قطعاتی از دلنوشتههای شعرای بنام و بینام. بینندگان عزیز چنانچه شما نیز
همچون دیگر شعرای با نام و بی نام ما، شعر یا دلنوشتهای دارید، برای
انتشار در سایت از آن استقبال خواهیم کرد.
تو هم شده ای انقلاب زندگی من،
حالا هر آنچه در زندگی من است تاریخ دار شده...
قبل از «تو»
بعد از «تو»
***********
ما به اندوه هایمان
آب و دانه دادیم
پرنده شدند
پرشان دادیم
اهلی تر از آن بودند که تنهایمان بگذارند اما
دوباره برگشتند
با جفتهایشان
************
آمدی بر سر قبرم ...نشد از قبر در آیم
تازه فهمیده ام این بندِ کفن فلسفه دارد !
کاظم _بهمنی
*********
تو با افق ؛ توافق می شوی
من با افق ؛ منافق!
می بینی ؟
حتی در بازی با کلمات هم
تو از من بهتری !
**************
گاهی اوقات قرارست که در پیله ی درد،
نم نمک "شاپرکی" خوشگل و زیبا بشوی...
گاهی انگارضروری ست بِگندی درخود ،
تا مبدل به" شرابی" خوش و گیرا بشوی...!
گاهی ازحمله ی یک گربه،قفس میشکند،
تا تو پرواز کنی،راهی صحرا بشوی...
گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست،
باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی...
گاهی ازچاه قرارست به زندان بروی،
"آخرقصه هم آغوش زلیخا بشوی...
" فروغ فرخزاد "
**********
بینندگان عزیز چنانچه شما نیز همچون دیگر شعرای با نام و بی نام، شعر یا دلنوشتهای دارید، برای انتشار در سایت
«تابناک با تو» از آن استقبال خواهیم کرد.