خانواده‌ها و استقلال و سازگاری فرزندان
کد خبر: ۵۹
تاریخ انتشار: 2015 April 25    -    ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۰
بخش نخست؛
برخی از محققین در یافته‌اند که عدم وابستگی به والدین موجب رشد «من» می‌شود و از سوی دیگر ممکن است موجب احساس اضطراب در نوجوانان گردد. همچنین، عده‌ای نیز اظهار کرده‌اند که تکامل استقلال، بویژه استقلال روانی در دراز مدت با سازگاری همراه است، چرا که فاصله گیری عاطفی والدین، برای نوجوانان ضروری است تا اعتماد بر روی تواناییهای خود را شروع نمایند.
مقدمه

این پژوهش با عنوان بررسی تأثیر شیوه‌های فرزند پروری والدین بر استقلال و سازگاری دختران نوجوان سوم دبیرستان شهر تبریز در مقطع کار‌شناسی ارشد (روان‌شناسی تربیتی) انجام شد. خانواده نخستین مدرسه و محور اصلی تربیت انسان است. کودک درسهای اصلی و اساسی خود را از خانواده می‌گیرد. هر سازندگی یا اشتباهی که در آن واقع گردد، مستقیماً در کودک اثر می‌گذارد. لذا، خانواده در جهت دادن افراد به سوی انسانیت و پرورش و تکوین شخصیت آنان می‌تواند نقش فوق العاده‌ای ایفا نماید و خطوط اصلی و اساسی رفتار آنان را پدید آورد.

به اعتقاد لطف آبادی (۱۳۷۸) عدم توجه والدین به سالم سازی محیط روانی و عاطفی کودکان و نوجوانان و فقدان روابط مناسب در بیشتر موارد آنان را با کمبودهای عاطفی، انگیزشی و مشکلات روانی روبرو می‌سازد. همچنین، والدین دوره نوجوانی را معمولاً دشوار‌ترین مرحله تعلیم و تربیت می‌دانند زیرا نوجوان برای رهایی از وابستگی‌های کودکی و کسب استقلال بزرگسالی تلاش فراوانی می‌کند. در این دوره تغییرات مهمی در تکامل روانی – اجتماعی نوجوان اتفاق می‌افتد و مهارت آن‌ها برای برقراری روابط اجتماعی گسترش یافته و پخته‌تر می‌شوند.

نوجوانان به علت کشمکش درباره استقلال، جنسیت، هیجانات، تغییر در شکل و ظاهر و سایر مسایل، معمولا دچار ناراحتی شده حتی با خود نیز غریبه و نا‌آشنا می‌شوند با این وجود اجتماع از آن‌ها می‌خواهد که مستقل باشند، روابط خود را با همسالان و بزرگسالان تغییر دهند و نهایتاً ضمن کنار آمدن با همۀ این تغییرات، باید بکوشند تا هویت مستقل برای خود کسب نمایند. نوجوان می‌خواهد که به عنوان یک فرد مستقل به حساب آید و روابط تازه‌ای را که پذیرای فردیت او باشد با والدین خویش برقرار نماید. این فرایند اگر به شکل سالمی صورت گیرد، هم باعث رشد استقلال در نوجوان خواهد شد و هم روابط صمیمانه او با والدین حفظ خواهد شد.

شیوه‌های فرزند پروری

شیوۀ تربیت و عملکرد والدین به طور قابل توجهی پیامدهای مهمی را برای رشد و نمو روانی – اجتماعی نوجوانان، ارتباطات دوستانۀ آنان، موفقیتهای تحصیلی، تواناییهای تصمیم گیری و کسب اعتماد به نفس به دنبال دارد. بر اساس ترکیب پاسخدهی و توقعات والدین این برخورد به چند نوع اقتدار منش، استبدادی، سهل گیر و بی‌کفایت تقسیم بندی می‌شود. (لطف آبادی، ۱۳۷۸).
 
مطالعات بی‌شماری که در مورد رفتارهای مخاطره آمیز نوجوانان انجام گرفته، نتایج متقاوت و قابل توجهی در بین شیوه‌های مختلف فرزند پروری خانواده یافته است. (هنریکسون، ۲۰۰۰) یونیس و اسمالار (۱۹۸۵) و گروتونت و کوپر (۱۹۸۶) اظهار می‌کنند که ارتباطات خانوادگی سالم و با ثبات از شرایط لازم و ضروری برای رشد و تکامل موفقیت آمیز استقلال و سازگاری نوجوانان است. (بیروگوسن، ۱۹۹۹).
 
استقلال یابی نوجوانان نقطه مرکزی در نظریه‌های روانکاوی و روانکاوی نو دربارۀ نوجوانی است. تحقیق درباره پیامدهای استقلال روانی در نوجوان نتایج متناقضی را در پی داشته است. برخی از محققین در یافته‌اند که عدم وابستگی به والدین موجب رشد «من» می‌شود و از سوی دیگر ممکن است موجب احساس اضطراب در نوجوانان گردد. همچنین، عده‌ای نیز اظهار کرده‌اند که تکامل استقلال، بویژه استقلال روانی در دراز مدت با سازگاری همراه است، چرا که فاصله گیری عاطفی والدین، برای نوجوانان ضروری است تا اعتماد بر روی تواناییهای خود را شروع نمایند. (چن و دورنباخ، ۱۹۹۸) همچنین یافته‌ها نشان می‌دهد نوجوانانی که از سطوح بالای استقلال روانی برخوردارند ممکن است احساس جدایی یا انفکاک از والدین نمایند.

در این راستا چندین محقق دیگر نیز با گزارش کردن ارتباط منفی بین استقلال روانی و مجموعه‌ای از مشکلات روانی – اجتماعی از این نتیجه گیری حمایت کرده‌اند. (فارمن و هولمبک، ۱۹۹۵) راه مؤثر دیگر برای روشن سازی ماهیت استقلال روانی در نوجوانی، مقایسۀ آن با جنبه مهم دیگر تکامل به نام استقلال رفتاری می‌باشد. استقلال رفتاری ظرفیت و استعداد تصمیم گیری مستقل نسبت به انواع مختلف رفتار‌ها است. برخی از جنبه‌های سازگاری با استقلال روانی و برخی دیگر با استقلال رفتاری ارتباط دارد. برای تشخیص نوع ارتباطات، باید مطالعاتی که هر دو جنبه استقلال را بررسی کند، مورد توجه قرار گیرد. (بیروگوسن، ۱۹۹۹).
 
امروزه توجه به مسأله نوجوانان در کلیه کشورهای جهان بصورت یک مسئلۀ حاد علمی و تربیتی در آمده است.

هدف اساسی در پیشگیری اولیه، بر رویکرد جامعه و جمعیت مورد نظر است که در آن فعالیتهای پیشگیری متوجه جمعیت سالم است. با این هدف که زمینه‌های رشد و تحول و تکامل سلامت روانی را در جامعه بوجود آورد. براساس این رویکرد، مفهوم پیشگیری در کودکان و نوجوانان جاذبه ویژه‌ای برای متخصصان تعلیم و تربیت و روان‌شناسان داشته است. (شاملو، ۱۳۷۸ و والکر، ۱۹۹۸).
 
داشتن دانش و آگاهی جهت تمایز بین رفتارهای معقول نوجوان از رفتارهای ناسازگارانه، برای روان‌شناس، امری ضروری است. روان‌شناس با آموزش والدین، معلمین و سایر اعضاء جامعه در زمینه رفتار طبیعی نوجوان، آن‌ها را آگاه می‌سازد تا از نوجوان حمایت لازم را به عمل آورده و به پرورش استقلال او کمک کند. اغلب والدین و بزرگسالان در برابر کشمکشهای استقلال خواهی نوجوانان، ناتوان، درمانده، خشمگین و مستأصل می‌شوند. حمایت از نوجوان، تنظیم استانداردهای واضح با فراهم کردن چهارچوب مشخص و ثابت به گونه‌ای که عملکرد مستقل او را تشویق کند و کاهش کششهای قدرت، می‌تواند تأثیر مثبتی در روابط نوجوان با والدین داشته باشد. روان‌شناسان و مشاوران خانواده می‌توانند خصوصیات دوره نوجوانی را به والدین آموزش دهند و والدین نیز می‌توانند فرایند فراهم آوردن مسئولیت پذیری بیشتر را بر اساس پیشرفت تدریجی استقلال یابی فرزندشان فراگیرند.

امید است یافته‌های این تحقیق با توصیف وضعیت موجود شیوه‌های فرزندپروری والدین و ارتباط آن با استقلال و سازگاری نوجوانان در زمینه پیشگیری اولیه یعنی حفظ و ارتقاء سلامت روانی نوجوانان بتواند اطلاعات پایه برای برنامه ریزیهای آینده در اختیار روان‌شناسان و مشاوران خانواده و مسئولان آموزشی کشور قرار دهد. همچنین می‌تواند منبع اطلاعاتی آموزنده‌ای برای والدین در زمینه شیوه فرزند پروری و پیامدهای آن بر استقلال و سازگاری روانی – اجتماعی نوجوان باشد.
 
روش‌شناسی


در این پژوهش دو روش کمی و کیفی (منادی، ۱۳۸۵ الف) مورد استفاده قرار گرفته است. برای تشخیص و شناسایی شیوه‌های فرزندپروری اعمال شده بر دانش آموزان نوجوان از روش کمی استفاده گردیده است. مطالعه و بررسی استقلال و سازگاری نوجوانان به روش کیفی انجام گرفته است.

پژوهش‌های کمی (اثباتگر) ریشه در این فرض دارد که جلوه‌های محیط اجتماعی، واقعیتی مستقل را تشکیل می‌دهند و طی زمان و موقعیت‌ها نسبتاً ثابتند. پژوهشگر اثباتگرا، دانش را از طریق گردآوری داده‌های عددی و رفتارهای قابل مشاهده نمونه‌ها و سپس عرضۀ این داده‌ها به تحلیل عددی فراهم می‌آورد. پژوهش کیفی (مابعد اثباتگرا) ریشه در این فرض دارد که جلوه‌های محیط اجتماعی به عنوان تفسیرهایی به وسیلۀ افراد ساخته می‌شود و این تفسیر‌ها شکل گذرا و وابسته به موقعیت دارند. پژوهشگران کیفی دانش را در درجۀ اول از طریق گردآوری داده‌های کلامی با مطالعۀ جدی و عمقی موارد و عرضه این داده‌ها به استقراء تحلیلی فراهم می‌آورند.

پژوهش کیفی ماهیتاً چند روشی است و متضمن رویکردی تفسیری و طبیعت گرایانه به موضوع مورد مطالعه است. این بدان معناست که پژوهشگران کیفی، اشیاء را در موقعیتهای طبیعی آن‌ها مطالعه می‌کنند و می‌کوشند پدیده‌ها را بر حسب معناهایی که مردم به آن‌ها می‌دهند، مفهوم سازی یا تفسیر کنند پژوهشهای کیفی و کمی می‌توانند از طریق ایفای نقشهای مربوط، یعنی کشف و تأیید، همدیگر را کامل کنند. استفاده از هر دو روش موجب بررسی و فهم عمیق‌تر مسائل پژوهشی می‌شود. انجام دادن تحقیق کمی و کیفی بطور توأمان در مورد یک موضوع را روش ترکیب شده یا در هم تنیده می‌نامند (مدیت گال،... ۱۳۸۲).
 
در پژوهش حاضر متغیرهایی که مورد بررسی قرار می‌گیرد، شیوه‌های فرزند پروری والدین و استقلال و سازگاری نوجوانان است. به دلیل اینکه مطالعۀ تأثیر شیوه‌های فرزند پروری بر استقلال و سازگاری نوجوانان یک مطالعۀ پس رویدادی است یعنی اشاره به مواردی دارد که در آن‌ها علت از پیش رخ داده است و آزمودنی‌ها دارای رفتار مورد مطالعه هستند و همچنین به علت اینکه در این پژوهش هدف فقط شناسایی شیوه‌های فرزند پروری اعمال شده توسط والدین بر نوجوانان به روش کمی عمل کردیم. برای بررسی متغیرهای دیگر یعنی استقلال و سازگاری که به دو مفهوم عمیق و گسترده شخصیت اشاره می‌کند، آوردن دو متغیر اخیر در قالب یک نمرۀ خاص که توسط پرسش نامه تعیین می‌شود، باعث محدود شدن و برخورد سطحی با آن‌ها می‌شود.

استقلال و سازگاری مفهوم پیچیده‌ای دارد که در قالب پرسش‌های چند گزینه‌ای و پرسش نامۀ کتبی نمی‌گنجد ولی در خلال مصاحبه، با توجه به ارتباط متقابلی که بین مصاحبه گر و مصاحبه شونده وجود دارد، می‌تواند مفاهیم عمیق‌تر را مطرح کرده و در صورت نیاز، مصاحبه کننده مطالبی را که برای مصاحبه شونده مبهم است، توضیح دهد. همچنین در هنگام مصاحبه می‌توان از طریق واکنش فرد مصاحبه شونده به زوایای شخصیتی و روحی او تا اندازه‌ای پی برد که این مورد در نتیجه گیری کلی پژوهش می‌تواند مؤثر باشد. به همین دلیل برای بررسی و مطالعۀ استقلال و سازگاری نوجوانان به روش کیفی عمل کرده‌ایم.

جامعۀ مورد پژوهش در این بررسی، دانش آموزان نوجوان دختر می‌باشند که در سال تحصیلی ۸۵ -۱۳۸۴ در کلاس سوم دبیرستان مدارس دولتی نواحی ۱ و ۵ که بطور تصادفی از بین ۵ ناحیۀ آموزش و پرورش شهر تبریز انتخاب شدند، مشغول به تحصیل می‌باشند و در محدودۀ سنی ۱۷ سال قرار دارند.

ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش در دو بخش تنظیم شده است: شیوۀ فرزند پروری بخش اول مربوط به پرسشنامه استاندارد شیوه فرزند پروری والدین شامل ۱۵ پرسش است که دیدگاه نوجوانان را در زمینه (اقتدار منش، استبدادی، سهل گیر و بی‌کفایت) ارزیابی می‌کند و در مقیاس ۶ درجه‌ای لیکرت به صورت کاملاً موافقم، موافقم، نسبتاً موافقم، نسبتاً مخالفم، مخالفم و کاملاً مخالفم، رتبه بندی شده است. همراه با ۱۶ پرسش مشخصات فردی – اجتماعی نوجوان در مورد نام و نام خانوادگی، سن، سال تحصیلی، رشتۀ تحصیلی، دین، رتبۀ تولد، تعداد اعضای خانواده، معدل تحصیلی سال قبل، وضعیت اقتصادی خانواده، شغل والدین، میزان تحصیلات والدین، وضعیت سکونت، زندگی با والدین، ارتباط با والدین و رضایت از والدین می‌باشد.

بخش دوم مربوط به سوالات مصاحبه است. از جمله شیوه‌های رایج برای جمع آوری داده‌ها در پژوهش کیفی، مصاحبه و مشاهده است. در این پژوهش با توجه به نوع موضوع پس از بررسی پاسخ پرسشنامه‌ها در بخش کمی برای بررسی استقلال و سازگاری پاسخ دهندگان به پرسشنامه از مصاحبه استفاده می‌شود.

منبع: انسان‌شناسی و فرهنگ
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار