زن ۳۰ سالهای که در طرح جمعآوری متکدیان به کلانتری بانوان هدایت شده بود، درباره زندگی پرفراز و نشیب و تلخش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت:
در خانوادهای پرجمعیت که از لحاظ مالی، اجتماعی و فرهنگی در وضعیت بسیار ضعیفی قرار داشت، در شهرستان تربت حیدریه متولد شدم. تنها ۷ سال داشتم که پدرم را از دست دادم و تامین مخارج زندگیمان به برادرم واگذار شد.
به ۱۰ سالگی که رسیدم، عروسکم را به کناری انداختم و از دوران کودکیم خداحافظی کردم چراکه به اجبار پای سفره عقد در کنار مردی ۵۰ ساله نشستم. اکبر به شغل کشاورزی اشتغال داشت و یک بار از همسرش جدا شده بود. من دوران کودکی را سپری میکردم و هنوز مفهوم زندگی مشترک را نمیدانستم اما همین که یک نانخور از سفرهمان کم میشد، برای خانوادهام کافی بود.
همشهری