اشک امانش نمیدهد شکسته وبسته حرف میزند، نفسی کشیده و از ناملایمات زندگیاش میگوید: به شما هم نگم به کی بگم، شب و روزم از تیره و تاری گذشته، 10 ساله کتک میخورم، فحش میشنوم، روح، روان، جسم و جانم داغون شده، ولی فقط به عشق دو فرزندم ماندهام، هنوز شش ماهه حامله بودم مورد شدیدترین ضرباتش قرار گرفتم، همه را دوام آوردم، فقط به خاطر بچه هام، می دونی آقا باید مادر باشی تا بدونی چی می گم، حتی رابطه بازیش با زنهای مختلف رو هم تحمل کردم، خیلی عذاب آوره شوهرت رابطهاش با دیگران را به رخت بکشه اونوقت تو خون دل بخوری، این فضای مجازی هم شده بلای جان خانوادهها، همه اینها یه طرف پول بهم نمی ده میگه خودت خرجتو دربیار، زندگیم شده آشوب وقتی جیغ وداد میکنه بچه هام وحشت زده می شن، میگه اگه از حقوقت وبچهها بگذری حاضرم طلاقت بدهم والا باید بسازی، ساختن که نه، دارم میسوزم، تو این همه سال دردمو با هیچ یک از اعضای خانوادهام نگفتهام، آخه برم چی بگم، مرد آرزوهام که روزی به گفته خودش برای ازدواج با من حاضربود هر شرطی را بپذیرد و من برای او تمام زندگیش بودم، کتکم میزند، فساد اخلاقی دارد، شبها در حضور من فیلم مستهجن میبیند و...
بازهم همه اینها را تحمل کردم، اما این کار آخریش قابل تحمل نیست، دیشب به همین خاطر درگیر شدیم، وارد اتاق پسرم که شدم آنچه دیدم قابل باور نبود، صفحه رایانه پسرم فیلمی پخش میشد که با دیدنش لرزیدم، پسر 10 ساله و این فیلم ها، فرصتی ندادم محکم زدم در گوشش، شروع به گریه کرد، مامان بخدا مال من نیست، منم تازه کامپیوتر و روشن کردم و تا روشن شد این تصاویر اومد، باورم نشد سیلی دیگری زدم با هر سیلی به پسرم خودم هم آتش میگرفتم و می سوختم، مامان به جان تو که خیلی دوست دارم من خبر ندارم حالا عیب نداره میخوای بازم بزن، بیش از این تحمل نداشتم بغلش کردم هردو زار زار میگریستیم، پس مامان اینها چیه بهم راست بگو قول میدم کاری با کسی نداشته باشم، فقط بگو که این تصاویراز کجا وارد کامپیوتر تو شده....
و در این اوضاع شوهر بیغیرت و پدر بیمسئولیت وارد اتاق شد و بی توجه به گریههای ما و براحتی در چشمانم زل زد و گفت اینها چیزی نیست فایل منه دیشب یادم رفت و پاکش نکردم، پسر 10 ساله خودش یه پا مرده بذار چشمش از همین الان واشه مگه خارجیها را نمیبینی و....
صداقت در گفتار وگریههایش مرا نیز تحت تأثیر قرار میدهد اگرچه ما سالهاست که با این قصهها وغصهها همراهیم، و بدتر از اثرات احساسی، آثار فاجعهای را که از آن حرف میزند وقتی تصور میکنید دقیقاً وحشتی را که میگوید قابل درک است، من تا حدی که ممکن بود از منظر حقوقی راهنمایی لازم را ارائه کردم، ولی اطمینان دارم علاج فاجعه نیست، پس مسئولانی که در مقابل آسیبهای اجتماعی وظایفی دارید بشتابید و علاج کنید که فردا خیلی دیر است.
منبع: روزنامه ایران
بابا يه کم عاقل باشين . اسم شما آدمه . حيونها هم اينکارا رو نميکنن.
قرآن شريف در وصف مردان شايسته، به بانوان، چنين سفارش مى كند: مردانى مناسب همسرى اند كه پنهانى و به صورت نامشروع، با زنان، دوستى و رابطه نداشته باشند؛ «وَ لا مُتَّخِذِي أَخْدانٍ»؛ مائده (5)، آيه 5.؛ «كسانى كه دوست دختر، اختيار نكرده باشند».
همچنين به مردان، چنين سفارش مى كند: زنانى شايسته همسرى هستند كه به صورت پنهانى، با مردان رابطه دوستى نداشته باشند؛ «وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ»؛ نساء (4)، آيه 25.؛ «كسانى كه دوست پسر اختيار نكرده باشند».
بنابراين، در زمانى كه ماهواره، اينترنت و انواع تلفن ها و پيامك و محيطهاى كار و تحصيل مختلط وجود نداشت، باز هم اين مسئله داراى موضوعيت و مورد ابتلاى انسان ها، به ويژه جوانان بوده است و اين، حاكى از كشش و جاذبه اى فوق العاده قوى، بين دو جنس مرد و زن است. اگر اين جاذبه ها نبودند، هيچ گاه كانون خانواده در زندگى انسان، شكل نمى گرفت؛ هيچ مردى در شبانه روز براى آسايش و رضايت همسرش، در محيطهاى سخت كارى، زحمت نمى كشيد و زنان نيز راضى به انجام امور سخت و طاقت فرساى خانه و خانواده نبودند.
اصولاً زندگى مشترك طولانى مدت بين دو انسانى كه داراى تربيت متفاوت و خصوصيات و سليقه هاى مختلف هستند، چگونه ممكن است؟
اگر آن جاذبه معجزه آسا نبود، چه بسا نظام احسن جهان، دچار از هم گسيختگى مى شد و ايثار و عشق براى بشر كه فرزند خاك است و از افلاك بى خبر، واژه اى كاملاً ناشناخته بود و گرمى از زندگى، رخت برمى بست. خلق اين كشش، يكى از هنرهاى خالق حكيم است؛ اما در طول تاريخ، همواره شاهد رفتارها و واكنش هايى يك سويه، همراه با افراط از طرفى و تفريط از جانب ديگر، در مواجهه با اين موضوع بوده ايم. بعضى با عينكى كاملاً سياه بين و گروهى ديگر با ديدگاهى صددرصد موافق، به رابطه بين دختر و پسر نگريسته اند.
در آخر تا ما به اون سطح فرهنگی و روابط خصوصی و اجتماعی مطلوب برسیم و با این سیستم حکومتی که به همه یاد میده حقه بازی ،کلک،دزدی، و هزار جور چیزهای دیگه راه درازی داریم.