
اثر گرانسنگ حکیم فردوسی بانام «شاهنامه» سروده ای است که هویت میهنی ایرانیان در آن ریشه دارد.
این اثر ماندگار ادبیات ایران و جهان، بازتاب دهنده آیین ها و زبان ماندگار و شیرین پارسی است. آفریننده شاهنامه با آگاهی و تسلط کامل بر فرهنگ و تمدن و باورهای ایران کهن و دوره اسلامی و با نگاهی ژرف و بلند و بیانی شیوا و قابل فهم، تاریخ ایران را به زبان شعر گفته است. نظم شاهنامه در سال ۳۹۴ هجری آغاز شد.
برای آفرینش این اثر ۳۰ سال رنج و سختی طاقت فرسا لازم بود که تنها از عهده فردی بزرگ چون فردوسی که دغدغه دین و میهن و از میان رفتن زبان و هویت ایران در برابر رویدادهای زمان داشت، برمی آمد. بنابراین فردوسی با حوصله فراوان این رنج ۳۰ ساله را به جان خرید و به گفته خودش، هویت و ماندگاری عجم را بدین پارسی (شاهنامه) زنده نگه داشت. فردوسی در زمانهای این کار سترگ را انجام داد که سرشار از تنشهای اجتماعی و سیاسی و بدخواهی و کینه توزی نسبت به ایران و ایرانیان بود. به گفته خودش: زمانه سرایی پر از جنگ بود/ به جویندگان بر زمین تنگ بود.
شخصیتحکیم منصور بن حسن، معروف به ابوالقاسم فردوسی سال ۳۲۹ در روستای باژ، شهر توس، واقع در حومه مشهد (خراسان) چشم به جهان گشود. حکیم فردوسی به طبقه دهقانان (دهگان) تعلق داشت. این طبقه بر خلاف امروز، دارای ملک و زمینهای کشاورزی بودند. این مالکیت یکی از منابع ثروت در آن روزگار به شمار میآمد. این منبع ثروت برای فردوسی بسیار مهم بود زیرا وقتی که به کمک دانش و تواناییهای فردی او آمد، توانست اثری ماندگار و بیهمتا مانند شاهنامه را بیافریند؛ اثری که یکی از اسناد هویت فردی و اجتماعی و تاریخی ایرانیان به شمار میآید. بنابراین فردوسی هر آنچه از مال و ثروت که داشت برای آفرینش شاهنامه هزینه کرد به اندازهای که حتی در واپسین سالهای عمر به رنج و تنگدستی گرفتار شد، اما تسلیم افراد سودجو مثل محمود غزنوی نشد. موضوعی که دستاویزی برای تخریب شخصیت فردوسی شده مبنی بر اینکه وی میخواسته شاهنامه را به محمود غزنوی بفروشد، در واقع هدف فردوسی حفظ و نگهداری شاهنامه از خطر نابودی بود که ممکن است تصمیم گرفته باشد آن را به کتابخانه دربار غزنوی بدهد، اما پس از برخورد بیخردانه محمود غزنوی از این تصمیم خود منصرف شده است. به هر حال، اوج هنر فردوسی در آفرینش اثری است که در آن از نیازهای اساسی بشر سخن به میان آمده، افزون بر این تاریخ و زبان و هویت ایرانیان هم به این وسیله از خطر فنا حفظ شده است.
خداشناسینگاه فردوسی به جهان بالا، خدا و آنچه که آفریننده هستی به وجود آورده، نگاهی ویژه و متفاوت است. به بیان دیگر، اگرچه بحث خداشناسی اساس اندیشه فردوسی را تشکیل میدهد، با این وصف، آفریدگاری که مورد نظر فردوسی است، راهگشا، راهنما، آفریننده و مالک جان و خرد و هستی آدمی است. روزی ده، بخشنده و مهربان و بخشایشگر و در بیانی کوتاه لطیف و نوازشگر بندگان است. پس توسل و نزدیکی بندگان با آفریدگارشان، آفریدگاری که این همه موهبت به آنها ارزانی داشته مایه خرسندی روح و روان و بهروز ی در زندگی و جاودانگی در حیات پس از مرگ خواهد بود.
دین، میهنرکن اساسی دیگر که پایه اندیشههای فردوسی قرار میگیرد، بحث سرزمینی است که فرد در آن زندگی میکند و به آن تعلق دارد. در واقع آنچه که با نام ثمره تلاش و پشتکار فردوسی میتوانیم بنامیم، ضمانت کننده باورهای دینی بشر ایرانی، زبان پارسی و هویت میهنی و داشتههای فرهنگی و تمدن ایران ایرانی است. فردوسی کسی است که نام و شخصیت و تاریخ ایرانی را بلندآوازه کرد و زبان پارسی را از خطر نابودی رهانید. در زمانی این وظیفه سترگ را انجام داد که بزرگترین تهدیدها متوجه زبان، دین و ملیت ایرانی بود.
خرد، نوعدوستیبارزترین وجه اندیشه فردوسی، نگاه ویژه و ژرف او به مقوله «خرد» است، خرد که راهنما و راهگشا و هدایت کننده آدمی در این جهان و سرای آخرت است، خرد که راهنمای آدمی در گزینش راه نیک از راه بد است. اخلاق و منشهای نیک انسان از نظرگاه بلند فردوسی دور نمانده است. رفتار و کردار نیک انسانی، نوعدوستی، صلح دوستی و همه نیکیها که در قالب پند و اندرز در شاهنامه بیان شده، نزد فردوسی ارزشمند و قابل احترام است و برعکس ناپاکیها و زشتیها، نکوهیده شده و هیچ جایگاهی ندارد.
بخشهای اصلی شاهنامهموضوع این شاهکار جاودان، تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدننژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب است و کلاً به سه دوره اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم میشود.
دوره اساطیری (افسانهای) این دوره از عهد کیومرث تا ظهور فریدون ادامه دارد. در این عهد از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان میآید. تمدن ایرانی در این زمان تکوین مییابد. کشف آتش، جداکرن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و کشاورزی کردن و امثال آن در این دوره صورت میگیرد.
در این عهد جنگها غالباً جنگهای داخلی است و جنگ با دیوان و سرکوب کردن آنها بزرگترین مشکل این عصر بوده است. در پایان این عهد، ضحاک دشمن پاکی و سمبل بدی به حکومت مینشیند، اما سرانجام پس از هزار سال فریدون به یاری کاوه آهنگر و حمایت مردم او را از میان میبرد و دوره جدید آغاز میشود.
نکته مهم و قابل توجه اینکه: در برخورد با داستانهای اساطیری شاهنامه و دیگر داستانهای اساطیری، فقط به ظاهر داستانها نباید بسنده کرد. زبان قصههای اساطیری، زبانی آکنده از رمز و سنبل است و بیتوجهی به معانی رمزی اساطیر، از شکوه و غنای آنها تا حد قابل توجهی میکاهد.
دوره پهلوانیدوره پهلوانی یا حماسی از پادشاهی فریدون شروع میشود. ایرج، منوچهر، نوذر، گرشاسب به ترتیب به پادشاهی مینشینند. جنگهای میان ایران و توران آغاز میشود.
پادشاهان کیانی مانند: کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی کار میآیند. در این عهد دلاورانی مانند: زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور میکنند.
سیاوش پسر کیکاووس به دست افراسیاب کشته میشود و رستم به خونخواهی او به توران زمین میرود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب میگیرد. در زمان پادشاهی گشتاسب، زرتشت پیغمبر ایرانیان ظهور میکند و اسفندیار به دست رستم کشته میشود. (تاریخ ظهور زرتشت را ۲۵۸ سال قبل از حملهٔ اسکندر مقدونی به ایران میدانند که برابر است با سال ۵۵۸ قبل از میلاد).
مدتی پس از کشته شدن اسفندیار، رستم نیز به دست برادر خود (شغاد) از بین میرود و سیستان به دست بهمن (پسر اسفندیار) با خاک یکسان میگردد، و با مرگ رستم دوره پهلوانی به پایان میرسد.
دوره تاریخیاین دوره با ظهور بهمن آغاز میشود و پس از بهمن، همای و سپس داراب و دارا (پسر داراب) به پادشاهی میرسند. در این زمان اسکندر مقدونی به ایران حمله میکند و دارا را (که همان داریوش سوم است) میکشد و به جای او بر تخت مینشیند. پس از اسکندر دوره پادشاهی اشکانیان در ابیاتی چند بیان میگردد و سپس ساسانیان روی کار میآیند و آنگاه حمله عرب پیش میآید و با شکست ایرانیان شاهنامه به پایان میرسد.
علاوه بر موارد گفته شده، برابر گزارش منتشره بر روی سایت ایرنا (۳/۱۰/۱۳۹۰)، دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زاهدان (خانم مریم خلیلی جهان تیغ) در همایش بین المللی بزرگداشت حکیم فردوسی، در خصوص شاهنامه چنین گفته است: از ۶۰ هزار بیت شاهنامه، بیش از پنج هزار بیت آن دارای مضامین ارزشهای دینی و اخلاقی است و فردوسی در این کتاب، نه تنها یک حماسهپرداز، بلکه به عنوان یک حکیم بزرگ و روشن بین چهره نمایانده است.
در پایان نکتهٔ شایان ذکر اینکه سرودن شاهنامه در شرایطی که زبان فارسی رو به نابودی و فراموشی میرفت شاهکاری بود که توانست روح تازهای در کالبد زبان فارسی بدمد و کلمات و واژگان پارسی را تا امروز زنده نگه دارد. اگرهمت و تلاش فردوسی و دیگر افراد دوستدار زبان پارسی نبود شاید امروز اثری از زبان فارسی باقی نمیماند و همانطور که خط پارسی به خط عربی تغییر یافت، شاید زبان و گویش پارسی نیز به صورت کامل به عربی تغییر مییافت و همانند اتفاقی که در کشورهایی چون: مصر، سوریه و عراق رخ داد، سرزمین ما ایران نیز اکنون بعنوان یک کشور عرب زبان شناخته میشد.
منبع: بنکر