آداب و سنن حمام ها در ايران قدیم
کد خبر: ۹۶۵۸
تاریخ انتشار: 2015 September 13    -    ۲۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۵
مردان قبل از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح حمام مي گرفتند و از آن ساعت تا ظهر و حتي چند ساعت بعد از ظهر حمام در اختيار زنان بود. امروز هم حمام عمومي در غالب نقاط ايران وجود دارد، منتها فرقش با حمام هاي قديم اين است که در حمام هاي قديم از خزينه استفاده مي شد، ولي...
سابقاً در همه جاي ايران حمام عمومي وجود داشت و اهالي محل اقلاً هفته اي يک بار به منظور نظافت به حمام مي رفتند.

با اين تفاوت که مردان قبل از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح حمام مي گرفتند و از آن ساعت تا ظهر و حتي چند ساعت بعد از ظهر حمام در اختيار زنان بود. امروز هم حمام عمومي در غالب نقاط ايران وجود دارد، منتها فرقش با حمام هاي قديم اين است که در حمام هاي قديم از خزينه استفاده مي شد، ولي در حمام هاي عمومي جديد دوش هاي متعدد جاي خزينه را که به هيچ وجه منطبق با اصول بهداشتي نبود گرفته است. در حمام هاي عمومي خزينه دار که امروزه در ايران کمتر وجود دارد، سنن و آدابي را از قديم رعايت مي کردند که بعضاً جنبه ضرب المثل پيدا کرده است.

آداب و سنن حمامها در ايران

يکي از آن آداب اين بود که هر کس وارد حمام مي شد، براي اظهار ادب و تواضع نسبت به افراد بزرگتر که در صحن حمام نشسته، مشغول کيسه کشي و صابون زدن بودند، يک سطل يا طاس بزرگ آب گرم از خزينه حمام برمي داشت و بر سر آن بزرگتر مي ريخت. البته اين عمل به تعداد افراد بزرگ و قابل احترام که در صحن حمام نشسته بودند، تکرار مي شد و تازه وارد وظيفه خود مي دانست بر سر يکايک آنان با رعايت تقدم و تأخر آب گرم بريزد.

آداب و سنن حمامها در ايران

بسا اتفاق مي افتاد که يک يا چند نفر از آن اشخاص مورد احترام در حال کيسه کشيدن و يا صابون زدن بودند و احتياجي نبود که آب گرم به سر و بدن آنها ريخته شود، مع ذالک اين عوامل مانع از اداي احترام نمي شد و کوچک ترها به محض ورود به صحن حمام خود را موظف مي دانستند که يک طاس آب گرم بر سر و بدن آنها بريزند و بدن وسيله عرض خلوص و ادب کنند.

از آداب ديگر در حمام عمومي خزينه دار قديم اين بود که اگر تازه وارد کسي از آشنايان و بستگان نزديک و بزرگتر از خود را در صحن حمام مي ديد، فوراً به خدمتش مي رفت و به منظور اظهار ادب و احترام او را مشت و مال مي داد يا اينکه ليف صابون را به زور و اصرار از دستش مي گرفت و پشتش را صابون مي زد.

آداب و سنن حمامها در ايران

سنت ديگر اين بود که هر کس وارد خزينه حمام مي شد به افرادي که شست و شو مي کردند، سلام مي کرد و ضمناً در همان پله اول خزينه دو دست را زير آب کرده، کمي از آب خزينه برمي داشت و به يکايک افراد حاضر از آن آب حمام تعارف مي کرد. براي تازه وارد مهم و مطرح نبود که افراد داخل خزينه از آشنايان هستند يا بيگانه، به همه از آب مفت و مجاني تعارف مي کرد و مخصوصاً نسبت به افراد بيگانه بيشتر اظهار علاقه و محبت مي کرد زيرا آشنا در هر حال آشناست، و دوست و آشنا احتياج به تعارف ندارند.

آداب و سنن حمامها در ايران

در هر صورت اين رسم از قديم ترين ايام يعني از زماني که حمام خزينه به جاي آب چشمه و رودخانه در امر نظافت و پاکيزگي مورد استفاده قرار گرفت، معمول گرديد.

بي فايده نيست که اطلاعات زير درباره حمام هاي قديم و آداب حمام رفتن، از نوشته شادروان علي جواهر کلام نقل شود:
«در عهد قاجاريه حمام رفتن در فصل زمستان کار دشواري بود و غالب مردم اواخر پاييز حمام مي رفتند و تا شب عيد رنگ حمام را نمي ديدند. اين وضع منحصر به ايران نبود، فرنگيها هم تا پيش از جنگ هاي صليبي اصلاً اطلاعي از حمام نداشتند و همين که ايام جنگهاي صليبي به شرق آمدند با حمام آشنا شدند. مع ذالک باز هم تا مدتي بعد از آن حمام نرفتن در فرنگستان مد بود و مشهور است که يکي از ملکه هاي فرانسه هميشه افتخار مي کرد که پنجسال است به حمام نرفته است.

حمام هاي قديم معمولاً چند متر از سطح کوچه و بازار پايينتر بود، چون اگر غير از اين مي بود آب به خزانه سوار نميشد. سر در حمام شکل ديو و رستم و يا شيطان و مالک دوزخ را نقاشي مي کردند و هنوز هم بنده فلسفه آن را نفهميده ام که نقش شيطان و ديو و رستم، با سر در حمام، چه مناسبت دارد. در هر صورت چندين پله پايين مي رفتيم تا به سر بنه يا رختکن مي رسيديم.

آداب و سنن حمامها در ايران

«بينه» يک حياط سرپوشيده اي بود که وسط آن حوض بزرگي قرار داشت. اطراف بينه سکوهاي بلندي ديده مي شد که در آنجا رخت مي کندند. استاد حمامي در کنار يکي از آن سکوها يا بالاي يکي از سکوها مي نشست و جعبه دخل را هم بغل دستش مي گذاشت. از سقف بينه چراغ بزرگ گرد سوز و گاهي هم چهلچراغ تا بالاي حوض آويخته بود.

دور تا دور سکوهاي رختکن تير مي گذاشتند و به آن تيرها گويهاي شيشه اي رنگارنگ مي آويختند. يک تغار (کاسه بزرگ سفالين) محتوي آلو و آب آلو روي چهارپايه نزديک حوض بود و چندين کاسه کوچک با قاشقهاي چوبي پهلوي تغار مي گذاشتند. در ايام زمستان به جاي آب آلو، لبو و آب لبو را با کمي سرکه توي تغار مي ريختند.

علاوه بر استاد حمامي يک نفر به نام "جامه دار" يک نفر به اسم "مشت و مالچي" و يک نفر هم به عنوان "پادو" در سر بينه حضور داشتند و تا مشتري وارد مي شد، پادو کفش مشتري را زير سکو مي گذاشت و يک لنگ خشک روي سکو پهن مي کرد. مشتري که لخت مي شد، پادو يک لنگ ديگر به او مي داد. مشتري آن لنگ دوم را به کمر مي بست. لباسهايش را توي آن لنگ اول مي پيچيد و از سکو پايين مي آمد. از دالان تاريکي مي گذشت، و در صحن حمام را مي گشود و توي حمام مي رفت. در اينجا چند شاه نشين و چند ايوان و چند طاق نما و يک حوض کوچک آب سرد بود و کارگران داخل حمام عبارت بودند از چند دلاک و يک پادو، آبگير و دو سه پادو...».

اين نکته جالب هم ناگفته نماند که ايرانيان تا عصر قاجاريه توي خزانه حمام نمي رفتند، زيرا به گفته مورخ معاصر شادوران رحيم زاده صفوي همه حمام هاي ايران، درهايش بسته بود و يک روزنه به نام آخور مي ساختند که به خزانه متصل بود و از آنجا آب برداشته خود را مي شستند. در آن زمان مردم توي خزانه نمي رفتند و درهاي خزانه ها فقط قرن گذشته باز و موجب کثافت گرمابه ها شد.

منبع: کویرها و بیابان های ایران

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار