«تابناک با تو» - وقتی عاشق میشویم سطح دوپامین بدن مان آنقدر بالا میرود که کمابیش حسی شبیه به یک تجربهی معنوی پیدا میکنیم. به خصوص زمانی که این علاقه متقابل باشد؛ احساس میکنیم روی ابرها هستیم و دست هیچ کس به ما نمیرسد. با این حال، گاهی ممکن است این حس صرفاً یک هوس یا دلباختگی باشد که منجر به عشق نشود و بعداً از میان برود. آگاهی از تفاوتهای میان این دو حس جلوی دلشکستگی شما و طرف مقابل تان را میگیرد.
اگر این نشانهها را دارید، یعنی واقعاً عاشق هستید.
۱- دل تان میخواهد دائماً پیشش باشید و وقتی هم که کنارش هستید هول و دستپاچه میشوید
دلتان میخواهد همیشه کنارش باشید و تا زمانی هم که پیش هم باشید برایتان فرقی نمیکند در آن مدت چه کاری انجام دهید. به او زنگ میزنید و پیام میدهید و در مجموع، سعی میکنید راهی پیدا کنید که تا جایی که بشود نزدیکش باشید. حتی بعد از گذراندن چندین ساعت با یکدیگر، باز هم ممکن است احساس کنید وقتی که با او گذراندید برایتان کافی نبوده و برایتان مهم نیست که در مدتی که پیش هم هستید بداخلاق یا بی حوصله باشد، چون توانسته اید این فرصت را پیدا کنید که نزدیکش باشید.
به علاوه، هر بار که او را میبینید، هول و دستپاچه میشوید و ضربان قلبتان بالا میرود. اگر هنوز به او نگفته اید که به او علاقه دارید، دل در دل تان نیست که بدانید او چه احساسی به شما دارد. فکر آینده و اینکه آیا رابطهی شما به سرانجام خواهد رسید هم نگران تان میکند. این یک معماست که راه حلش را نمیدانید و باعث نگرانی مداوم تان میشود.
۲- دائم در فکرش هستید و فکر او هیجان زده تان میکند
سر کار یا زمانی که در خانه تنها یا بیرون پیش دوستان تان هستید، فکرتان دائم پیش او و خاطرات مشترک تان میرود. دائم به عکسهای مشترک تان نگاه میکنید و نمیتوانید از صحبت دربارهی او با دوستان نزدیک و خانواده تان دست بکشید. او اولین چیزی است که به ذهن تان میآید و اگر روز بدی داشته، دلتان میخواهد که پیشش باشید و با هر کاری که از دست تان برمی آید به او کمک کنید. به علاوه، فکر میکنید که چقدر عالی میشود که دایرهی نزدیکان تان با او آشنا شوند.
همه چیز تازه و مهیج به نظر میرسد و دل تان میخواهد با هم یک کاری انجام دهید، حتی اگر میلیونها بار قبل از آن انجام داده باشید. حتی ممکن است کاری را انجام دهید که او دوست دارد، اما خودتان از آن بیزارید، فقط برای اینکه دل تان میخواهد باهم وقت بگذرانید. این علاقهای که نسبت به او دارید چیزهایی که قبلاً برایتان خسته کننده بوده را حالا مهیج و جالب میکند.
۳- رابطهی بسیار راحتی دارید و در آن احساس امنیت میکنید
وقتی میگوییم رابطهای راحت است، منظور این است که پیدا کردن وقت برای همدیگر برایتان دشوار نیست حتی اگر زمان زیادی نداشته باشید هم بالاخره برای همدیگر وقت پیدا میکنید، تنها برای اینکه دل تان میخواهد او را ببینید و حتی وقتهایی که باهم اختلاف نظر دارید یا دعوایتان میشود، راهی برای حل و فصل آنها پیدا میکنید، چون رابطه تان بر غرورتان ارجحیت دارد. مهم نیست بازندهی دعوا باشید یا برندهی آن، چون تنها چیزی که میخواهید این است که با او باشید.
علاوه بر این ها، در کنار او احساس امنیت میکنید و میتوانید با همهی وجود به او اعتماد کنید. احتمالاً با دیدنش اعصاب تان آرام میگیرد، حتی اگر بدترین روز کاری را پشت سر گذاشته باشید. احساس میکنید کی توانید بخشهای آسیب پذبر وجودتان را با او در میان بگذارید، چون مطمئن هستید که شما را نخواهد رنجاند.
۴- به آدمهای دیگری که در زندگش اش هستند کمی حسادت میکنید
این طبیعی است که وقتی کس دیگری را دور و بر عشق خود ببینید کمی احساس حسادت کنید و ماهیت رابطهی آنها برایتان سؤال شود. اشکالی هم ندارد اگر از او بپرسید که این افراد که هستند و چه سابقهای دارند. ممکن است شخص بسیار مهمی برای عشق تان باشند یا شاید هم صرفاً یک آشنا. به همهی اطرافیان او نباید به چشم یک تهدید نگاه کرد.
با این حال، اگر حسادت تان از حد عادی و طبیعی فراتر رفت و شروع به جاسوسی از تلفن همراهش یا تعقیب کردنش کردید، باید نگران شوید. این رفتار بسیار سمی است و میتوانید مشکلات بزرگی در رابطه تان به بار آورد. شما نمیتوانید بدانید که شریک عاطفی تان هر لحظه از روز کجا است. هر دوی شما زندگی خودتان را خارج از این رابطه دارید.
۵- دل تان میخواهد خانواده و دوستان تان با او آشنا شوند
اگر رابطه تان واقعی و بالغانه باشد، بسیار طبیعی است که دل تان بخواهد عشق زندگی تان با خانواده و دوستان تان آشنا شود. همه چیز برای شما به قدری مهیج است که دل تان میخواهد این بخش از زندگی تان را با کسانی که همیشه در کنار شما بوده اند، در میان بگذارید. به علاوه، نظر آنها هم برای شما مهم است و دل تان میخواهد آنها هم عشق تان را دوست داشته باشند.
۶- با او احساس همدردی و همدلی میکنید
اگر عشقی واقعی میان شما و شریک عاطفی تان برقرار باشد، در غم و شادی او شریک هستید. حتی اگر خودتان در همان حال نباشید، وقتی اتفاقی خوبی برای او بیافتد هیجان زده میشوید. این سطح از صمیمیت و ارتباط عاطفی را عشق خالص میتواند ایجاد کند. وقتهایی که بیمار است، دل تان میخواهد تا جایی که بشود پیشش باشید و کمک کنید تا هر چه زودتر خوب شود.
۷- هر چه میگذرد مهر و محبت تان نسبت به او بیشتر میشود
محبت طبیعیترین احساس میان ۲ فردی است که خواهان و علاقه مند به یکدیگر هستند. چه در خانه باشید و چه در مکانی عمومی، این محبت را ابراز میکنید.
دل تان میخواهد او را لمس کنید. این میتواند به سادگی گرفتن دستهای او، یا بازی با موهایش یا نوازش گونه هایش باشد. اگر بعد از مدتی متوجه شدید که دیگر دل تان نمیخواهد هیچ کدام این کارها را انجام دهید، احتمالاً احساس تان یک هیجان زودگذر بوده، نه عشقی واقعی.
۸- برنامههای بزرگی برای آینده دارید
اگر عشق زندگی تان همیشه در برنامههای زندگی تان جای خودش را دارد، علاقهی شما به او واقعی است. دل تان میخواهد در بیشتر کارهایی که قصد انجامش را دارید او هم حضور داشته باشد. دل تان میخواهد در دورهمیهای خانوادگی تان پیش تان باشد، باهم به سفر بروید و هر دو برای کار به یک شهر بروید. دیگر نمیتوانید برای هر چیزی به سرعت تصمیم بگیرید، چون ممکن است در آینده به رابطه تان لطمه بزند.
وقتی که هوس است، نه عشق واقعی
* احساس تان بیشتر فیزیکی است تا عاطفی: درست است که داشتن کشش فیزیکی به شریک عاطفی خود مهم است، اما اگر فقط همین باشد، دیگر عشق واقعی نیست. بالاخره یک روز میرسد که همهی آن کشش از میان میرود و چیز عمیق تری وجود ندارد که شما را پیش هم نگه دارد.
* تحمل هیچ عیب و نقصی را ندارید: وقتی یک تصویر ایده آل از کسی که با او هستید برای خود میسازید، با معلوم شدن هر عیب و نقصی جا میزنید. شما قدرت پذیرش این موضوع را ندارید که او شخص کاملی نیست و باید با عیب و نقصهای او پیش بروید، همان کاری که او باید با عیب و نقصهای شما کند.
* همه چیز خیلی سریع پیش میرود: در بسیاری از موارد، مدتی طول میکشد تا عشق واقعی بروز یابد، اما وقتی پای هوس در میان باشد، سرعت همه چیز بسیار بالا به نظر میرسد.
* حرف زیادی برای گفتن به همدیگر ندارید: جدا از جنبهی فیزیکی رابطه تان، هیچ چیز دیگری نیست که شما را به هم نزدیکتر کند.
* به جای حل مشکلات سعی میکنید فراموش شان کنید: به جای اینکه به دل مشکلات تان بزنید، سعی میکنید آنها را نادیده بگیرید و از آنها بگذرید.
* علاقه تان به سرعت در حال کمرنگ شدن است: وقتی آن هیجان اولیه از میان برود، متوجه میشوید که هیچ احساس واقعیای در کار نبوده و تنها بخش فیزیکی رابطه تان برایتان جذابیت داشته.
* بیشتر اوقات روزها از هم بی خبرید: وقتی حرف زیادی برای گفتن به همدیگر نداشته باشید، نیازی هم به خبر گرفتن از یکدیگر نمیبینید. به علاوه، دل تان نمیخواهد که درگیریهای روزمره تان را باهم در میان بگذارید، چون رابطهی شما چیزی جز یک هوس نیست.
منبع: روزیاتو