ماجرای عجیب مرگ دو برادر در میان زباله ها
کد خبر: ۳۴۱۶۹
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار: 2016 April 25    -    ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۷
امروز ساختمان قهوه ای به یک پارک کوچک در هارلم تبدیل شده و مردم زیادی به این پارک می روند تا کمی آرامش به دست آورند؛ نام این پارک، «پارک برادران کولیر» است.
ماجرای عجیب مرگ دو برادر در میان زباله ها  آدم های زیادی هستند که تنهایی را دوست دارند و از آن لذت می برند، ولی در مقابل، عده ای آن را کشنده و قاتل روح می دانند؛ اما چرا تنهایی از نظر این افراد کشنده است. ماجرایی که امروز خواهید خواند، با نظر گروه دوم موافق است.

به راستی تنهایی ممکن است کشنده باشد؟


خانواده ی عجیب و غریب کولیر


هومر کولیر در زمستان 1881در شهر هارلم نیویورک به دنیا آمد. پدرش هرمان کولیر، پزشک و مادرش سوزی فروست، کارمند بازنشسته اپرا بود. چهار سال بعد از تولد هومر آن ها صاحب پسر دیگری به نام لنجلی شدند. پس از تولد لنجلی، خانواده کولیر برای زندگی به ساختمان بزرگ و باشکوه چهار طبقه ای در همان شهر نقل مکان کردند. به این ساختمان زیبا، ساختمان قهوه ای می گفتند.

هر دو فرزند خانواده به دانشگاه رفتند. هومر مدرک دریانوردی گرفت و لنجلی در رشته های مهندسی و شیمی فارغ التحصیل شد. لنجلی پس از آن به نواختن پیانو روی آورد و گاهی در کلیسایی در همان نزدیکی به نوازندگی می پرداخت. خانواده ی کولیر رفتارهای خاص و عجیبی داشتند. برای مثال هرمان پدر خانواده با قایق خود را به بیمارستان محل کار خود می رساند و بدون اینکه وارد بیمارستان شود، راه رفته را دوباره با همان قایق بازمی گشت.

ماجرای عجیب مرگ دو برادر در میان زباله ها

هرمان و سوزی در سال 1919 به دلایل نامعلومی از هم جدا شدند. هرمان پس از مدتی از دنیا رفت. سوزی همراه دو پسرش در ساختمان قهوه ای زندگی می کردند تا اینکه سوزی در سال 1929 از دنیا رفت و تمام ثروت خانواده و ساختمان قهوه ای برای آن دو پسر به جای ماند.

زندگی برای آن دو عادی بود تا اینکه هومر برادر بزرگتر دچار خونریزی چشم شد و بینایی اش را تا حدودی از دست داد. لنجلی تصمیم گرفت تا دست از کار کردن بکشد و مراقب برادر خود باشد. آن ها یک تصمیم گرفتند و آن اینکه هرگز ازدواج نکنند.

ماجرای عجیب مرگ دو برادر در میان زباله ها

سایه های ترس و شک بر زندگی دو برادر


در دهه سوم قرن بیستم، جامعه ی آمریکا در حال تغییر و تحول بود. گروه های مختلف مهاجرین وارد نیویورک می شدند. بحران های اقتصادی به سرعت جامعه آمریکا را درمی نوردید. این بحران نه تنها بر زندگی فقرا بلکه ثروتمندان نیز تأثیر گذاشت. جرایم مختلفی از جمله دزدی و چپاول اموال عمومی و دارایی های افراد شدت گرفته بود. برادران کولیر از این همه تغییر و آشوب می ترسیدند. آن ها تصمیم گرفتند رابطه ی خود را با مردم کامل قطع کنند. این موضوع حس کنجکاوی همسایگان را برانگیخت. از این روی، دو برادر تصمیم گرفتند تا تمام درزها و پنجره های ساختمان را با سنگ پر کنند.

ماجرای عجیب مرگ دو برادر در میان زباله ها

لنجلی درون خانه راهروهایی را طرح ریزی کرد، تله هایی که هر دزدی را به دام بیندازد. اسباب، وسایل، کتاب ها و زباله ها اسباب کار بودند.

لنجلی شب ها از خانه خارج میشد تا برای برادرش که خوب نمی دید، غذا تهیه کند. او از ترس دزدها و سارقین لباس مندرس و کهنه ای به تن می کرد. نکته جالب این بود که او برای عبور از میان کومه ای از زباله راه سخت و پرپیچ و خمی را باید می گذراند. هر اشتباهی او را در دامی می انداخت که خودش طراحی کرده بود. لنجلی برای فرار از آنچه فضولی همسایه ها می دانست، ساختمان مجاور را هم کرایه کرد تا از تیررس نگاه های احتمالی و پرسش هایشان در امان بماند.

ماجرای عجیب مرگ دو برادر در میان زباله ها

بوی نامطبوع مرگ


در 21 مارس 1947تلفن پلیس به صدا درآمد. فردی در پشت خط از بوی تعفن شدیدی که در منطقه هارلم پیچیده بود شکایت کرد. فرد ناشناس می گفت، به احتمال قوی بوی تعفن از ساختمان قهوه ای می آید. پلیس به سرعت به محل اعزام شد.

ماجرای عجیب مرگ دو برادر در میان زباله ها

ورود به ساختمان تقریبا غیر ممکن بود. همه درها و پنجره ها چفت و بست شده بودند. پلیس به سختی وارد ساختمان شد. آن ها پس از ساعت ها جستجو میان چند تن زباله، جسد هومر را در لباس حمام پیدا کردند. تحقیقات پلیس متعاقبا نشان داد که او از شدت گرسنگی مرده است. آن ها جستجوی خود را ادامه دادند، ولی خبری از لنجلی نبود.

آیا او هومر را تنها گذاشته بود و خودش مسببات مرگ عمدی او را فراهم کرده بود؟ آن ها جسد هومر را با حضور 53 نفر دفن کردند. چند روز بعد جسد لنجلی را هم در یکی از تله هایی که خودش طراحی کرده بود یافتند. جسد او زیر چند تن روزنامه کتاب و زباله پنهان شده بود. در بررسی ساختمان 14 پیانو، 130 تن زباله و 25000 جلد کتاب و هزاران هزار نسخه روزنامه یافت شد.

ماجرای عجیب مرگ دو برادر در میان زباله ها

امروز ساختمان قهوه ای به یک پارک کوچک در هارلم تبدیل شده و مردم زیادی به این پارک می روند تا کمی آرامش به دست آورند؛ نام این پارک، «پارک برادران کولیر» است.

ترجمه: سعیده ملایی

ماجرای عجیب مرگ دو برادر در میان زباله ها





ماجرای عجیب مرگ دو برادر در میان زباله ها


ماجرای عجیب مرگ دو برادر در میان زباله ها


ماجرای عجیب مرگ دو برادر در میان زباله ها


ماجرای عجیب مرگ دو برادر در میان زباله ها









نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۶
2
67
دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بیفایده کردندیکی آنکه آموخت و نکرد و دیگری آنکه اندوخت و نخورد.
بهروز
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۶
3
41
این نشون میده که این خانواده از بیماری روحی روانی رنج میبردن......
پاسخ ها
کامران
| |
۲۳:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۶
نه باباااااا
بگو جون کامران
ناشناس
| |
۲۲:۴۲ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۹
جون کامران
ناشناس
|
Canada
|
۰۵:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۰
1
6
ياد يكي إز همسايههاي قديمي در تهران افتادم كه جند سال بيش در ابارتمانش در تنهايي فوت كرد و همسايه ها إز بوي بد بليس را خبر كردند و بليس بعد إز باز كردن در ابارتمانش جنازه أو را كه بك هفته فوت كرده بود بيدا كردند،
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
0
1
یعنی نمیشد یه طبقه این خونرو داد دوتا ادم بشینه توش اینام تنها نبودن ولی فک کنم کلا محلشون خراب بوده وگرنه دوتا مرد گونده از چی میترسیدن
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار