چرا شعر صدمه می‌بیند؟
کد خبر: ۹۹۳۵
تاریخ انتشار: 2015 September 04    -    ۱۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۵

فیض شریفی می‌گوید که فرم در شعر مهم است اما نباید مفهوم را ترک کرد.

این شاعر و منتقد ادبی ، درباره افول مفهوم در شعر اظهار کرد: خود من در شعر بیش‌تر به دنبال «یعنی» هستم نه «معنی». حافظ و سعدی به شکلی و شاعران سبک خراسانی مانند فردوسی هم به شکلی دیگر مفهوم را بیان می‌کنند، اما چگونگی بیان مهم است. نگاه کردن به فرم و ساختار و بازی زبانی هر کدام به تنهایی برای شعر مخرب است. مفاهیمی هم که مربوط به جهان پسامدرن هستند، مفاهیمی هستند که از ارزش کم‌تری برخوردارند.

او همچنین بیان کرد: من نمی‌پسندم که شاعر تعهد و مسوولیت را در شعر فراموش کند، باید مفاهیم متعالی در شعرِ شکیل بیاید. همان‌طور که گفته شده محتوا و فرم مثل گوشت و خون هستند که با تیغ هم از هم جدا نمی‌شود. هر چه شاعر بار تأویلی شعرش را بیش‌تر کند ارزشش بیش‌تر شناخته می‌شود؛ مثل بخشی از اشعار نیما یا شاملو و کاری که حافظ در 20 - 30 غزل خود انجام داده است.

این پژوهشگر درباره همراهی مفهوم و فرم در شعر شاعران جدید نیز گفت: معمولا شاعران متخصص این اصل را رعایت می‌کنند. اگر بخواهیم شاعران را دسته‌بندی کرده و از طلایه‌داران نام ببریم، هر کدام به نحوی کار می‌کنند و هر کدام به شکلی شعرشان را تعریف کرده‌اند. بخشی ساده‌نویس‌اند و سهل و ممتنع را در شعر خود می‌آورند. البته این شاعران بیش‌تر روی سهل و ممتنع مانده، کلام‌شان را ارتقا نمی‌دهند و تنها سعی می‌کنند حامیان خود را حفظ کنند. بخش دیگری نیز از آن سوی بوم افتاده و به پیچیده‌گویی روی آورده‌اند و آن‌قدر به تصنع پرداخته‌اند که عاطفه را فراموش می‌کنند؛ در حالی‌که شعر باید سه شاخصه عاطفه، تخیل و آهنگ را داشته باشد که امروزه اکثرا رعایت نمی‌شود، به همین خاطر است که شعر صدمه می‌بیند.

شریفی در ادامه پاسخ به این‌ پرسش که آیا کسی از شاعران امروز حافظ زمان می‌شود، اظهار کرد: نمی‌شود آینده را پیش‌بینی کرد. به بعد از حافظ که نگاه کنیم در دوره بازگشت با برهوت روبه‌رو هستیم. همه به سمت سبک خراسانی و عراقی ارتجاع ادبی دارند. نیما با بوطیقایش شعر خودش را از عالم انتزاعی و عالم واقع آورد. نیما سبک سمبولیکی را آورد که با فضای رئال خیلی فاصله ندارد و مانند سمبولیسم اروپایی نیست.

او در ادامه گفت: نیما شاگردان خوبی مانند سهراب، شاملو، فروغ و اخوان را تحویل جامعه ادبی ایران داد و بقیه مثل نادرپور و رویایی هم در ادامه آن‌ها آمدند، هر کدام در سبکی کار کردند و موفق شدند. البته هنوز هم شاعران جوان کار خوب ارائه می‌دهند.

این پژوهشگر اظهار کرد: اگر این شاعران را در حد حافظ بگذاریم شاید خودشان هم نپذیرند. قله‌های بزرگ یک حسن دارند که کسی به راحتی نمی‌تواند به آن‌ها برسد. یک شاعر پرمدعا همزمان حافظ بود که گفت می‌خواهم تخته چوبی در دریای شعر تو باشم. در عصر حافظ کسی را در مقایسه با حافظ و سعدی نمی‌توانم نام ببرم، اکنون هم همین‌طور است.

او در ادامه بیان کرد: با تحقیقاتی که در این سال‌ها داشته‌ام به این نتیجه می‌رسم که حافظ شدن آسان نیست. بعد از حافظ، منزوی تلنگرهایی زده و ادامه هم داشته اما متأسفانه همه یک زبان دارند. شاعران امروز هم با یک زبان حرف می‌زنند و اطلاعات‌شان را بالا نمی‌برند. شاعران امروز باید شاهکارهای ادبی قدیم را بخوانند، سعدی و مولانا یا نیما را مطالعه کنند و به رمز بزرگی این افراد پی ببرند. اما شعر امروز وارد فاز مجازی شده است ولی این فضا روحیه را تلطیف نمی‌کند. امروزه آمریکا به دوره کتاب بازگشته است زیرا این دوره روحیه آن‌ها را اقناع نمی‌کند. فضای مجازی اصیل نیست و من برداشتی ندارم که کسی بتواند در فضای کنونی در حد حافظ رشد کند.

این در عین حال شاعر با بیان این‌که هر کسی حق دارد شعر بگوید، گفت: در جامعه‌ای که شعر گفته می‌شود و تقریبا همه شاعرند و در رگ و خون‌شان شعر جاریست این حُسن است اما این‌ها در زمینه‌ای که حرکت می‌کنند باید خودشان را ارتقا بدهند. شکسپیر، نرودا و... بخوانند اما نمی‌خوانند و متأسفانه در چرخه باطل افتاده‌اند. در چنین وضعی کار ما تأثیرگذار نیست، باید این شاعران را بپذیریم و حمایت‌شان کنیم تا بشود کلام‌شان را ارتقا بدهیم.

وی افزود: در این صورت در ادبیات ما حرکت رو به جلو ایجاد می‌شود. ریاضت‌کشی روحی نداریم. در چنین وضعی باید منتقدان به میدان بیایند و کاری انجام دهند. شاعران امروز هنوز در مفاهیمی مثل «کوچه» فریدون مشیری شعر می‌گویند. بیش‌تر از مفاهیم مستعمل و دستمالی‌شده دهه 40 استفاده می‌کنند و دوباره بدون ساخته شدن و بدون پرداخت آن‌ها را در کار می‌آورند. در فضای مجازی باید افرادی باشند که افراد را انتخاب کنند، شاعران مطرح حضور داشته باشند و بتوانند جوانان را راهنمایی کنند.

این منتقد ادبی در پایان وضع داستان را مانند شعر قابل تامل دانست و اظهار کرد: در داستان هم همین مشکل وجود دارد. از سال 30 تا 56، 30 شاعر را می‌توان نام برد که شانه به شانه حرکت می‌کردند. اما از سال 56 به این سو شش شاعر و نویسنده هم وجود ندارند. باید فهمید چرا آنتولوژی را تعقیب نمی‌کنیم؟ چه کسی مسوول این اوضاع نابسامان است؟ و چرا تا کنون آسیب‌شناسی نکرده‌ایم؟

ایسنا

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار