شما رسانه ها خوشحال باشید مردمی که کوچکترین رفتار یک معلم را رسانه ای می کنند حال برمرگ اخلاق فرزندانشان بگریند آی رسانه هایی که مدام از دانش آموزان گستاخ مدارس حمایت می کنید آگاه باشید این فرزندان. روزی وارد اجتماع خواهند شد وهمان بلا را سر شما خواهند آورد چقدر غافلید که دستان مدرسه را بر تربیت بستید روزی آماج این بی ادبان خواهید شد
پاسخ ها
ناشناس
||
۰۲:۵۳ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۱
منظور شما از بسته شدن دستان مدرسه بر تربیت همون تنبیه بدنی دانش آموزان هست؟...تربیت مبانی محکم می خواد و معلمی که خودش هزارتا مشکل و دغدغه ذهنی داره نمی تونه مربی باشه... کمیت زیاد و کیفیت کم... دانش آموز زیاد دانشجو زیاد معلم زیاد استاد زیاد اما خروجی این «زیاد» کم و بی کیفیت...
خدایا شکرت. ما قدیم دانش آموز بودیم ومعلمامون را می پرستیدیم حالا دانش آموزها چقدر گستاخ و بی حیا و چشم دریده شده اند.(در تمام دنیا)
به نظر من همان قوانین انضباطی و تنبیهی قدیمی بهتر از قوانین حالا بودن.
پاسخ ها
صمدپاشازاده ماکویی
||
۱۱:۲۱ - ۱۳۹۶/۰۹/۰۸
البته بعضی هارا درحد زیاد دوست داشتیم وبعضی هارا که تعدادشان همیشه بیشتر بودند نفرت داشتیم چون فرهنگ ترس از معلم یه چیز عادی بود مجبور بودیم احترامشان داشته باشیم وخیلی از حرفهای دیگر که قابل بحث و گفتگوست
یاد خودمون افتادم/ البته دهه 50 و 60 ها. یه بار روز اول مهر معلممون گفت میخوام درس بپرسم شوکه شده بودیم اولین نفر منو صدا زد سوم دبستان بودم از درسای سال دوم پرسید که طبیعتا بعد از سه ماه تعطیلی هیچی بلد نبودم یا اگر بلد بودم استرس این اتفاق نادر باعث شد هیچی یادم نیاد بعد کفشامو درآورد و خوابوندم روی زمین و پاهامو گذاشت روی نیمکت و چندتا از بچه ها پاهامو گرفتن و تا تونست با خط کش چوبی زد کف پاهام. چند ماه بعد یه تشت بنزین توی خونش آتیش میگیره و این بدبخت هم گیر میوفته و ذغال میشه. هنوز نمیدونم بگم خدا رحمتش کنه یا لعنت. بچه دبستانی که سوم دبستان روز اول مهر با شوق و ذوق میره مدرسه چرا باید فلک بشه ؟ اونوقت انتظار دارن نسل ما که الان کشور روی نسل ما دهه پنجاه و شصتی ها داره میچرخه بتونیم کارهای ناپسندشونو ندید بگیریم و نسل نرمالی باشیم؟ من که از همون موقع از جامعه بیزار شدم چون معلم فردی بود که باید بهش اعتماد داشته باشیم و وقتی این حرکت از معلم دیدم از همه مردم بدم اومد
پاسخ ها
صمد
||
۱۳:۱۳ - ۱۳۹۶/۰۹/۰۸
از قدیم گفتند که چوبه معلم گله. هر کی نخورده خله
آرش
||
۱۳:۵۲ - ۱۳۹۶/۰۹/۰۸
من شخصا از معلم به واسطه درسم کتک نخوردم و به واسطه هیکلم هم با بچه ها درگیری جدی نداشتم . اما از هر نوع ترساندن پسر بچه های با انرزی و فرشته با چشمهای حراسناکشان نفرت دارم . همین الن هم در همین دبستانها ی دولتی تهران فقط گفتن بیا بیرون از صف یک جراس بزرگ
ی به دل یه بچه طفل معصوم میندازه که بیا وببین . باور ندارید یه روز نا محسوس برید یکی از دبستانها ببینید وقتی انتظامات بچه ها رو از صف میکشه بیرون بعضی هاشون چقدر اضطراب و وحشت دارن . همه ی این اضطرابها بعدا به جامعه منتقل میشه که هول میزنن به یه چیز بی ارزش برسن ...
امیدوارم واقعیت نداشته باشه هر چند دیدم معلم های عصبی و بی اخلاقی که اصلا نمیفهمن دل بچه یعنی چی.
حتی دروغشم متاثر کننده است یاد چشمهای معصوم و حراسناک یه پسر بچه هشت ساله میافتم ...
با احترام کامل به مقام معلمی و به عنوان یک معلم می گویم: واقعیت اینه که اکثریت قریب به اتفاق معلم هامون ممکنه سواد خوبی برای تدریس داشتند و دارند ولی هیچ ایده ای برای تدریس جذاب و مهمتر از آن تربیت دانش آموزان نداشته و ندارند.
صد البته که گردانندگان سیستم آموزشی هم کوچکترین توجه ای به این موضوع ندارند چون خودشان هم هیچ آموزشی در این خصوص ندیده اند!
سلام من دهه شصت درس خوندم کلاس دوم سوم خانم معلم خودکار میذاشت لای انگشتم باورکنید هنوز جاش هست از اون موقع از کلمه معلم متنفرم .البته ازمعلمین محترم معذرت میخام ولی دست خودم نیست
منظور از سخت گیری در مدارس، تنبیه نیست، مظنور نظم پذیری و احترام به قوانین محیط و سخت کوشی می باشد، الان سخت کوشی و نظم پذیری به دانش اموز آموخته نمی شود، یه نگاه به باشگاه های رزمی بندازید، خیلی از همین کودکان مدرسه ای توی این کلاس ها هم حضور دارن ، اولین چیزی که به اونها توی کلاس رزمی اموخته می شه، نظم، احترام و سخت کشی هستش، همشون به استاد مثل بت نگاه می کنن و وقتی رشد می کنند حداقل نظم پذیر و سخت کوش هستند، بعید می دونم این نوع دانش اموزها حتی توی مدرس خلاف گفته و خواسته استاد کلاس رزمی عمل کنن و به احترام استاد کلاس رزمی به معلم مدرسه احترام می ذارن، اگر به سخت گیری ، تنبیه گفته می شه، پس خوبه توی مدارس تنبیه باشد تا جامعه ما به سمت نظم و سخت کوشی حرکت کند
متاسفانه مشکل فرهنگی در این کشور عقب افتاده بیداد می کند. رابطه مدیریت نشده و سیستم دچار مشکل است. در این سیستم معلم بودن و هم دانش آموز بودن مصیبت است. من معلم بودم. از راهنمایی تا دانشگاه تدریس کرده ام. اما در نهایت رها کردم و نگهبان شدم! کسانی که از بالا این نظم را چیده اند کارشان را بلد نیستند.
واقعا کمتر کسی رو میشه پیدا کرد که در طول تحصیلش تو مراکز دولتی یا غیر دلتی شاید تبیه فیزیکی و روحی قرار نگرفته باشه . به هرحال اینها همون فرزندان بچه هایی هستن که قبلا به بدترین شکل تحت آزار و اذیت معلمان قرار گرفته بودن و نباید انتظاری جز این داشت. هر جا کاسه میره قدح برمیگرده
بنده خودم الان ۴۵ سالمه ولی خاطرات کتک خوردنم در مدرسه مرا بشدت اذیت میکند،وهی دنبال آن شخص قصی میگشتم تا اینکه اطلاع پیدا کردم که به درک واصل شده ،خداوند لعنتش کند،که مثل حیوان وحشی زورش به بچه میرسید
به نظر من همان قوانین انضباطی و تنبیهی قدیمی بهتر از قوانین حالا بودن.
ی به دل یه بچه طفل معصوم میندازه که بیا وببین . باور ندارید یه روز نا محسوس برید یکی از دبستانها ببینید وقتی انتظامات بچه ها رو از صف میکشه بیرون بعضی هاشون چقدر اضطراب و وحشت دارن . همه ی این اضطرابها بعدا به جامعه منتقل میشه که هول میزنن به یه چیز بی ارزش برسن ...
امیدوارم واقعیت نداشته باشه هر چند دیدم معلم های عصبی و بی اخلاقی که اصلا نمیفهمن دل بچه یعنی چی.
حتی دروغشم متاثر کننده است یاد چشمهای معصوم و حراسناک یه پسر بچه هشت ساله میافتم ...
صد البته که گردانندگان سیستم آموزشی هم کوچکترین توجه ای به این موضوع ندارند چون خودشان هم هیچ آموزشی در این خصوص ندیده اند!