تمام رازهای «فائقه آتشین» در این هتل زیبا دفن شده است
کد خبر: ۲۵۶۰۱۳
تعداد نظرات: ۱۵ نظر
تاریخ انتشار: 2022 September 07    -    ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۸:۰۰
تهران قدیم، ماجراهای فراوانی را در دل خود نگه داشته. یکی از آن ماجراهای خواندنی، داستان مکانی به نام «هتل میامی» است که روزگاری شب‌های تهران را درنوردیده بود.

تهران قدیم، ماجراهای فراوانی را در دل خود نگه داشته. یکی از آن ماجراهای خواندنی، داستان مکانی به نام «هتل میامی» است که روزگاری شب‌های تهران را درنوردیده بود و حالا با نام «هتل سیمرغ» شناخته می‌شود. اما داستان ساخت این هتل مشهور از جایی شروع شد که محمود قربانی به سفارش برادرش از آمریکا به ایران برمی‌گردد تا با هم سرآغاز مسیری برای ساخت درجه‌یک‌ترین هتل تهران باشند.

 

تمام رازهای «فائقه آتشین» در این هتل زیبا دفن شده است

اساسا دهه ۴۰ خورشیدی را می‎‌توان دوران گذار تهران از معماری سنتی به مدرن دانست و کمالش را در دهه ۵۰ به وضوح می‌توان دید. از سال ۱۳۵۰ به بعد معماری مدرن سالهای آخر خود را می گذراند و اصولا در این معماری نیز یک جریان تاریخ‌گرا پدید آمده بود. چند معمار ایرانی نیز کوشیدند آثاری در پیوند با معماری گذشته ایران پدید آوردند که کیفیت بالاتری از آثار مشابه به پیش داشت لکن این آثار نیز روح و اصول معماری ایران را به درستی درک نکرده بودند و به خصوص اینکه در یک مرحله تکاملی نسبت به معماری گذشته ایران قرار نداشتند .

 

معماری این دوره با استفاده از تکنولوژیهای مدرن ساخت و زیبایی شناسی مدرنیستی درصد برآمدند تا تعبیری دیگری از معماری سنتی ایران به دست دهند شاید برجسته ترین بنا در میان نخستین بناهای به سبک مدرن ایرانی بنای یاد بود میدان آزادی باشد که امانت آنرا در سال 1350 طراحی کرد. طرح این بنا که به شکل تاق پیروزی ساخته شده از طاق کسری در تیسفون الهام گرفته که با بیانی مدرن با موتیف‌های اسلامی همراه شده است.

اما حالا به سراغ میامی می‌رویم که یکی از مدرن‌های دوران خودش بود؛ محمود قربانی در آمریکا از رشته مشت‌زنی و کار در پمپ‌ بنزین به تحصیل در رشته ‌مدیریت هتلداری رسیده بود و بهترین گزینه برای مدیریت این هتل بود. هتل میامی با 420 اتاق شروع به کار کرد. معماری این بنا بر عهده سه معمار مطرح آن دوران یعنی کافی، دانیال و تهرانی بود. باید گفت که سال‌های طلایی دهه 40، مدرنیزاسیون مد نظر حاکمیت به واسطه شکوفایی اقتصادی نفتی توانسته بود راه توسعه خود را پیدا کند و خیابان پهلوی (ولیعصر فعلی) به معروف‌ترین خیابان تهران تبدیل شده بود. میامی هم که در سه راه عباس آباد واقع شده بود دو طرف خیابان پهلوی را قرق می‌کرد و پاتوق سلبریتی‌های آن دوران بود. در واقع این خیابان شاهد قد کشیدن هتل میامی بود. مردم هم از تفرج‌گاه‌های پایین شهر کم کم به سمت این هتل و سایر اماکنی که جلوه‌های تازه‌تری را ارائه می‌دانند کشیده می‌شدند. 

کادیلاک‌ها، بنزها و بی‌‌ام‌وهایی که جلوه درخشانی را روبروی رستوران نایب خلق می‌کردند و آدم‌هایی که حالا از آن روزها نقل می‌کنند. تهرانِ عبورکرده از بحران‌های اقتصادی دهه ۳۰ حالا نوید شب‌های روشن‌تری را میدهد. خوانندگان مشهوری که شب جمعیت حاضر در میامی را می‌ساختند و ورزشکارانی که در آن جا وعده می‌کردند.

محمود قربانی می‌گوید که میامی روزانه ۵۰۰۰ نفر را مهمان خود می‌کرده. شاید نقطه عطف تمام شب‌های میامی، حضور صابر آتشین به همراه دخترش بود که پیوند دو نگاه، یک لبخند و یک دعوت به مولن‌روژ، کار را به جایی رساند که دختر معروف قصه‌های میامی با قربانی ازدواج کرد. همان دختری که امروز با نام هنری «گوگوش» شناخته می‌شود. پس گوگوش تبدیل شد به نخستین ایرانی‌ای که روی استیج میامی اجرا کرد و به تدریج راه را برای اجرای سایر خواننده‌های مطرح آن دوران باز کرد. در واقع زمستان ۴۶ برای ایرانی‌ها طعم دیگری داشت. حال به غیراز فرانک سیناترا و پنینو دی‌کاپری، آواز فارسی از بلندگوهای میامی پخش می‌شد و فصل جدیدی از قصه‌های این مکان دراماتیک آغاز شده بود.

پس از جدایی گوگوش از قربانی و پس از سال‌ها شبی او به دیدار پدر فرزندش می‌رود اما نه برای مسائل گذشته. قصه از این قرار بود که لوکیشن میامی برای ضبط سکانس‌هایی از یکی از فیلم‌های مطرح آن روزها در نظر گرفته شده بود. پس به قربانی خبر می‌دهند که گوگوش در ماشین منتظر توست و این دیدار، مجوز حضور تیم پرویز صیاد در میامی را صادر می‌کند؛ آن هم برای ده شب. قربانی هنوز هم به این می‌اندیشید که پرچم یار قدیمی بالا باشد و انصافا هم خروجی کار ماندگار شد. سعید کنگرانی شد بابک قصه و گوگوش هم پروانه را بازی کرد و ترانه «مرهم» از این عاشقانه ناتمام ظهور کرد. تنها اثر ویدئویی از میامی هم به همین فیلم برمی‌گردد.

میامی به روزهای آخر خود نزدیک می‌شد و کسی نمی‌دانست که شاید زمستان 57 و تنها یک سال پس از ساخت «در امتداد شب» این هتل به پایان سلام کند. دیگر مرهمی بر زخم‌ عمیق درخشان‌ترین هتل تهران پیدا نشد. با نزدیک شدن به روزهای انقلاب و دستگیری هویدا، وزرای کابینه و چند تن از صاحبان قدرت نظیر محمود قربانی، هتل میامی هم بسته شد و با وقوع انقلاب به طور کامل تعطیل شد. مکان فعلی تحت عنوان هتل سیمرغ فعالیت می‌کند، در همان خیابان ولیعصر و نرسیده به پارک ساعی.

مکان‌هایی در این شهر هستند که به ظاهر همان‌اند که در گذشته بوده‌اند، اما الان چیزی دیگرند. هویت‌شان تغییر کرده و تعریف‌شان دیگرگون شده. حاضرند اما خاموش‌اند و در خاموشی خود با هزار روایت آشکار و پنهان بخشی از خاطره شهر را‌ شکل می‌دهند. مثل «هتل میامی» که حالا «هتل سیمرغ» است. کافی است از کنار آن تند گذر نکنی، لختی بایستی و سر به دیوارش بگذاری تا صدای همهمه زندگی‌هایی که در آن جریان داشته را بشنوی. بگذاری میامی ناآرام از دل سیمرغ آرام داستانش را برایت بگوید. داستان آدم‌ها و مکان‌ها.

داستانی که روایت شد، خوانشی بود از قسمت نخست «رادیو نیست» که به ماجراهای غریب‌ترین هتل تهران پرداخته بود. این مطلب به صورت سریالی منتشر خواهد شد و در ادامه به سراغ مکان‌هایی خواهیم رفت که از دیده‌ها محو شدند اما در دل‌ها جاویدانند.

تحریریه چیدانه

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۶
5
46
چقدر تلخ است این پایان ها
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۷
80
11
یادآوری دوران پلیدی و زشتی خاندان پهلوی چقدر مهوع و دردناک است ...خوب شد فرزندان ما آن دوران سیاه دهشتاک را ندیدن
پاسخ ها
مهدی
| |
۱۹:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۸
بستگی داره شما پلیدی و فساد رو در آواز و رقص آن زمان ببینی یا در دزدی و فساد پنهان امروزه. داستان بالا در مورد شور و هیاهوی دوران اوج یک مکان فرهنگیه نه در مورد رفتار انسانها
ناشناس
| |
۰۹:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۶/۲۰
خدارو شكر بچه هات دزدي و اختلاص رو خوب ميبنين و اقازاده هايي كه همه با پول ملت تو كاناداو بلاد كفر عشق ميكنند و پدرمادراشون واسه ما روضه مي خونن
فرزاد
| |
۱۴:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۶/۲۱
به جاش فرزندانت تا دلت بخواد دزدي و فساد و اختلاس و تورم و خشكسالي و تخريب محيط زيست و بي فرهنگي را ميبينند!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۷
34
13
خواننده ها و دربارکه برای مملکت زحمت نکشیدند فقط پول دراوردند و بعد هم برای کیف شون تشریف بردن اروپا و امریکا - وطن پرستی این ها فقط توی خوندن و پول دراوردن هست - وطن پرست ها شهدای مسلمان و مسیحی و زردتشت ها و اقلیت ها بودند که از ایران دفاع کردند - اگر گوشی باشد باید قصه انها که بی ادعا بودند در شهر شنید - افسوس
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۲:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۷
اصلا چرا باید جنگ میشد؟
کوروش
| |
۱۳:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۷
مرگ بر امریکا. درود بر وطن پرستان واقعی که از خاک ایران دفاع کردند.
سپهر
| |
۱۶:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۷
لایک
سید محمد رضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۷
8
40
خوش به حال آن روزا
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۴:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۹
سید از تو بعیده
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۹
12
7
دانستن داستان تاریخ خوبه و گاهی شتیدنی. اما آنها افتخار و قهرمان واقعی ما نیستند.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۶:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۶/۲۰
2
16
فساد جنسی آن زمان را قبول ندارم و خوشی ها و مهربان بودن مردم با هم را قبول دارم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۶/۲۰
0
10
تهران من همیشه زنده و پاینده باشی دوستت داریم هر جور که باشی
رضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۶/۲۳
0
3
سلام
لذت بردم از متن و نوشتار و موضوع
خیلی خوب
خوشحال شدم که در آخر نوشته بودید ادامه دار است.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار