داستان یک زن گدای ویلچرنشین و ۱۰ گربه‌اش
کد خبر: ۲۶۹۸۲۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: 2023 January 30    -    ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۰
یک زن قربانی جنگ داخلی سوریه که از خانه و شهر خود آواره شده با اینکه توانایی راه رفتن ندارد و حتی گاهی غذا برای خوردن پیدا نمی‌کند، اما گربه‌های خود را رها نکرده است.

ابتسام سید، زن ۶۱ ساله در ادلب سوریه که ویلچرنشین است، هم از پسر معلول و هم از ۱۰ گربه مراقبت می‌کند.

 

داستان یک زن گدای ویلچرنشین و ۱۰ گربه‌اش
 
داستان یک زن گدای ویلچرنشین و ۱۰ گربه‌اش
داستان یک زن گدای ویلچرنشین و ۱۰ گربه‌اش
داستان یک زن گدای ویلچرنشین و ۱۰ گربه‌اش
 

 ابتسام سید، مادر ۸ فرزند، در نتیجه جنگ داخلی سوریه آواره شد و سال ۲۰۱۹ در منطقه اریحا در جنوب ادلب ساکن شد.

وی در تلاش برای ادامه زندگی در یک محیط جنگ داخلی، یک پسرش را از دست داد. پسر دیگرش سکته کرد و نیاز به مراقبت روزانه دارد.

ابتسام که به دلیل بیماری دیابت در راه رفتن مشکل دارد، با تکدی‌گری روی ویلچرش از پسر معلول و ۱۰ گربه مراقبت می‌کند.

او با پولی که با گدایی جمع آوری می‌کند برای گربه هایش غذا می‌خرد. این زن می‌گوید: وقتی برای گربه‌ها غذا پیدا نمی‌کنم، از غذای خودم به آن‌ها غذا می‌دهم.

ابتسام گفت که به دلیل جنگ مجبور به مهاجرت با گربه هایش شده است.

وی که در یک خانه قدیمی در اریحا در جنوب ادلب زندگی می‌کند، می‌گوید: من با حمایت همسایگانم به زندگی ادامه می‌دهم. وقتی غذا پیدا نمی‌کنم، غذای خودم را به گربه‌ها می‌دهم. روزه می‌گیرم. در روزی که من غذا ندارم، روزه می‌گیرم. او معتقد است که گربه‌ها از سوی خداوند به ما امانت داده شده اند.

زن معلول سوری گفت:‌ای کاش می‌توانستم به خانه خود برگردم. حاضرم نان و خاک بخورم. من عاشق شهر معرة النعمان هستم. می‌خواهم از شهر خود و قبر پسرم دیدن کنم.

ابتسام با بیان اینکه به دلیل بدهی اجاره خانه از او خواسته اند که خانه را تخلیه کند، گفت: تنها چیزی که می‌خواهم این است که مثل مردم عادی پول داشته باشم، موتور ۳ چرخ داشته باشم، نیاز‌های خودم را برطرف کنم و برای درمان به دکتر بروم.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Canada
|
۱۶:۲۵ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
0
1
چند روز پیش جایی مهمان ناهار بودم تمام غذاهایش پر از موهای کربه بود این در حالی بود که خانم صاحبخانه متوجه شد و از آن روز بعد انگار همه کربه هایش را بیرون کرد اینها را از دعوت مجددی که ازم کرد و از صحبتهایی که در مورد آنها میکرد متوجه شدم
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار