ماجرای ازدواج مجری زن تلویزیون و همسرش! + عکس
کد خبر: ۹۸۲۵
تعداد نظرات: ۱۱ نظر
تاریخ انتشار: 2015 September 05    -    ۱۴ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۹
گزارشی کوتاه درمورد نیلوفر امینی فر مجری تلویزیون و نحوه آشنایی و ازدواج با همسرش تهیه کردیم که در ادامه همراه با عکس نیلوفر امینی فر و همسرش خواهید دید.


 ماجرای ازدواج نیلوفر امینی فر مجری زن تلویزیون و همسرش!

با نیلوفر امینی فر مجری تلویزیون در شرکت محل کار همسرش درمورد نحوه آشنایی و ازدواج با همسرش صحبت کردیم که در ادامه می خوانید :

 از داستان آشنایی شروع کنیم.

- نیلوفر: آشنایی ما به شش سال پیش برمی گردد. یکی از همکاران برای اجرای یک برنامه از من خواستند به این شرکت بیایم. من آمدم و با ایشان به توافق نرسیدم اما ایمان جان من را دید و با من به توافق رسید.

 برای کار به توافق نرسیدید، برای ازدواج به توافق رسیدید؟

- نیلوفر: بله. البته پروسه آشنایی و ازدواج و ... طول کشید. ایمان پیشنهاد داد و من بعد از یک سال و نیم، دو سال قبول کردم و با هم ازدواج کردیم.

 اولین هدیه ای که برایت گرفت؟

- نیلوفر: ایناهاش (به انگشترش اشاره می کند) این انگشتر است و باورت نمی شود من هنوز هم بعد از کلی هدیه های دیگر که از ایمان گرفته ام ولی هنوز این را دستم می کنم چون اولین هدیه بود و برایم خیلی دوست داشتنی است و دقیقا هم باب سلیقه من است.

آقای احمدی شما از خواستگاری بگویید.

- ایمان: من به ایشان پیشنهاد دادم که درباره ازدواج با هم صحبت کنیم و زیر نظر خانواده ها با هم آشنا شدیم.

ماجرای ازدواج مجری زن تلویزیون و همسرش! + عکس

- نیلوفر: یعنی از ابتدا مادر من و خانواده ایشان در جریان بودند و خود این خیلی به ما کمک کرد. من همیشه می گویم آشنایی باید حتما زیر نظر خانواده ها باشد چون خیلی جریان فرق می کند.

یک اتفاق جالبی که در بدو آشنایی ما افتاد این بود که یک روز ایمان به من گفت من خیلی برای ازدواج با تو مصمم هستم، من همینطوری فقط برای اینکه ببینم او چه می کند گفتم باید با بابام صحبت کنی. بعد چند روز پدرم از دانشگاه به من تلفن زد گفت: «ایمان احمدی کیه آمده دانشگاه و سراغ من را گرفته؟» که من مجبور شدم همه داستان را تعریف کنم و بگویم. دو سه ساعت بعد بابا به خانه آمد و گفت: «اگر واقعا تصمیم به ازدواج گرفته ای، حتما با آقای احمدی ازدواج کن، خیلی پسر خوبی است».

آقای احمدی رمز موفقیت شما در همان دیدار اول چه بود؟

- ایمان: من رو بازی کردم. یعنی آن چیزی که در دلم بود را با زبانم یکی کردم و سعی کردم از همان برخورد اول صداقت داشته باشم.

اولین رستورانی که با هم رفتید؟

- ایمان: یکی از خاطرات قشنگ ما به اولین باری برمی گردد که با هم رستوران رفتیم. زمانی که رابطه ما رسمی شد و با هم به رستوران رفتیم، یکی از چیزهایی که خیلی خوشم آمد بی آلایشی نیلوفر بود. برخلاف یک عده که معمولا کلاس می گذارند و بعد معلوم می شود واقعیت درون شان چیز دیگری است، من به نیلوفر گفتم چی میل دارید؟ گفت چلوکباب کوبیده. غذا را گرفتیم، شروع کرد گوجه را با برنج خرد کردن و کباب را هم تیکه کرد و ...
 
و لابد سعی هم داشتی که کباب کم نیاید در مقابل برنج؟

- نیلوفر: (می خندد) بله.

- ایمان: خیلی برای من جالب بود که چقدر خودش است.

- نیلوفر: این می تواند یک راهکار باشد برای دخترهایی که می خواهند ازدواج کنند: چلوکباب کوبیده!

هفته نامه تماشاگران امروز
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۴
5
78
خوشبخت و سعادتمند باشند
آرش
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۴
14
16
این مجری که دستهاش مشخصه ولی تو صدا وسیما با حجاب کامل ظاهر میشون این یعنی
ناشناس
|
Malaysia
|
۲۰:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۴
2
34
گزارش چيپ و عوام پسند.
گزارشاتي از نوع مجله خانواده سبز
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۳:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۰
ببخشید اشتباهی منفی دادم ! دقیقاً با صحبت شما موافقم
غفور
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۶
5
8
جالبناک بود ممنون
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۷
6
9
قابل توجه آرش:
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بیداد مکن تو حیله و دستان را
تو غره بدان مشو که می مینخوری
صد لقمه خوری که خود غلام است می را
متاسفم واسه دیدگاه و نظرت!!!!!!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۰
0
4
زندگی اینا به ماچه ربطی داره؟
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۱:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۰
چیزی که بهت ربط نداره واسه چی میخونی؟
حامد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۱
2
1
ناشناس محترم ، از نوشته آرش متاسف نباش . به عقیده من نظر ایشان یک رنگی و یک چهره بودن یک فرد میباشد نه اینکه متاسفانه مثل خیلی از افراد ظاهر و باطن متفاوت داشتن !!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۱
0
0
واقعا چه ربطی به ما یا بقیه مردم دارد اینقدر بادشون کنید که چندماه دیگه از هم طلاق بگیرن
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۱
0
0
حالا پس فردا که از هم جدا بشن بینیم این "جان ،جان" گفتن ها جاشا به چی میده "تصمیم های احساسی یا اختلاف فرهنگی ویا اختلاف برای محیط کار.
اون دوتا مجری تلویزیون هم اولش خیلی نوشابه واسه هم باز میکردند آخرش هم شد اشکم دونه دونه
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار