در روزگار قدیم که زبان فارسی فقط قلمروِ شاعران و ادیبان بود و مثل امروز نبود که همه و همه از صبح تا پاسی از شب به نوشتنِ انواع پیامها بر در و دیوار سایتها و شبکهها و موبایلها و تبلتهایشان مشغول باشند، بعضی فعلها را به صورت دعایی مینوشتند. مثلاً حافظ مینوشت:
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرواد از یادت
یعنی یک «الف» دعایی وسط فعل میکاشتند تا معنای امید و دعا بگیرد و بشود فعل دعایی. حافظ برای اینکه بگوید «امیدوارم وعدههایت را فراموش نکنی»، به جای «مرود» مینویسد «مرواد». یا مثلاً فعل «مکنادِ» مولانا در دیوان شمس:
تبریز از او چو آسمان شد
دل گم مکناد نردبان را
برای خود ما هم حتماً پیش آمده که گاهی هنگام تشکر، به شوخی گفتهایم «دست شما درد نکناد.» میبینید که چیز غریبی نیست. ولی یکی دو فعل دعایی هست که هنوز بر زبان ما جاری ست و همهی ما بسیار از آنها استفاده میکنیم. یکی از آنها «دست مریزاد» است.
«مریزاد» صورتِ دعایی فعل «مریزد» به معنای مجازی «نلرزد» است و «دست مریزاد» جملهای ست که در معنای «آفرین» برای تحسین دیگران به کار میبریم، اما برخی از ما به اشتباه آن را «مریضاد» مینویسیم. «مریضاد» یک غلط املایی شایع است که هیچ معنایی ندارد.
اما اگر خیال کردهاید مشکل من نوشتن «مریزاد» با «ضاد» است، خیال باطل کردهاید! دست من از جایی شروع به ریزیدن کرد که دیدم یکی از خوانندگان، خوشحالی و تشکرش را به این شکل نوشته: «دمتون گرم، پس مریضاد.» حالا شما بفرمایید با این «پس مریضاد» چه کنم من!
خوابگرد؛ رضا شکراللهی
منم با نويسنده ىِ پيشين همنِگرم كه فعلِ ريزيدن ساخته گيه و اگر شما اينگونه مصدرسازى ميكنين، شگفت زده نشين، اگه كسى "پس مريضاد" بنويسه. و تازه اگه اون نوشته مريضاد، ما ميخونيمش مريزاد! ينى ايشون نه در گفتار كه در نوشتار به گمراهه رفته. اما گويا بر شما پوشيدٓه س كه بسيارى از فِعلاىِ فارسى يه ريشه ىِ ماضى و يه ريشه ىِ مضارع دارن كه لزومن همانند نيستن. و مصدرِ "معمولى" از ريشه ىِ ماضى ساخته ميشه و مصدرِ "شينى" از ريشه ىِ مضارع. مانندِ: ريختن، ريزش / رفتن، رٓوِش / گرفتن، گرايش / ديدن، بينش / زدن، زنش / آمدن، آيش و بسيارى ديگه از فعلامون