امروزه به هر خانوادهای سر میزنیم و جویای احوال میشویم، اضطراب و دلهرهای را در وجود اعضای خانواده مشاهده میکنیم. همه نگران تربیت و تعلیم درست و دقیق فرزند دلبند خود هستند. کدام مدرسه؟ کدام معلم؟ کدام امکانات؟ در کنار اینکه این دغدغه تا اندازه زیادی هم صحت داشته و نظام آموزشی موجود، با این روند، دغدغههای بسیاری برای خانوادهها در عرصه تعلیم و تربیت ایجاد نموده است؛ اما باید بدانیم منشأ موفقیت فرزندان در زندگی اجتماعی آنان در آینده، خود خانواده، دیدگاهها و عملکردهای خانوادگی است.
اگر ما دنبال موفقیت واقعی و تاثیرگذار فرزندان خود هستیم، باید در خودمان، رفتارها، عملکردها و برنامههای خود جهت موفقیت فرزندان، در این مسیر شروع کنیم. ضرورت تغییر نگاهها در درون خانواده بسیار مهم و تأثیرگذار است. پدر و مادری که در خانواده، دائم در ناامیدی و بیهدف به سر میبرند، خانوادهای که اعتماد، جرأت و جسارت در امور روزمره کمرنگ و گاه وجود خارجی ندارد، خانوادهای که صبح، ظهر و عصرش، همراه با دلسردی و ناامیدی است، قطعا این نگاه به فرزندان هم انتقال خواهد یافت و اگر خدای نکرده این نگاه انتقال پیدا کند، بهترین مدارس، معلمان و امکانات نخواهند توانست نگاه تأثیرگذار ما را از وجود فرزندان پاک کند.

بنابراین، هر چقدر اعضای یک خانواده در درون خود، امیدوار، بانشاط، دارای اهداف عالی پا به عرصه اجتماعی بگذارند، مطمئنتر در این مسیر پرخطر قدم خواهند گذاشت و هیچ مانعی نمیتواند سدی برای موفقیتهای آنان باشد. بیاییم و به فرزندان خود اعتماد کنیم، در تصمیمات مهم زندگی با آنان مشورت کرده و به نظریات آنان هر چقدر کودکانه، توجه نماییم. با کمک خودشان، اهداف عالی برای آنان ترسیم نموده و در حد و حدود کودکانه، مسیر رسیده به هدف را برای آنان هموار کنیم. با برنامه ریزی و فعالیتهای خلاقانه، سختیهای مسیر پیشرفت را به آنان یادآوری کرده و ظرفیت و توان آنان را منظم و مدون بالا ببریم. اعتماد به آنان رافراموش نکنیم و تا میتوانیم و فرصت هست، در جهت ارتقای اعتماد به نفس آنان تلاش و برنامهریزی کنیم.
یادمان نرود، اعتماد به نفس بچهها را جدی بگیریم؛ جدی.
ضرغام بهنام مقدم، کارشناس ارشد روانشناسی