خاموش کننده صداها

با دیوارهای مضاعف

و تو آن را به چشم نبینی،

جدایی همین است.

اینکه در درون جسمت تو را جستجو کنم.

جدایی از صمیم دل

و آوایت را در درون سخنانت جستجو کنم

و ضربان نبضت را در میان دستت جستجو کنم

جدایی همین است.
زیبا احمدپور از تبریز
|
United States
|
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
0
5
خب حالا وقتی یک نفر خیانت میکنه دل میشکنه دروغ میگه ایا اینم تقدیره؟ مثلا دختر 5 سال دروغ میگه دوستت دارم بعد میره با فرد دیگه ای ازدواج میکنه ایا این تقدیره؟ خدا بهشون شادی بده
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۰۷ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
0
1
خواهر برادراشون چه زود گفتند اینا فقط اونجا نبودند ما هم بودیم حالا بیا و درستش کن
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۲۵ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
4
2
قصه حسین لر شبستری نوشتی تابی هیچی معلوم نیست کی کجاست چی کجاس
پاسخ ها
ملا لغت گير
| |
۱۴:۲۷ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
حسين كرد شبستري مجيد جان.
دیار
|
United Arab Emirates
|
۱۴:۳۴ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
0
1
نابناک فقط و فقط کامنتای خانم زیبا احمد پور از تبریز را میزاره همیشه هم میزاره،! جالبش اینجاست که حانم احمد پور بعضی روزا بدون فیلتر شکن وارد تابناک میشن و بعضی مواقع هم از فیلتر شکن استفاده میکنن،!
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۵:۲۱ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
چه جوری میشه تشخیص داد که از فیلترشکن استفاده کرده؟ بگید ما هم بدونیم. اطلاعاتمون بره بالا :)
دیار
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۴۱ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
0
2
در جواب ناشناسی که سوال کردەاند چطوری میشە تشخیص داد کەکسی از فیلتر شکن استفادە کردە، تمام اون پرچمهای کشورهای دیگر کە در بغل اسم کامنت گذار نمایش دادە میشە نشان میدهد کە طرف از فیلتر شکن استفادە نمودە مثل بندە و خانم زیبا احمدپور
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۴:۳۷ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۸
ممنون از شما :))
ناشناس
| |
۲۱:۲۲ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۸
البته هر پرچمی لزوماً نشون دهنده این نیست که از فیلتر شکن استفاده کردی، بعضی وقتها واقعی هم هست. مثلا کامنت شما رو با پرچم ایران نشون داده ولی مال من رو نه.
ناشناس
| |
۱۱:۱۵ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۹
ما نیز فیض بردیم :))
از این به بعد شاهد کامنت های دیار عزیز نیز می باشیم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۰
0
1
چقدر طولانی و خسته کننده بود ما از قضیه چیزی نفهمیدیم اما تهش بهم رسیدن
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار