داستان جالب ضرب المثل تاریخی فوت کوزه گری
کد خبر: ۲۸۱۶۹۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: 2023 June 04    -    ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۳۰
 اصطلاح رایج «فوت کوزه‌گری» که امروزه در زبان مردم بسیار از آن استفاده می‌شود، زمانی کاربرد دارد که شخصی فوت و فن‌های کار را به دیگری می‌آموزد؛ اما نکته نهایی و مهم‌ترین اش را به او نمی‌گوید که در اصطلاح به آن فوت کوزه‌گری می‌گویند. اگر علاقه دارید تا بدانید داستان این ضرب‌المثل مشهور چیست، در ادامه این مطلب با ما همراه باشید.
 اصطلاح رایج «فوت کوزه‌گری» که امروزه در زبان مردم بسیار از آن استفاده می‌شود، زمانی کاربرد دارد که شخصی فوت و فن‌های کار را به دیگری می‌آموزد؛ اما نکته نهایی و مهم‌ترین اش را به او نمی‌گوید که در اصطلاح به آن فوت کوزه‌گری می‌گویند. اگر علاقه دارید تا بدانید داستان این ضرب‌المثل مشهور چیست، در ادامه این مطلب با ما همراه باشید.
 
داستان جالب ضرب المثل تاریخی فوت کوزه گری
 
در گذشته مردم بیشتر از ظرف‌های سفالی استفاده می‌کردند؛ زیرا تهیه ظروف چینی یا مسی هزینه زیادی داشت. ظروف گلی مانند کوزه، کاسه، خمره و... بسیار پرکاربرد بود و به همین دلیل بازار کوزه گران رونق زیادی داشت.
 
در همین ایام پسر جوانی که دنبال کار می‌گشت، به دکان کوزه‌گری رفت و از استاد کوزه‌گر خواست تا اجازه بدهد در کارگاهش کار کند. استاد پذیرفت و کم کم تمام فوت و فن‌های ساخت گل، ساخت ظروف، لعاب دادن و طراحی را به شاگردش آموخت. بعد از گذشت یک سال مرد جوان که حالا خودش را یک پا استاد می‌دید، به استاد کوزه‌گر گفت که دیگر نمی‌خواهد شاگرد او باشد و می‌خواهد دنبال کارش برود.
 
استاد هرچه از او خواهش کرد بماند تا شاگرد جدیدی را پیدا کند، مرد جوان قبول نکرد و مدتی بعد برای خودش کارگاه کوزه‌گری برپا کرد. او درست طبق آموزش‌های استاد گل را درست می‌کرد، ظروف را لعاب می‌داد و داخل کوزه می‌گذاشت؛ اما نتیجه کار برایش رضایت بخش نبود؛ زیرا می‌دید که رنگ ظروفی که ساخته است.
 
بعد از پخت کدر است و هرچه کوشید نتوانست علت را پیدا کند؛ بنابراین با حالتی پشیمان نزد استاد کوزه‌گر برگشت و علت را جویا شد. استاد گفت تو عجله کردی و زود از پیش من رفتی. حالا یک سال دیگر اینجا بمان تا خم و چم کار را خوب یاد بگیری.
 
مرد جوان یک سال دیگر ماند و به شاگردی دکان کوزه‌گری ادامه داد؛ اما درنهایت متوجه اشتباهش نشد و نتوانست بفهمد استاد چکار می‌کند که او آن را نیاموخته است. سرانجام روزی استاد او را صدا کرد. کاسه گلی را برداشت و چند بار روی آن را فوت کرد. مرد جوان با تعجب نگاه کرد و متوجه رفتار استاد نشد. استاد گفت: «خوب نگاه کن» و دوباره روی کاسه را فوت کرد.
 

گرد و غبار از روی کاسه بلند شد. استاد گفت: «این نکته‌ای بود که تو یاد نگرفتی. باید قبل از اینکه ظرف را داخل لعاب بزنی، چندبار روی آن را فوت کنی تا گرد و غبار روی ظرف از بین برود، وگرنه ظرف بعد از پخت داخل کوره کدر می‌شود. حالا که فوت کوزه‌گری را یاد گرفتی، برو و کارگاهت را دوباره راه‌اندازی کن.» به این ترتیب اصطلاح فوت کوزه‌گری وارد زبان عامیانه شد و هنوز هم در مکالمات مردم به کار می‌رود.

فرادید

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۴۶ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۴
0
3
این بیانگر یکی از ایرادات فرهنگی و از موانع رشد دانش نزد ایرانیان بوده و هست، جهان غرب بواسطه مدیریت دانش و به اشتراک گذاشتن دانش رشد فزاینده ای داشت ولی ما هنوز بدنبال فن اخر استاد و فوت کوزه گری هستیم
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار