اعراب بادیه نشین اند و ایران چادرنشین؛ اما اعراب...
کد خبر: ۷۸۲۵
تعداد نظرات: ۱۴ نظر
تاریخ انتشار: 2015 September 14    -    ۲۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۱
اگر منصف باشیم باید بپذیریم کشوری مانند امارات متحده عربی که ترکیبی از اتحاد چند شیخ نشین است، بدون جغرافیا و حتی یک رود دائمی، مدیریت خوبی را در استفاده از این تنها ثروت خدادی، نفت و سپس گردشگری، انجام دادند؛ اما...
اعراب بادیه نشین اند و ایران چادرنشین؛ اما اعراب... من جامعه شناس نیستم و حتی کوچکترین ادعایی هم در جامعه شناسی و علوم اجتماعی ـ در مقیاس و معیار آکادمیک ـ نداشته و ندارم؛ اما تا آن اندازه که در شناخت حوزه ی اجتماعی و فرهنگ کهن و باستانی مشرق زمین و تاریخ ادبیات و تاریخ معاصر مطالعه داشته ام، گوشه هایی مهم ذهنم را مشغول کرده که خواهش می کنم تنها در جایگاه «بلند فکر کردن و نقد و نظر دادن درباره ی خودمان» و بسیار «خودمانی» از نگاه دانش آموزی کنجکاو، بدان بنگرید، نه صرفا تحلیلی بر پایه و اساس نظریات دانش علوم اجتماعی.

به گزارش «تابناک با تو»، در سخنرانی منتسب به استادی در یکی از فضاهای مجازی خواندم (نقل به مضمون) که ایشان ملت کنونی ما را به عرب ستیزی متهم کرده و فرموده بودند، در حالی که اعراب اکنون نه تنها بادیه نشین نیستند بلکه شهرهای آنچنانی و بزرگراه ها و ساختمان ها و ... دارند و در حالی که همچنان در ایران ما بسیاری چادر نشین اند، بسیاری از ما ایرانیان به اعراب غیر ایرانی به دید تحقیر می نگریم.

در جای دیگر این سخن آمده بود که آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم مخروبه ای بیش نبودند، اما مردمش مهاجرت نکردند و ناسیونالیسم عقلانی را بر ناسیونالیسم صرفا احساسی ترجیح دادند و در سی تا چهل سال بعد به دومین و سومین قدرت اقتصادی دنیا بدل شدند.

این سخنان از زاویه ی گوینده، کاملا سنجیده و درست می نماید و بنده هم مخصوصا با آن بخش تحقیر ملت های دیگر به هر شکلی و از سوی هر کسی به شدت مخالفم؛ از آفات ناسیونالسم احساسی، زندگی در گذشته و افتخار به آن است و نیز تخریب سایر ملت ها در برابر برخی ناکارآمدی های امروز خودمان با تکیه بر افتخارات گذشته مان.

البته باید این ناسیونالیسم یا میهن دوستی احساسی با عنصر عقلانیت تعدیل شود تا علاوه بر شعار، شعور عملی هم همراه آن شود.
اما بهتر است همین دو مقوله اعراب از یک سو و آلمان و ژاپن از سوی دیگر را ـ که صرف نظر از نام گوینده شان، دغدغه و فکر بسیاری از ما هم بوده است ـ از زاویه ی دیگر بررسی کنیم.

درست است که ناسیونالیسم و ملی و دینی و اخلاقی نگریستن صحیح تنها در بیان عشق به شاهنامه یا نهج البلاغه و تنها ذکر دلاوری های رستم و سیاوش و اسفندیار در بعد ملی و علی (ع) و امام حسین شهید در بعد مذهبی و اخلاقی و نام تخت جمشید یا خلیج فارس و شکوه مسجد جامع یزد و گنبد سلطانیه خلاصه نمی شود، در کنار آن، ذکر این افتخارات به راستی غرور آفرین، مقوله ی به ظاهر ساده ی آشغال نریختن از شیشه ی باز خودرو در اتوبان شهرمان هم مصداق عملی ناسیونالیسم است!

دینمدار بودن تنها در پای سجاده نشستن نیست، بلکه دروغ نگفتن و غیبت نکردن هم بخش مهمی از دینداری است که هیچ یک نه تنها نقص کننده ی دیگری نیست، بلکه باید هر یک اثر بخشی فزاینده ای بر دیگری داشته باشند.

با وجود این، در به چالش کشیدن ناسیونالیسم ایرانی که ترکیبی ظریف اما محکم مانند تار ابریشم از میهن و دین و ادب و خانواده و قبیله و اخلاق و ... است، نیازمند شناخت دقیق تر از ایرانی در برابر عرب و ایرانی در برابر آلمانی و ژاپنی، البته بدون ارزش گذاری و قضاوت صفر یا صدی و به دور از تعصب ایرانی بودن است.

آنچه اکنون در کشورهای عربی متمول همچون امارات متحده عربی یا عربستان سعودی دیده می شود تا چه اندازه نتیجه ی تفکر ملت هایشان است و تا چه اندازه بهره برداری بهینه و درستشان از نعمت خدادای و بی زحمت نفت زیر سرزمین هایشان یا سیاست های غول های اقتصادی بین المللی و دولت های غربی در قبالشان است؟!

درست است؛ اگر منصف باشیم باید بپذیریم کشوری مانند امارات متحده عربی که ترکیبی از اتحاد چند شیخ نشین است، بدون جغرافیا و حتی یک رود دائمی، مدیریت خوبی در استفاده از این تنها ثروت خدادادی، نفت و گردشگری، انجام دادند؛ اما به راستی در آن ها فرآیندی به نام تولید علم، نبوغ و ظرفیت که نشانه هایش در المپیادهای علمی دانش آموزی و دانشجویی و ورزشی و پیشرفت های زیربنایی تکنولوژیک که در ایران ما اکنون با وجود تحمل سالیان سال فشارها و تحریم ها و بسیاری مشکلات خارجی و داخلی وجود دارد، هیچ گاه وجود داشته است؟!

بی انصافی است اگر پیشرفت ها و پتانسیل های بالفعل شده و یا رو به عملی شدن ذهنی، فکری و هنری و ادبی مردم ایران زمین را که از نتایج تکثر قومیت ها و تنوع جغرافیای زیستی و تضارب و تفاهم افکار گوناگون در طول تاریخ بوده است، نادیده بگیریم. مسلم است که در مدیریت و بسیار جای ها، ضعف های بسیاری داشتیم که طبیعت یک ملت رو به رشد است؛ اما سخن این است روندی که نفی آنچه داریم و دنیا بدان جدای از سیاست ورزی های دیپلماتیک در واقع معترف است، خواسته یا ناخواسته و حتی به احتمال قطع به یقین خیرخواهانه، نوعی خودزنی است؛ آن هم در برابر چند کشور عربی که با کمال احترام بی قید و شرط بر ملت هایشان و دولتمردانی از آن ها که دگراندیش اند و متإسفانه در اقلیت، بسیاری از آن ملت ها رنگ صندوق رأی را هم ندیده اند و حتی در بعضی زن ها اجازه ی رانندگی هم ندارند و اگر در دمکراتیک ترین حالت ممکن لطفی به خانم ها بشود، حضور چند تن از آن ها در مجلسی مشورتی است! حال آنکه بیش از نیمی از دانشجویان میهن ما را دخترانمان تشکیل می دهند و موفقیت در عرصه ی کار و فعالیت اجتماعی هم حتی با وجود کمبودها و نقدهای درون خانوادگی مان نیازی به توضیح من نیست.

اگر ایران در طول تاریخ و تا کنون قدرت منطقه بوده است، با نگاه ناسیونالیستی عقلانی به علت قدرت تکثر قومیتی و پویایی فکری و همدلی و گذشته و هویتی مشترک پیش و پس از اسلام ـ که اکثریت آن قابل افتخار است ـ بوده. اگر ایران اکنون محترم است در برابر تمام هجمه های ایران هراسی و اسلام هراسی برای قدرت'' گفتمان منطقی '' است که اعتبارش تنها در جیب آقای دکتر ظریف و تیم مذاکره کننده نمی رود که البته خود این بزرگان بدان معترف اند، بلکه نتیجه تفکر تاریخی یک ملت است و تحول رو به رشد آن از گذشته های دور تا امروز که البته دکتر ظریف و یارانش اجرا کنندگان لایق و متعهد آن بودند. اگر دنیا از کره ی شمالی هراس دارد از بمب اتم آن هاست؛ اما احترام به ایران که از نقطه نظر تجهیزات نظامی ـ تأکید می کنم تجهیزات نظامی ـ حتی با کشوری همانند عربستان سعودی و امارات متحده و ...بر حسب آمار غربی ها قدرت تجهیزاتی کمتری دارد، به چه سبب است؟

قدرت یک کشور تنها در تجهیزات نظامی آن خلاصه نمی شود، بلکه قدرت واقعی یک ملت در جاذبه ی فرهنگی و علمی و استفاده از پتانسیل های بالقوه ی قومی و جغرافیایی و رابطه ی متقابل عقلانی با همه ی دنیا فارغ از وابستگی مبتنی بر منطق و هویت تاریخی و پایبندی ملت به سرزمین و هویت و آیین های مشترکشان است که احترام دنیا را به عنوان کشوری مقتدر در منطقه بلکه جهان برای ما به ارمغان می آورد. تفکری که تندروی وحشیانه ی داعش را یک صدا محکوم می کند، نه در شعار بلکه در دل و عمل. به این قدرت سترگمان، با آگاهی و توجه خاص به نقطه ضعف هایمان، غیرت بر اساس عقلانیت و همراه با صلح دوستی و احترام میهمانی را که احترام خود را نگه دارد بیفزایید.

نمی خواهم یک طرفه به قاضی بروم و احساساتی شوم یا سیاسی به این ماجرا نگاه کنم. اشکالاتمان را ببینیم و نکته های مثبت اتفاق افتاده در کشورهایی چون امارات متحده عربی و قطر را از نقطه نظرهای اقتصادی و مدیریت بیاموزیم؛ اما در برابر آن ها داشته های خود را نادیده یا کمتر دیده نبینیم تا برآیند این دیدن نقاط قوت دیگران و خود انتقادی در بستری واقعی، مثبت شود و کاربردی.

و اما آلمان و ژاپن، از ژاپن به سبب اطلاعات اندکم ـ فعلا تا بیشتر بیاموزم ـ  صرف نظر می کنم اما آلمان پس از جنگ جهانی اول و دوم کشوری که ملتش در پس هر دو جنگ، از ویرانه ای قدر قدرت ترین کشور دنیا را برآورد. در مجله ای ایرانی و مشهور چند سال گذشته، چندین شماره ای صفحه ای به تصویری تاریخی اختصاص داشت و نوشتاری درباره ی آن. در شماره ای از آن عکسی سیاه و سفید، روز یا روزی از روزهای آخر جنگ جهانی دوم پس از شکست کامل آلمان نازی و برلین کاملا ویرانه را تصویر می کرد و ساختمانی ویران با نمایی در پشت که شهری غبارآلود و کاملا ویران از بمباران های فراوان و دهشتناک.

اما نکته ی پررنگ تر از آن وسعت ویرانی در پایتخت آلمان، عکس پیرزنی آلمانی و ظاهرا ناتوان با روسری کوچکی به سبک و سیاق پیرزن های آلمانی، زیبا بر سر و پیرمردی حدودا هشتاد ساله که بر خرابه ی منزل خود ایستاده بودند و مصمم دست بر آجرها برده بودند برای ساختن دوباره! با تنها سرمایه شان یعنی اراده، آن هم در واپسین سال های عمر! نگاهشان به آینده بود و سببش نبودن واژه ی ناامیدی در فرهنگشان... ملتی با این تفکر برای خودش آینده ساز است.

قیاس ایران و آلمان ـ هر چند تاریخ حکایاتی از اشتراکات نژادی و حتما فرهنگی در گذشته ی دور و حتی دورتر از تاریخ باستانمان دارد ـ نیز با اینکه رهنما و رهگشاست، قابل نقد هم هست.


در غرب عمدتا جامعه هویت خود را از فرد می گیرد و فردیت اصل است و جوامع بزرگتر با تکیه بر این فردیت ها ساخته می شوند و اعتبار می گیرند و عملگرایی از افراد آغاز می شود. به طور کلی در علم نیز، علوم غربی عمدتا از جز به کل می رسند اما در نقطه ی مقابل در مشرق زمین که ایران ما هم از آن مستثنا نیست، در تاریخ فرد هویت خود را از جمع گرفته است. قبیله، طایفه و پیشینه خانوادگی عامل مهمی در پیشرفت هویت فردی افراد بوده که هم مزایا و هم معایبی برای جامعه داشته است. در جهان بینی ملی گرایی کل به جز که در علم کهن شرقی هم نشانه های بسیاری از آن را در علومی مانند پزشکی و نجوم می بینیم، یکی برای همه و همه برای یکی معنا می شود. در یک قبیله یا طایفه یا در مقیاس بزرگتر ملت شرقی گوش به فرمانی از بزرگتر عاقل جمع و خانواده امری پذیرفته شده ی تاریخی است. احترام به پدر و مادر گوش کردن به نصایح و بعضا دستورهایشان ـ هر چند حرفشان بر اصول منطقی استوار نباشد ـ از سنتی ترین خانواده ها تا مدرن ترین آن ها هنوز هم واجب است. البته تأیید می کنم این قبیله نگری و قومی نگری اگر خوب هدایت نشود، بدترین آسیب برای اداره ی یک جامعه است چون تخصص و ضابطه را فدای رابطه و مفهوم احترام به بزرگ و بزرگ تری در هر حالی می کند، ولی ما در طول تاریخ آموختیم و باز می آموزیم که به واسطه ی فرهنگ و تاریخ و رگ و ریشه مان که نگاه درست به آن رهگشا و نگاه نادرست به آن رهی به ترکستان است، می توانیم از جمع هویت فردی بگیریم و خود نیز در راه کسب هویت فردی تلاش انفرادی داشته باشیم و با خردورزی بزرگترانی را با تکیه بر صندوق رأی و احترام متقابل به مسندهای بالا برسانیم که خردورزند و به مانند پدران و مادرانی دلسوز، فرد فرد ایرانیان را فرزند خود می دانند و ایران را خانه ی همه ی ایرانی های ایران دوست.

اگر این تعادل ایجاد شود، ریاست به تجربه و معلمی و عقلانیت و پیرو بودن به دانش آموز بودن و رهروی پیری که راهی را رفته تبدیل می شود که هم دانش آموز از استاد پند می گیرد، هم استاد زوایای دیگر دید را در کمال احترام از سوی دانش آموز و ملتش می بیند و می اندیشد و هم ملت در کلاسی واحد و در یک ردیف، گوی خردورزی و آموختن را از هم می ربایند. این سلسله مراتب احترام متقابل و خردورزی در هر تشکل اجتماعی از خانه تا بالاترین و بررگترین مناصب اجتماع قابل گسترش است.

البته این جامعه، جامعه ای آرمانی است که بنده با خوشبینی به تحقق آن در کمال صلح و آرامش و قدرت و تفاهم تمامی جناح ها و گروه ها و قومیت ها با وجود تفاوت ها و نقدها از یکدیگر، در میهنم با استناد به هزاران سال ماندگاری و راهی که به امید خدا درست است و افقش روشن، اعتقاد دارم.

اشکان تقی‌پور، کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های باستانی ایران
مؤلف و مدرس دانشگاه

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۳
8
3
افرین
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۵:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۴
"بدون جغرافیا"؟ یعنی چی امارات بدون جغرافیاست آقای محقق و دانشمند؟
همسایه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۳
0
2
دراول مقاله بالا بحث بر اصل مدیریت کشور براساس سرمایهای خدادادی درکشورهای عربی وعدم مدیریت در ایران است .حال فرافکنی توضیحات دربخش دوم مقاله وقیاس ایران وتوانمندی های ملت ما بهنظر میاید.کلبخش دوم هم تایید بخش اول است. وانسان عاقل در مورد عدم مدیریت صحیح درکشوروبیغما رفتن سرمایه های خدا دادی ونیروی انسانی فعال در کشور سرتایید دربرابر حرف حق قسمت اول مقاله فرود میاورد.
سیاوش
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۳
7
4
بی نهایت آموزنده و زیبا و روحیه دهنده بود .
حبیب
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۳
6
4
سلام.بسیار منصفانه وجامع بود لذت بردم موفق باشید.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۳
8
4
90 درصد جمعیت امــــارات خــــــارجـــــی هستن و کل امارات و قطر و عربستان و... بدست نیروی خـــارجــــی مدیریت میشه نه بدست اعــــراب که چـــــــاق ترین مردمان خاورمیانه هستن.

اگر اعـــــراب قدرت فرهنگی یا نظامی داشتن که 70 سال گـــــروگـــــان اسرائیل نمیشدن !!!

بعدشم فرهنگ چیه اعــــــراب مردم جهان رو جذب کرده؟ از وقتی مسلمونها از ترس داعش به اُروپا پناهنده شدن مردم اُروپا دچار مشکلات روانی و نــــژادپــــرســــتــــی شدن و مسجدها رو آتش میزنن و احوالاتشون اصلاً بهم ریخته !!

تابحال ندیدم بخاطر پناهنده های ایـــــرانــــی چنین کاری بکنن !!!
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۴
من خودم بچه هرمزگانم كافيه يه ذره رسانه هاي امارتي رو بببني متوجه ميشي دانش اموزاي امارتي دارند تو المپياد هاي علمي مقام ميارن و چقدر ازشون حمايت ميشه هر دانش اموز انها از دوران ابتدايي چندتا زبون ياد ميگيرن و خيلي راحت 12 سالگي انگليسي صحبت ميكنند و سرمايه گداري زيادي تو توليد علم كردن كه بعدا متوجه ميشيم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۴
2
1
در همه ی کشورها کم و کاستی وجود دارد. در بعضی کشورها به محض اینکه هوا تاریک شود دیگر جرات خارج شدن از محوطه ساختمان خود را ندارید
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۴
0
2
مشکل اصلی ما مدیریت ضعیف مسئولان است که با وجود بهره گیری از ثروتهای این خاک ، نتوانستند کار در حد شان ایران انجام دهند. اعراب وقتی فهمیدن میتوانند از دیگران کمک بگیرند لحظه ای درنگ نکردند و اکنون به جایی رسیدن که سالها زمان میبرد تا ما برسیم. وقتی هیچ بهره ای از این همه استعداد جوانان ایرانی و تجربه استادان نمیشود، مشکلات ما پاربرجا خواهند ماند
حوزستان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۵
0
4
عرب خوب وجود داره - عرب بد هم وجود داره لطفا مشکلات کشور ایران رو گردن عرب ها نیندازید. چادر نشینی هم بد نیست یه ملتی یک فرهنگی دارن باید بهشون احترام گذاشت.
sohrab
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۵
0
1
هرکشور رامردم همانکشور میسازند وباهر قومیت وملیت ودین که باشند مورد احترامند.
ناشناس
|
Italy
|
۱۲:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۶
0
3
دقیقا درسته ما ایرانی ها فقط حرف میزنیم زمانی که ایران یه کشور دبی مردم چادر نشین بودن کمتر از 40 سال اونا کجا رسیدن ما کجاییم فقط ادعا الکی داریم
فقط از لحاظ اختلاس در رتبه اول قرار داریم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۶
0
1
مگه ما چقدر می خواهیم کودک، نوجوان ، جوان ، میانسال و نهایتاً سالمند باشیم ؟
مگه چقدر می خواهیم زندگی کنیم با این استدلال شما در رد پیشرفت کشورهای عربی ؟
من بعنوان یه دهه ی شصتی راضی نیستم.
متفکر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۴
0
0
و در این بین اصلا و ابدا اعتقادات و فرهنگی که در چهل سال گذشته در ایران غالب بوده تاثیری نداشته است
فقط نگاه میکنیم ولی نمیبینیم چرا اعراب مسلمان و یا آلمان مسیحی و یا ژاپن شنتو در مدت چهل سال چکار کردند و ما هنوز اندر خم آشغال ریزی در معابر هستیم
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار