نیش و نوش: شیرین‌ترین لطیفه در باب معلم اول و ثانی
کد خبر: ۷۰۹
تاریخ انتشار: 2015 May 21    -    ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۸
حکایت، لطایف و ظرایف، بدیهه‌گویی‌ها و حاضرجوابی‌های نامداران؛
شیرین‌ترین لطیفه‌ای که در بابا معلم اول و معلم ثانی دارم، از زبان مرحوم قریب است. وقتی ملک‌ا‌لشعرای بهار، وزیر فرهنگ شد، مراسمی به افتخار پنجاهمین سال تدریس عبدالعظیم قریب در سالن دانشسرای عالی گرفتند و از آن ساعت رسما او را استاد خطاب کردند.
دکتر باستانی پاریزی در کتاب نای هفت بند می‌نویسد: شیرین‌ترین لطیفه‌ای که در بابا معلم اول و معلم ثانی دارم، از زبان مرحوم قریب است. وقتی ملک‌ا‌لشعرای بهار، وزیر فرهنگ شد، مراسمی به افتخار پنجاهمین سال تدریس عبدالعظیم قریب در سالن دانشسرای عالی گرفتند و از آن ساعت رسما او را استاد خطاب کردند. (البته او قبلا نیز جناب استاد بود).

قریب بعد از آنکه شعرا، شعرشان را خواندند و سخنرانان، سخنانشان را به زبان آورد، پشت میز خطابه رفت و گفت: من میرزا عبدالعظیم خان، یک پیرمکتب دار هستم. در گرگان از دهات تفرش کلیله درس می‌دادم به بچه‌های ده، کسی تصدیق هم‌ نمی‌خواست. به اراک آمدم. آنجا مدرسه داشت. گفتند بیا برای کلاس ششم ابتدایی، فارسی درس بده. رفتم و همان کلیله را درست دادم. آمدم به تهران، در دبیرستان دارالفنون به من درس دادند. گفتند فارسی درس بده. باز در کلاس ششم ادبی، کلیله درس دادم.

دری به تخته خورد و دانشگاه تأسیس شد و بعضی از معلمان دارالفنون از آن جمله بنده را به دانشگاه آوردند. من باز معلم فارسی بودم. البته کلیله را شرح و تفسیر می‌کردم.

دوره دکترای ادبیات تأسیس شد. همه اینهایی که دکترا گرفته‌اند و این جشن را برای من برپا کرده‌اند در دوره دکترا نیز در باب کلیله برای من شرح نوشته‌اند.

برای من معلوم نیست که در این پنجاه سال، آیا من تنزل کرده‌ام یا در پنجاه سال، این کلیله است که اینقدر ترقی کرده است؟ به هر حال، من همان معلم مکتب‌‌دار «کلیله‌گو» هستم و متأسفم که کار استادی به جایی رسیده که در این مملکت به «ارسطو» می‌گویند، معلم اول و به «فارابی» می‌گویند معلم ثانی و به من می‌گویند: جناب استاد!

منبع: نیش و نوش از خلیل محمدزاده

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار