قصه‌بافی‌های مرد همسرکش در دادگاه
کد خبر: ۲۸۱۱۹۰
تاریخ انتشار: 2023 May 29    -    ۰۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۱

قصه‌بافی‌های مرد همسرکش در دادگاه

نیمه شب ۱۰ خرداد سال گذشته مردی هراسان با پلیس قرچک تماس گرفت و از فریادهای کمک خواهی زن همسایه که به گوش می‌رسید خبر داد.

نیمه شب ۱۰ خرداد سال گذشته مردی هراسان با پلیس قرچک تماس گرفت و از فریادهای کمک خواهی زن همسایه که به گوش می‌رسید خبر داد.

 
 

وی گفت:از چندساعت قبل صدای درگیری مرد همسایه وهمسرش را شنیدیم،اماچون فکر می‌کردیم دعوا خانوادگی است دخالتی نکردیم.چند دقیقه پیش زن همسایه به نام نسیم به طرزگوشخراشی فریاد می‌کشید و کمک می‌خواست ولی ناگهان صدای او قطع شد. من نگران هستم اتفاق بدی در خانه همسایه‌مان افتاده باشد.

 

با این تماس مأموران پلیس مقابل خانه زوج جوان رفتند. مرد ۳۹ ساله به نام طاها در حالی که چاقوی خونین در دست داشت مقابل در آمد و از قتل همسرش خبر داد و گفت: در درگیری همسرم را کشتم.

 

مأموران وقتی وارد خانه شدند با جسد خونین نسیم ۳۵ساله روبه‌رو شدند که با ضربه‌های چاقو از پای درآمده بود.

جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مرد جوان تحت بازجویی قرار گرفت.

اعتراف در شب جنایت

این مرد با دستانی خون‌آلود گفت: نیمه شب حالم خوب نبود و دل درد شدیدی داشتم به همین خاطر از همسرم خواستم به من یک لیوان آب بدهد اما او مثل همیشه به من بی‌اعتنا بود و اصلاً به من توجهی نکرد. من که از رفتار همسرم عصبانی شده بودم چاقوی آشپزخانه را برداشتم و چند ضربه به او زدم.

مرد خشن به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پرونده‌اش با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه

در ابتدای جلسه پدر و مادر نسیم برای دامادشان حکم قصاص خواستند.

مادر داغدار در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: دخترم و دامادم ۱۵ سال با هم زندگی کردند. دخترم سختی‌های زیادی را در این زندگی تحمل کرد اما دامادم بی‌رحمانه و بدون دلیل شبانه او را کشت. من از خون دخترم گذشت نمی‌کنم و برای طاها حکم قصاص می‌خواهم.

وکیل قربانی نیز درخواست قصاص را مطرح کرد.

وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد سعی کرد با دروغگویی‌هایش خود را بی‌گناه نشان دهد.

او گفت: وقتی همسرم کشته شد من خواب بودم و چیزی به خاطر ندارم. من نمی‌دانم چه کسی همسرم را کشته است. وقتی بیدار شدم که نسیم خونین کف اتاق افتاده بود.

این مرد وقتی در مقابل سؤالات قضات دادگاه به بن‌بست رسید بناچار ادعای تازه‌ای را مطرح کرد.

وی گفت: آن روز خسته از سرکار به خانه برگشته بودم و می‌خواستم استراحت کنم، اما دل درد شدیدی داشتم و حالم خوب نبود. به همین خاطر به اتاق رفتم و خوابیدم. اما مدام پیامک برداشت وجه از کارت عابر بانکم به گوشی موبایلم ارسال می‌شد و همسرم درحال خرید اینترنتی از کارت عابربانکم بود.من که حال خوبی نداشتم به همسرم گفتم کارت عابربانکم را به من بدهد تا به بیمارستان بروم. اما او کارت را به من نداد. من به او گفتم صبح تا شب کار می‌کنم و خسته به خانه برمی‌گردم اما او با بی‌اعتنایی به آشپزخانه رفت و من خوابیدم.

وی ادامه داد: در یک لحظه احساس کردم یک نفر با چاقو بالای سرم ایستاده. وقتی چشمانم را باز کردم چاقو را از او گرفتم و چند ضربه به زنم زدم. من اصلاً چیزی از ماجرا به خاطر ندارم و نمی‌دانم چه کسی چاقو را به من داد. من از قتل همسرم پشیمان هستم.

وی درباره اختلاف با همسرش گفت: من و همسرم مثل همه زوج‌ها با هم اختلاف‌هایی داشتیم. اما در حدی نبود که قصد کشتن او را داشته باشم. من آن شب خسته از سر کار به خانه آمده بودم و حالم بد بود. اما همسرم هیچ توجهی به من نداشت. به همین خاطر عصبانی شدم ولی باور کنید حتی نمی‌دانم چند ضربه به زنم زدم.من شرمنده فرزندم و پدر و مادر همسرم هستم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.

ایران

آخرین اخبار