چند شب پیش با فیلترشکن معرفیشده توسط یکی از رفقا، بعد از مدتها سری به اینستاگرام زدم. استوریهای دوستان را یکییکی ورق میزدم، چشمم به استوری یکی از دوستان خورد که عکسی از دوران خدمتش را آپلود کرده بود و جمله ناخوشایندی هم از آن ایام زیرش نوشته بود. چرا آن را نوشته بود من میدانستم، چون آن ایامی که سرباز بود را به خاطر دارم. وقفه یک سال و چند ماههای که آن ایام در زندگیاش انداخت، به قیمت از دست دادن تمام روابط و بازار کاریاش تمام شده بود.
در شهری دورافتاده خدمت کرد و وقتی به تهران برگشت دیگر خبری از آن بازار خوب کاریاش نبود. خیلیها جایش را گرفته بودند و او حالا بازاریابی بود که بعد از کلی جانکندن و جای پا سفت کردن در کار، به خاطر یک وقفه طولانی، باید از صفر شروع و هم گذشتهاش را جبران میکرد و هم برای آیندهاش برنامه جدیدی میریخت، منتها همه اینها با یک عقده و حسرت همراه بود، چون داشتههایش را از دست داده بود و باید از نو شروع میکرد. چرا من با این روایت و آن خاطرات شروع کردم، چون فقط او نیست و نبود که چنین ضربهای از خدمت مقدس سربازی خورده بود و اینطور آیندهاش قربانی وقتگذرانی در پادگانها شده بود. این نوشته را علاوه کنیم به خاطرات اینچنینی و خیلی دیگر از روایتهای شبیه به همین. حسرت جوانان زیاد و آه خیلیها پشت سر این اجبار دوستنداشتنی است. اجباری که برای حذف همین اجباری بودنش، خیلیها پای کار ایستادهاند، خیلیها به اندازه تمام پسران در سن اعزام به سربازی، هم آنهایی که دوران تحصیلشان را کشدار میکنند، برای اینکه این رفتنها بماند برای بعد و هم آنهایی که مشغول کارند و تا وقتی گیرِ ارائه کارت خدمت نشوند، عزم اعزام نمیکنند. با همه اینها، دو روز پیش اخبار امیدوارکننده از مجلس و از زبان رئیس مجلس به گوش رسید که نوید به ثمر نشستن سالهای سال مطالبه و پیگیری برای حذف جبر از تقدس سربازی به جوانها میداد.
محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی 23 اسفند ماه در گفتوگوی ویژه خبری در ارتباط با امکان تغییر و تحول در مدل سربازی به شکل و شمایل فعلی گفت: «مجلس میتواند درباره افزایش حقوق سربازان تصمیمگیری کند. گزارشی که از نیروهای مسلح داشتیم این بود که خیلی از سربازان به دلیل مشکلات معیشتی به خدمت سربازی نمیآمدند اما با افزایش حقوقی که انجام شده، سربازان برای حضور در خدمت سربازی تمایل پیدا کردند. باید در حوزه سربازی بازنگری شود و این موضوع در دستورکار مجلس قرار دارد. امسال یک رقم قابلتوجهی در تبصره ۱۸ برای این مساله قرار دادیم که کسانی که خدمت سربازیشان تمام میشود با توجه به حرفهای که دارند مشغول به کار شوند. ما با توجه به صحبتهایی که با نیروهای مسلح در محضر مقاممعظمرهبری داشتیم به این جمعبندی رسیدیم که برای بهینهسازی خدمت وظیفه سربازی نیاز به بازنگری مجدد در این حوزه است. انشاءالله با دستوری که مقاممعظمرهبری دادند با همکاری ستادکل نیروهای مسلح بتوانیم در شیوه سربازی تجدید نظر داشته باشیم.»
این اطلاع رئیس مجلس بعد از سالها مطالبه و پیگیری از سوی مردم، خصوصا جوانان برای رسیدگی و ایجاد تغییر در وضعیت خدمت سربازی، در این ایام (چرا این ایام؟ مینویسم) امیدواری زیادی را ایجاد کرد که شاید قرار است اتفاقات مثبتی بیفتد که ماحصل آن، جبرزدایی از این اجبار دوستنداشتنی باشد. راستش را بخواهید همین اطلاع بیسرانجام و مبهم، آنقدر برای بعضیها، خصوصا آنهایی که در شرف مشمولیت برای اعزام سربازی هستند خوشایند بود که یکی از دوستان در صفحه شخصیاش نوشت اگر این تغییرات منتج به حذف جبر سربازی و اجرای سرباز حرفهای (البته با متر و معیار مشخص و درست و درمان) باشد به همه دنبالکنندگان صفحه شیرینی میدهم! خب بالاتر نوشتم این اطلاع در این ایام امیدواری بیشتری را ایجاد کرد، چرا؟ راستش را بخواهید، بعد از ماجرای عفو گسترده رهبری که مشمول زندانیان وقایع اخیر کشور شد و بعد هم خبر خوش ازسرگیری روابط با عربستان و اثرگذاری هرچند حداقلی آن در بازار بدنه اجتماعی و افزایش اعتماد عمومی نسبت به اقدامات و تصمیمات جدید نظام، حالا این پازل با تغییر و تحولات اساسی در زمینه خدمت سربازی بهعنوان یکی از بزرگترین گرهها برای پسران جوان ایران و خانوادههای آنها، میتواند بیش از پیش کامل و سرمایه اجتماعی را بالاتر هم ببرد.
بینی و بینالله فکر کردن به آن هم سخت است. دو سال از بهترین روزهای زندگی یک جوان، آن هم در این وضعیت اقتصادی که هر روز آن برای کار و فعالیت و درآمدزایی اهمیت ویژهای دارد، صرف بطالت و ارائه خدمات بیدلیل و بیخودی بشود، با هیچ منطق و استدلالی سازگاری دارد؟ چقدر مطالبهگری و چقدر پیگیری رسانهای صورت گرفت؟ چقدر وعده داده شد و چقدر چیزی عاید نشد و نهایتا چقدر جوانان این مملکت سرخورده شدند؟ راستش را بخواهید با همه امیدی که به این اطلاعرسانی رئیس مجلس شورای اسلامی دارم، یک نگرانی عمیقی هم وجود دارد و آن هم اینکه نکند وضعیت مطلوب مسئولان و تصمیمگیران، با وضعیت مورد انتظار مردم و جوانان، فاصله فرسخی داشته باشد. نکند چیزی که در ذهن آنهاست، چیزهایی باشد که همین الان هم هست، فقط قرار است دستی به سر و رویش بکشند؟ نکند کل ماجرا با چندرغاز افزایش حقوق و نهایتا اضافه و کم کردن پیشوند و پسوند به لفظ سربازی رفع و رجوع شود و آن سرخوردگی بعد از خدمت، آمیخته به احوال غریب جدیدی بشود؟ نمیدانم، حداقل ماجرا این است که ما امیدواریم و ناظر به اتفاقات اخیر، همانهایی که لیست کردم و تصمیمات استراتژیکی که این چند وقته گرفته شده و منشأ گشایشهایی شده، این یکی هم ختم به خیر باشد و بشود.
خب اینها همهاش آرزو بود و مقدمه، اما اینکه در چه وضعیتی هستیم و وضعیت مطلوبتر چیست و وضعیت احتمالی مورد انتظار بعضیها چه شکلی خواهد بود، بیشتر دربارهاش مینویسم. در منابع مختلف آمار و اعداد متنوعی از تعداد سربازان وجود دارد و این یعنی به هر دلیلی آمار دقیقی از تعداد سربازان کشور منتشر نشده و نمیشود. با این وجود ما مبنا را عدد اعلامی از سوی یکی از نمایندگان مجلس قرار میدهیم. طبق اعلام دهنوی، ما حدود 400 هزار سرباز داریم. 400 هزار پسر جوان که بهطور میانگین حدود دو سال از زندگیشان را به کشور خدمت میکنند. خدمتی که تا یکی دو سال پیش، مابهازای ناچیزتر از ناچیزی برای آن به آنها پرداخت میشد. حقوقی که مرغ پخته هم از شنیدنش قهقهه میزد. بعد از کلی کشوقوس و بالا و پایین در دولت و مجلس، این دریافتی کمی ترمیم شد اما هیچوقت به آن عددی نرسید که یک سرباز، در پادگان، در خلوت خودش و حین فکر کردن به اینکه چرا باید ساعات زیادی از روز را صرف نگهبانی از یک ساختمان و... بکند، بگوید میارزد. یعنی اعداد هرچقدر هم که رشد کرد، نشد آن چیزی که باید و انتظار میرفت. با این همه مسیر افزایش حقوق همچنان ادامه دارد و زمزمههایی برای افزایش قابل توجهی در سال آینده به گوش میرسد، اینکه چقدر عملیاتی بشود و اصلا عملیاتی بشود یا نه، فعلا باید به خدا سپرد و منتظر نشست.
اما با این اوصاف آیا دغدغه یک سرباز و مطالبهگران این حوزه صرفا دریافتی سربازان است؟ واقعا یک سرباز به صرف دریافت پول رضایت میدهد دو سال از زمانش را بفروشد و سر آخر یک کارت به دستش بدهند و او را به خدا بسپارند؟ کاش میشد جواب همه سربازان و جوانان را اینجا منتشر کرد. پس مطالبه اصلی این نیست، البته شاید یکی از مطالبات این باشد اما اصلیترین آنها این نیست. اصلیترین مطالبه اجرای سربازی حرفهای با متر و معیارهای مشخص آن است. یعنی اینکه سرباز بهعنوان یک نیروی تخصصی و با مهارت، خودش انتخاب کند که به خدمت یک ارگان، نهاد یا سازمان دربیاید، حقوق مکفی را دریافت بکند و عمر به بطالت نگذراند. مثل انتخاب یک شغل و با متر و معیار یک فرد نظامی. این آن چیزی است که مطلوب هرکسی است که سربازی رفته، یا در حال خدمت است یا عنقریب موعد پست دفترچه سربازیاش فرامیرسد. بهانه اجرایی نشدن این مدل چیست؟ بهانه اصلی منابع مالی اجرای طرح و بهانه غیرجدی هم مسائل نظامی و امنیتی است. که دومی راه و روش خودش را دارد، کمااینکه دنیا هم این مساله را حل کرده. اولی هم که از دومی واضحتر. با حذف یارانه دهکهای بالاتر و سامانبخشیدن به مالیاتهای طبقه پردرآمد، میتوان منابع اجرای این طرح را هم تامین کرد، بدون ذرهای مشکل و کمبود. پس ایراد کار کجاست؟
همانطور که گفتم، هنوز هیچ جزئیاتی از تصمیم و تغییرات احتمالی در اصل خدمت سربازی و مدل انجام و اجرای آن منتشر نشده و اطلاعی هم در دست نیست، اما تا دلتان بخواهد نگرانی هست. اینکه چه اتفاقی در شرف رخ دادن است و چیزی که از تغییر در ذهن ماست با چیزی که از تغییر در ذهن تصمیمگیران و مجریان نقش بسته چقدر با هم تفاوت خواهند داشت و از هم دور خواهند بود، یکی از اصلیترین نگرانیهاست. برای مثال بگذارید بخشی از گفتوگوی اخیر خبرگزاری فارس با موسی کمالی، مشاور عالی قرارگاه مهارتآموزی ستادکل نیروهای مسلح را با هم مرور کنیم. فکر میکنم نمونه خوبی برای آن چیزی است که نه ما و نه سربازان و نه مشمولان حال و آینده آن را میخواهند. یا به بیان بهتر، چیزی که انتظار نداریم، همین چیزی است که تبلیغ میکنند و نسخهاش را برای همه مینویسند. کمالی در گفتوگو با فارس گفت: «به همه خانوادهها توصیه میکنیم که با توجه به اینکه در حال حاضر بستری در نیروهای مسلح برای آموزش سربازان فراهم شده و تاکید بر این است که بنابر استانداردهای قانونی و با استفاده از ظرفیت سازمانهای ذیربط همه سربازان آموزش دیده و مهارت کسب کنند، فرزندان خود را ترغیب کنند تا در نیروهای مسلح دنبال یادگیری شغل باشند. از فرزندان خود بخواهند که علاوهبر آن وظیفه ذاتی که در مدت زمان سربازی دارند، به نحو احسن از فرصتی که برایشان به وجود آمده بهره کافی را ببرند. از طرفی از سازمانهای مختلف از مجلس و دولت و وزارتخانهها خواهشمندیم که در زمینه مهارتآموزی سربازان نهایت همکاری را با قرارگاه مهارتآموزی ستادکل داشته باشند تا بتوانیم آموزش منطبق با استاندارد را به سربازان آموخته و در ادامه با اختصاص بودجه به اشتغال آنها کمک کنیم.» این بخش انتهایی سخنان کمالی بود، هیچ جای سخنان او که کمی قبلتر از اطلاعرسانی قالیباف از امکان ایجاد تغییر و تحول در خدمت سربازی بیان شده بود، نمود و نشانهای از جبرزدایی از سربازی نبود. یعنی چیزی شبیه به همان رویههای همیشگی در ذهن مسئولان فعلی و تصمیمگیران و مجریان است، البته کمی اتوکشیدهتر و این اصلا به معنای تغییرات نیست. یعنی اگر آن چیزی که در ذهن متولیان و منادیان تغییر در رویه سربازی میگذرد، همین مدلهای موجود باشد و صرفا تحولات اندکی را بهعنوان زیر و رو کردن رویهها قالب کنند، نهتنها امیدی به جامعه تزریق نکردهاند که یک برگ دیگر از اندوختههای امیدزا را هم سوزاندهاند.
بلای نبود آمار دقیق درباره سربازی همچنان گریبانگیر است. بالاتر، از قول یکی از نمایندگان عدد 400 هزار نفری را ذکر کردیم. منتها برخی دیگر از افراد و متولیان، خبر از خدمت حدود 600 هزار نفر سرباز در دستگاههای اجرایی، نیروهای نظامی و انتظامی میدهند. مضاف بر این طبق گفته مسئولان تا ابتدای سال 1400 نیز حدود سهمیلیون شهروند ایرانی نیز در غیبت به سر میبرند. بنابراین با یک حساب سرانگشتی میتوان دریافت یکی از دغدغههای اصلی چیزی حدود حداقل دومیلیون خانوار یا 10درصد خانوادههای ایرانی مربوط به خدمت سربازی است. باز هم مینویسم که همین عدم دسترسی به آمار دقیق، امکان ارائه تحلیل دقیق را هم سلب میکند و این شاید خودش یکی از اصلیترین دلایل عدم سیاستگذاری درست در این زمینه و ادامه پیدا کردن رویه سربازی به همان شکل و شمایل همیشگیاش باشد. اما در کنار اینها چه عوامل دیگری باعث ثبات وضع موجود و عدم تغییر و تحولات جدی است؟ بگذارید کمی بیپردهتر و از مناظر اقتصادیتری به ماجرا نگاه کنیم. استادی داشتیم در دانشگاه، میگفت اگر دیدید یک رویهای با هیچ منطق و استدلالی جور در نمیآید، اما مدافعان سرسختی دارد و آن رویه مدتهای زیادی ادامه پیدا کرد، دنبال نفع و منطق اقتصادی پشت آن بگردید. اینجا هم بد نیست دوباره به آن ماجراهای مربوط به حقوق و دستمزد برگردیم و کمی چرتکه بیندازیم، شاید خیلی موضوعات و مسائل روشنتر هم شد. خصوصا اینکه چرا بعضیها پای کار این مدل سربازی ایستادهاند و با ایجاد تحولات بنیادی، به هر شکل و شمایلی مخالفند. بنابر قانون خدمت وظیفه عمومی، حقوق سربازان وظیفه باید حداقل 60 درصد و حداکثر 90 درصد حداقل حقوق کارکنان نیروهای مسلح باشد اما این درحالی است که متوسط حقوق سربازان در سال 1399 برابر با 480 هزار تومان بود و در سال 1400 با افزایش حقوق سربازان این متوسط حقوق به یکمیلیون و 100 هزار تومان رسید و در سال بعد به بالای سه میلیون تومان رسید که همین دستمزد پایین تخصیصیافته به سربازان سبب شکلگیری یک مازاد تقاضا برای نیروهای مسلح در استفاده از سربازان میشود. خودتان را جای کارفرما یا متولی بگذارید؛ جز از مسیر سربازی چطور میتوانید برای دریافت خدمات، به چنین نیروهای مجبور و ارزانی دسترسی پیدا کنید؟
آنچه بالاتر نوشتیم تنها یک بعد از ابعاد اقتصادی ماجرا بود، البته ناگفته نماند فعلا از ابعاد مهارتی و نظامی فاکتور گرفتهایم؛ چراکه هیچ عقل سلیم و هیچ رزمدیده و حتی فیلم جنگیدیدهای باور نمیکند و نمیپذیرد که یک فرد با دو ماه آموزش نظامی تبدیل به یک نیروی نظامی بشود که برای افزایش امنیت و توان نظامی ملی بتوان روی آن حساب باز کرد. بگذریم. قبلتر و طی بررسیهایی که در همین روزنامه «فرهیختگان» داشتیم، نوشتیم اصلیترین مسالهای که در این زمینه قابلطرح و بحث کردن است، مالیات پنهانی است که از سربازان آن هم نه به صورت نقدی بلکه با کار کردن در دستمزد پایین از این گروه گرفته میشود. درحال حاضر طبق مصوبات مجلس شورای اسلامی و دولت، حداقل حقوق کارکنان و افراد بازنشسته حدود سهمیلیون و 500هزار تومان است که با کسر این مبلغ از مبلغ یکمیلیون و 100هزار تومانی که متوسط حقوق پرداختی به سربازان در سال 1400 است، متوجه میشویم هر سرباز بهصورت ماهانه دومیلیون و 400 هزار تومان و در طول 21 ماه دوره خدمت خود بدون درنظر گرفتن افزایش سالانه حداقل حقوق کارکنان، حدود 50 میلیون و 400 هزار تومان مالیات پنهان پرداخت میکند. بنابراین با توجه به اینکه 600 هزار سرباز در سال 1400 وجود دارد، مجموع این سربازان در طول 21 ماه خدمت سربازی با فرض ثابت بودن حقوق سال 1400، مالیات پنهانی به ارزش 30 هزار و 240 میلیارد تومان پرداخت میکنند که همین عامل موجب شده سربازی ناکاراتر قلمداد شود؛ چراکه این مالیات درحالی از سربازان اخذ میشود که فرد در ابتدای دوره جوانی و مهارتآموزی خود قرار دارد و طبیعتا از لحاظ مالی در سطح قابلقبولی نیست و دو سال از بهترین سالهای عمر خود را که میتواند در راه کسب مهارت گوناگون به جهت حضور قدرتمند در بازار کار صرف کند را از دست میدهد. از طرف دیگر نیز با درنظر گرفتن مباحث مربوط به درآمد خانوار، خدمت سربازی خانوارها را از درآمدهایی که یکی از اعضای جوان خانواده در طول دو سال میتواند ایجاد کند، محروم میکند و با استناد به همان دستمزد پایین برای سربازان، بخشی از درآمد خانوارها نیز صرف پوشش هزینهها و گذران زندگی سرباز خانواده میشود که همین عامل جلوه دیگری از کاهش انگیزه به جهت گذراندن دوره خدمت وظیفه عمومی در میان جوانان را به نمایش میگذارد. همچنین طبق قوانین نظام وظیفه عمومی تمامی فعالیتهای اقتصادی، مالکیت بر اموال، استخدامی بخشهای دولتی و خصوصی، بیمه پرداختی و موارد دیگر تنها منوط به داشتن کارت پایانخدمت است و برای افرادی که به هر دلیل تمایلی برای گذراندن خدمت سربازی ندارند امکان خلق ثروت برای خود، جامعه و حتی اقتصاد سلب میشود که میتواند زیانهای جبرانناپذیری به پیکره اقتصاد ایران وارد کند.
و اما بعد؛ ناظر به آنچه تا اینجا گفته شد و ابهاماتی که در ارتباط با آینده سربازی وجود دارد، ایدهآلترین وضعیت همان اجرای سربازی حرفهای است که در آن خبری از اجبار برای اعزام جوانان به خدمت سربازی نیست و میتوان با تخصصی کردن موضوع، نیروهای کارآمد را با پرداخت حقوق مکفی به کار گرفت و رها نکرد. مسالهای که در کشورهای زیادی در دنیا هم اتخاذ و درپیش گرفته شده و نتایج مطلوبی هم به جای گذاشته است. حالا منتظریم و امیدوار تا ببینیم آیا نظام میتواند راهی را که در ایجاد گشایشهای اقتصادی، قضایی و بینالمللی و... درپیش گرفته، در این حوزه هم ادامه بدهد.
فرهیختگان