صبح روز چهارشنبه اول اردیبهشت
از مرکز پلیس 110 به یکی از کلانتری های مرکز شهر دستور داده شد به نجات زن
مجروحی بشتابد که توسط شوهر مورد ضرب و شتم قرار گرفته وبه نظر مرد خشمگین
قصد قتل وی را دارد.
آژیر خودروهای پلیس به صدا درآمد و
چهاردقیقه بعد خانه ی مسکونی شماره17 واقع در کوچه نیلوفر از سوی نیروهای
پلیس محاصره شد و یکی از افسران پلیس اقدام به هشدار به مرد مهاجم کرد.
مرد
که خود را در محاصره پلیس می دید به ناچار تسلیم شد، یک بطری بنزین، فندک و
تکه ای لوله که با آن همسرش را هدف قرار داده بود، از وی گرفته شد. زن به
اورژانس بیمارستان انتقال یافت و پس از درمان سرپایی به کلانتری انتقال
یافت.
مرد در بازجویی ها گفت: مدتی است رفتارهای همسرم
مرموز شده بود که با کنترل تلفنش فهمیدم که با یک غریبه ارتباط تلفنی دارد
و در شبکه های مجازی پیام رد و بدل می کنند. به همین خاطر تصمیم گرفتم هم
اورا و هم خودم را آتش بزنم، ما دو تا بچه داریم پسرم دبستانی است و دخترم
را مهد کودک می فرستم. صبح وقتی بچه ها را به دبستان و مهد کودک بردم یک
بطری بنزین تهیه کردم و با خودم گفتم وقتی از همسرم اعتراف به خیانت گرفتم
هم او و هم خودم را آتش می زنم.
وی افزود: وقتی که با او
جروبحث می کردم کارمان به کتک کاری کشید و او که می دید قصد من جدی است
بارها قسم خورد که هیچ خیانتی به من نکرده و قصدش آزار دادن من بوده که من
باور نکردم تا این که ماموران پلیس سررسیدند.
زن جوان نیز
با گریه گفت: جاری من اطلاع داد که شوهرم با دو زن ارتباط پنهانی دارد،
ولی من باورنمی کردم تا اینکه جاری من عکس سلفی دو زن را به من نشان داد و
گفت آن ها با شوهرم ارتباط دارند.
این زن با گریه ادامه
داد: من هم برای این که از همسرم انتقام بگیرم تصمیم گرفتم که او را اذیت
کنم تا بفهمد که نباید به من خیانت کند به همین خاطر موضوع را با برادرم در
میان گذاشتم و برادرم با خریدن یک شماره موبایل جدید چند بار برای من پیام
فرستاد و من هم طوری رفتار کردم که شوهرم مشکوک شود، اما نمی دانستم که آن
قدر خشمگین می شود که تصمیم به آتش زدن من و خودش بگیرد. وقتی مرد خشمگین
عکس های دوزن را دید ادعا کرد آنها مونتاژ هستند و وی با هیچ زنی در
ارتباط نبوده و به زنش خیانت نکرده است.
افسر کشیک کلانتری با ثبت اظهارات زن و شوهر، آنان را برای دریافت مشاوره به بخش مشاور اجتماعی فرستاد.
چون تو با بد، بدکنی پس فرق چیست؟