ماجرای اولین نفری که در ایران ایدز گرفت
کد خبر: ۹۳۲۷۶
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: 2017 December 02    -    ۱۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۰
اعتماد در بخشی از گزارش خود نوشت: بعد از تشخيص اولين مورد بيماري در ايران، مديرعامل وقت سازمان انتقال خون ايران، ملاقاتي با خانواده بيمار داشته و همان روز، موضوع در قالب گزارشي، به هيات دولت اعلام مي‌شود. در اين گزارش قيد شده بود كه «بيماران هموفيلي، هنوز از دريافت فرآورده آلوده چيزي نمي‌دانند.» 

مادر اولین فرد مبتلا شده به ایدز در ایران در بخشی از گفتگوی خود با اعتماد می گوید:مسعود هموفيل نوع Aبود و بايد فاكتور 8 مي‌گرفت. ايران اون موقع فاكتور 8 نداشت و انتقال خون، فقط كرايو (پروتيين انعقادي مشتق از پلاسما) توليد مي‌كرد كه اونم با هزار دوندگي گير مي‌اومد. بايد ساعت‌ها توي نوبت مي‌مونديم تا دارو بگيريم. پدر مسعود گفت براي بچه‌ام فاكتور خارجي مي‌گيرم. فاكتورها از فرانسه مي‌اومد. 5 سال و 9 ماهش بود كه ختنه‌اش كرديم. اون موقع، فاكتور زيادي استفاده شد. چند ماه بعد از ختنه، مسعود مريض شد. روزهاي اول نمي‌گفتن و نمي‌دونستيم چرا مريض شده.


ما چند روز بعد از فوتش فهميديم مسعود ايدز داشته. دكتر زمانيان (مشاور وقت وزارت بهداشت) خون مسعود رو ايزوله كرده بود و براي آزمايش فرستاده بودن فرانسه. وقتي جواب آزمايش اومد، از ما هم آزمايش گرفتن. از من، از پدرش، حتي از بچه‌ام كه يك سال بعد از فوت مسعود به دنيا اومد. اون موقع، تلويزيون برنامه‌اي داشت كه همه بيماري‌ها رو با علائم معرفي مي‌كرد. پزشكا به مدارس مي‌رفتن و ايدز رو معرفي مي‌كردن. ما هم به اون علائم شك كرديم.


علائم بيماري مسعود رو همه فاميل و دوست و آشنا مي‌دونستن. وقتي مي‌اومدن بيمارستان براي ملاقات مسعود، از پشت شيشه اتاق ايزوله مي‌ديدن مسعود چه شكلي شده. بيماري مسعود همه جا پيچيده بود. كم‌كم رفتار فاميل و دوست و همسايه و همكار با ما بد شد و تا چند سال بعد از فوت مسعود، همه طردمون كردن... همه...

فردا
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۸ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۱
0
3
ترس و ناگاهی برادران خونی هم هستند
شهاب
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۳۶ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۱
0
0
کاش ما که اینگونه خانواده ای را برای بیماری فرزندشان طرد و شماتت می کنیم ، ساعتی ، فقط ساعتی به رفتارها و حرکات و گفتار و کردار روزانه خود هم دقت می کردیم تا بفهمیم وحشتناکتر از ویروسها رذائل اخلاقیست که به آن گرفتاریم.
تمامی دملهای چرکین و زخمهای آماس کرده قابل درمانند ،ولی هیولاهایی که هر روز و هر ساعت در میان رهگذران پیرامون خویش می بینیم و شاید خود نیز از بدتر از آنان باشیم و با بوی متعفن حسد،شرارت،تندخویی، بدزبانی و ... زندگی را بر دیگران تلخ می کنند چگونه درمان خواهند شد!؟
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار