استرس های کودکتان را جدی بگیرید
کد خبر: ۵۸۵
تاریخ انتشار: 2015 May 17    -    ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۸
اضطراب طولاني‌مدت روي سلامت روان کودک تاثير منفي مي‌گذارد. شايد تاکنون با کودکاني مواجه شده باشيد که ناگهان از يک بچه آرام و بي‌دردسر به يک بچه بيش‌فعال و غيرقابل تحمل تبديل شده است.

دليل اين اتفاق اين است که سيستم خودکنترلي در چنين کودکاني به درستي پرورش داده نشده است. اين سيستم بايد در همان سال‌هاي ابتدايي زندگي درون فرد نهادينه شود. هر بچه‌اي به يک مراقب يا همدم نياز دارد که در مواقع بحراني، سريعا او را آرام کند تا احساس اضطراب در او ماندگار نشود. اگر والدين به گونه‌اي رفتار کنند که کودک احساس درماندگي کند و تصور کند تنها خودش بايد خود را آرام کند، پتانسيل استرس در بچه بالفعل مي‌شود. در عوض اگر پدر و مادر هنگامي که کودک دچار استرس مي‌شود به سرعت پاسخگو و آرامبخش او باشند، کودک در همان سال‌هاي اوليه زندگي‌اش ياد مي‌گيرد که چطور بايد خود را در چنين مواقعي آرام کند.

چگونگي پاسخگويي به استرس، به اينکه هنگام احساس ترس چه اتفاقي براي فرد مي‌افتد، برمي‌گردد. واکنش به استرس دو الگوي کلي دارد که عبارتند از: «جنگ يا فرار» يا «در جا ميخکوب شدن و غش کردن». جنگ يا فرار واکنشي است که در اثر فعال شدن سيستم اعصاب سمپاتيک، به‌طور غيرارادي بدن را وادار به فعاليت مي‌کند، جريان خون را افزايش مي‌دهد و بدن را براي واکنش نشان دادن آماده مي‌کند. اين واکنش خصوصا در حيوانات کاملا قابل مشاهده است و به اين ترتيب آنها را از گزند درندگان محافظت مي‌کند. زماني که واکنش جنگ يا فرار کار نکند، مثلا به اين دليل که فرد زيادي وحشت‌زده باشد يا به هر دليل ديگر، سيستم پاراسمپاتيک در بدن فعال مي‌شود و خود را در قالب انجماد (ميخکوب شدن) يا غش کردن نشان مي‌دهد. در چنين شرايطي ضربان قلب کاهش مي‌يابد و ريتم کلي بدن و حرکات کند مي‌شود. ابتدا حالتي از کوفتگي و بي‌حالي آشکار مي‌شود ولي اگر اوضاع رو به وخامت برود، شخص دچار غش و ضعف مي‌شود. در حيوانات هم‌چنين واکنشي وجود دارد با اميد به اينکه شايد بتوانند با اين مرگ ظاهري خود را از خطر مرگ حقيقي برهانند.

در نوزادان نيز چنين واکنشي بسيار رايج است چون آنها قادر به فرار نيستند و از طرفي مي‌دانند که گريه کردنشان هم تاثيري در بهبود اوضاع ندارد، بنابراين اگر يک کودک منزوي در مواقع بحراني فقط با سکوت نگاه مي‌کند، اين موضوع به هيچ‌وجه نشانه خوبي نيست. بعضي کودکان در محيطي پر از استرس هميشگي زندگي مي‌کنند.

استرس هميشگي مي‌تواند به استرس مسموم تبديل شود و به تمام سيستم مغز و اعصاب آسيب برساند. وقتي آستانه تحمل کودک در حال شکل‌گيري است، اگر در معرض اضطراب هميشگي باشد، آخر به مرحله‌اي مي‌رسد که حتي يک دوز بسيار اندک و ناچيز استرس مي‌تواند کارد را به استخوانش برساند و به اصطلاح همان کاهي شود که کمر شتر را مي‌شکند! در نتيجه يک کودک آرام و بي‌آزار به يک بچه غيرقابل‌کنترل و بيش‌فعال تبديل مي‌شود که هيچ‌کس و هيچ‌چيز جلودارش نيست.
سلامت

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار