محمد بلوری (زاده ۱۳۱۵)، روزنامهنگار و مطبوعات ایران است. وی سابقه فعالیت در روزنامه های مختلف کشور را دارد و از پیشکسوتان مطبوعات محسوب میشود. وی برای مدتی در اوایل انقلاب سردبیر روزنامه کیهان و رئیس سندیکای مطبوعات در آخرین دوره آن بود. دبیر سرویس حوادث روزنامۀ ایران(۷۳ تا ۸۱)، دبیری روزنامۀ اعتماد و سردبیری ویژهنامههای حوادث روزنامه جام جم از جمله فعالیتهای او بودهاست. وی نقش مطبوعاتی پررنگی در افشا قتلهای زنجیرهای داشت.
در آذر سال ۱۳۹۸ از کتاب «خاطرات شش دهه روزنامهنگاری» وی به همت مجله بخارا و نشر نی(ناشر این کتاب) رونمایی شد.
«انتخاب» در نظر دارد بخشهایی از این کتاب را به صورت روزانه منتشر کند.
رضا قطبی با خبرنگار جماعت میانه خوبی نداشت. شاید به خاطر وابستگی به فرح دیبا با روزنامه نویس ها چندان احترام آمیز رفتار نمی کرد و سعی می کرد خبرهای مربوط به رادیو و تلویزیون به دست آنها نرسد. با این حال خبرنگاران با ترفندهای خاص به دستورهای محرمانه ای که قطبی صادر میکرد دست پیدا میکردند. یکی از این دستورها درباره جلوگیری از پخش ترانه معروف یکی از خوانندگان به اصطلاح کوچه بازاری از رادیو و تلویزیون بود.
از دهه ۱۳۴۰ خوانندگانی به شهرت رسیدند که به خوانندگان کاباره ای یا کوچه بازاری معروف شده بودند. این خوانندگان زن یا مرد با خواندن ترانه هایی عامیانه در کاباره ها تئاترهای لاله زاری یا برنامه های موزیکال برخی از رستورانها به شهرت می رسیدند و کارشان با استقبال مردم روبه رو میشد. بسیاری از این ترانه های عوام پسند در کوچه و بازار زمزمه میشدند و بیشترشان به علت اینکه مورد تأیید شورای عالی موسیقی نبودند اجازه پخش از رادیو و تلویزیون ملی را نداشتند. البته گاهی برنامه سازان، تحت فشار مخاطبان این جور آثار را هم پخش میکردند. روزها در خیابانها قدم به قدم صدای سوسن و آغاسی و دیگر خوانندگان کاباره ای از تاکسی ها، مغازه ها و پنجره خانه ها به گوش می رسید. رادیوی معروف به رادیوی نیروی هوایی هم بود که برای پخش ترانه ها ضابطه و محدودیت خاصی نداشت و صدای آواز و ترانه هر خواننده ای را که مورد علاقه مردم بود پخش می کرد. به همین خاطر برخی به شوخی و طنز می گفتند اپراتورهای رادیوی نیروی هوایی هرگاه از پنجره محل پخش برنامه ها صدای رهگذری را در کوچه و خیابان میشنوند و خوششان می آید او را به استودیو دعوت میکنند تا ترانه ای اجرا کند. ولی ما در کیهان برای تهیه خبر و گزارش از خوانندگان تفاوتی بین آنها قائل نبودیم و درباره هر ترانه ای که با استقبال مردم رو به رو می شد با خواننده و ترانه سرایش گفت و گو میکردیم و این مطالب مورد توجه خوانندگان قرار می گرفت.
یک روز که طبق معمول خبرها و گزارشهای چاپ شده در کیهان و اطلاعات را با هم مقایسه می کردم، دیدم خبرنگار هنری اطلاعات درباره ترانه معروف «آمنه... آمنه» که نعمت آغاسی اجرا کرده بود مطلبی نوشته که خبرنگار ما از آن غافل مانده است. در خبر آمده بود پخش ترانه معروف «آمنه... آمنه» از فرستنده های رادیو و تلویزیون ایران ممنوع شده و قطبی در دستورالعمل محرمانه ای به کارکنانش هشدار داده در صورت پخش این ترانه، با آنان برخورد خواهد شد.
این ترانه آغاسی را به سرعت به شهرت رسانده بود و چند هفته پرطرفدارترین ترانه روز بود. با دیدن خبر ممنوعیت پخش این ترانه از رادیو و تلویزیون در روزنامه اطلاعات عصبانی شدم و از خبرنگارمان در بخش هنری بازخواست کردم چرا از چنین خبر مهمی غافل مانده. از او خواستم درباره علت ممنوعیت پخش آن ترانه تحقیق کند و در این باره گزارش بنویسد تا عقب ماندگی مان از اطلاعات جبران بشود.
اما خبرنگار اطلاعات چگونه توانسته بود خبر اختصاصی و محرمانه ممنوعیت پخش ترانه آغاسی را به دست بیاورد. او ماجرا را این طور تعریف کرد: «برای کسب خبر به دیدن یکی از مدیران رادیو رفته بودم وارد اتاقش که شدم دیدم برای انجام کاری رفته تا چند دقیقه بعد برگردد به انتظارش تنها در اتاق نشسته بو بودم که روی میزش در میان یک دسته کاغذ چشمم به نامه محرمانه ای افتاد که قطبی آن را نوشته بود. در این نامه دستور داده شده بود از پخش ترانه آمنه... "آمنه در رادیو و تلویزیون جلوگیری شود. من هم به سرعت متن این نامه را یادداشت کردم و به روزنامه که برگشتم جریان ممنوعیت پخش این ترانه را برای سردبیرمان مرحوم منصور ،تاراجی شرح دادم تاراجی با خواندن متن دستور قطبی به هیجان آمد و از من خواست درباره این دستور خبر مفصلی بنویسم که همان روز با تیتر بزرگی در صفحه اول اطلاعات چاپ شد.»
ولی ما در تحریریه کیهان پس از شنیدن ماجرای کش رفتن دستور محرمانه قطبی منتظر ماندیم او واکنش تندی نشان بدهد و این خبر اطلاعات را تکذیب کند اما برخلاف انتظار ما اتفاق عجیبی افتاد و واکنش قطبی حیرت زده مان کرد. صبح روز بعد از انتشار خبر از رادیو ایران ترانه آمنه... آمنه را پخش کردند. همه مان با تعجب به را هم در هم نگاه میکردیم در حالی که نمی دانستیم ماجرا چیست. نزدیک ظهر بود که این ترانه دوباره از رادیو پخش شد و خلاصه آن روز تا شب چند بار آن ترانه را پخش کردند، در حالی که سابقه نداشت ترانه ای حتی از یک خواننده معروف و تأیید شده روز با وجود استقبال و خواهش شنوندگان بیش از یک بار پخش کنند. بالاخره پی بردیم که قطبی با پخش چندباره ترانه شیوۀ زیرکانه ای برای تکذیب خبر اطلاعات به کار برده و نشان داده ممنوعیت پخش این ترانه صحت ندارد
انتخاب