قلعه الموت یکی از منحصر به فردترین دژهای تاریخی ایران است که در منطقه رودبار الموت از توابع قزوین واقع شده است.
این قلعه در شمال شرقی روستای گازرخان و بر فراز کوهی از سنگ به ارتفاع ۲۱۰۰ متر از سطح دریا قرار دارد. این قلعه از شاهکار های مهندسی بوده و موقعیت استراتژیک آن و نحوه طراحی و ساخت بناها و دیوار ها، آن را به یکی از غیر قابل نفوذترین قلاع تبدیل کرده بود . از دیگر شاخصه های به جای مانده از قلعه وجود حوضچه ای در آن است که با تعبیه سیستم آبرسانی عجیت حتی اگر آب آن را کاملا خالی کنیم مجددا از آب پر می شود.
به طور کلی باید گفت، قلعه الموت که دو قلعه بالا و پایین را در بر می گیرد، به صورت بنای سترگی بر فراز صخره ای سنگی بنا شده و دیوارهای چهارگانه آن به تبعیت از شکل و وضع صخره ها ساخته شده اند؛ از این رو عرض آن به خصوص در قسمت های مختلف فرق می کند. از برج های قلعه، سه برج گوشه های شمالی و جنوبی و شرقی هم چنان برپای اند و برج گوشه شرقی آن سالم تر است. دروازه و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمال شرقی قرار دارد. مدخل راه منتهی به دروازه، از پای برج شرقی است و چند متر پایین تر از آن واقع شده است. در این محل، تونلی به موازات ضلع جنوب شرقی قلعه به طول شش متر و عرض دو متر و ارتفاع دو متر در دل سنگ های کوه کنده شده است. با گذشتن از این تونل، برج جنوبی قلعه و دیوار جنوب غربی آن، که روی شیب تخته سنگ ساخته شده است، نمایان می گردد.
این دیوار بر دشت وسیع گازرخان که در جنوب قلعه قرار دارد، مشرف است؛ به نحوی که دره الموت رود از آن دیده می شود. راه ورود به قلعه با گذشتن از کنار برج شرقی و پای ضلع جنوب شرقی، به طرف برج شمالی می رود. از آنجا که راه ورود آن در امتداد دیوار، میان دو برج شمالی و شرقی، واقع شده است استحکامات این قسمت، از سایر قسمت ها مفصل تر است و آثار برج های کوچک تری در فاصله دو برج مزبور دیده می شود. دیوارهای اطراف قلعه و برج ها، در همه جا، دارای یک دیوار پشت بندی است که هشت متر ارتفاع دارد و به موازات دیوار اصلی بنا شده است و ضخامت آن به دو متر می رسد. از آنجا که در تمام طول سال، گروه زیادی در قلعه سکونت داشته و به آب بسیار نیاز داشته اند، سازندگان قلعه با هنرمندی خاصی اقدام به ساخت آب انبارهایی کرده اند و به کمک آب روهایی که در دل سنگ کنده اند، از فاصله دور، آب را بر این آب انبارها سوار می نموده اند.
در پای کوه الموت، در گوشه شمال شرقی، غار کوچکی که از آب رو مجراهای قلعه بوده، دیده می شود. آب قلعه از « چشمه کلدر » که در دامنه کوه شمال قلعه قرار دارد، تامین می شده است. مصالح قسمت های مختلف قلعه، سنگ (از سنگ کوه های اطراف)، ملات گچ، آجر، کاشی و تنپوشه هایی سفالی به قطر ۱۰ سانتی متر است. آجرهای بنا که مربع شکل و به ضلع بیست و یک سانتی متر و ضخامت پنج سانتی مترند، در روکار بنا به کار برده شده اند. در ساختمان دیوارها، برای نگهداری دیوارها و متصل کردن قسمت های جلو برج ها به قسمت های عقب، در داخل کار، کلاف های چوبی به طور افقی به کار برده اند. از جمله قطعات کوچک کاشی که در ویرانه های قلعه به دست آمده، قطعه ای است به رنگ آبی آسمانی با نقش صورت آدمی که قسمتی از چشم و ابرو و بینی آن کاملا واضح است. امروزه در دامنه جنوبی کوه هودکان که در شمال کوه قلعه الموت واقع شده است، خرابه های بسیاری دیده می شود که نشان می دهد روزگاری بر جای این خرابه ها، ساختمان های بسیاری وجود داشته است.
در حال حاضر، اهالی محل خرابه های این محوطه را دیلمان ده ، اغوزبن ، خرازرو و زهیرکلفی می نامند. همچنین در سمت غرب قلعه، قبرستانی قدیمی معروف به « اسبه کله چال » وجود دارد که در بالای تپه مجاور آن، بقایای چند کوره آجرپزی نمایان است. در قله کوه هودکان نیز پیه سوزهای سفالین کهن به دست آمده است. سال بنای قلعه الموت در کتاب نزهه القلوب حمدالله مستوفی، دویست و چهل و شش ه.ق ذکر شده که هم زمان با خلافت المتوکل خلیفه عباسی است.
نام الموت در تاریخ ایران با نام اسماعیلیه گره خورده و حسن صباح به عنوان رهبر فرقه اسماعیلیه از این قلعه به عنوان پایگاه حکومت خود و ترویج عقاید اسماعیلیه بهره میبرده است.
این قلعه در شوال ۶۵۴ هجری قمری به دستور هلاکو به آتش کشیده و ویران شد و از آن پس به عنوان تبعیدگاه و زندان مورد استفاده قرار گرفت. همچنین از سال ۹۳۰ هجری قمری و ابتدای حکومت شاه طهماسب صفوی تا سال ۱۰۰۶ هجری قمری قلعه کالبدی سالم داشته است.
متأسفانه حفاری هایی که در دوره قاجار برای یافتن گنج در قلعه الموت انجام شده، سبب ویرانی آن شده است.
الموت را خیلی ها می شناسند، دیگران هم حتما نام این قلعه ی تاریخی را شنیده اند؛ اما سحرآمیز بودن این قلعه را فقط کسانی درک می کنند که از تک تک پله های الموت بالا رفته اند و با هر پله صعود، سازندگان الموت را برای بنا کردن این دژ کهن ستوده اند؛ البته خیلی ها هم وقتی می بینند وسط کوه گیر کرده اند و نه راه پس و نه راه پیش دارند، به «حسن صباح» بدوبی راه می گویند!
بالا رفتن از بیش از ۳۰۰ پله ی سنگی برای هر گردشگری سخت است، اما محلی ها چاره ای برای گردشگران اندیشیده اند؛ در ابتدای مسیر کوهستانی، چند الاغ و یکی دو اسب آماده اند تا با قیمت هفت هشت هزار تومان، به گردشگران خدمات بدهند تا نیمی از راه را سواره بروند. البته مسیر، سخت تر از این حرف ها است و بعد از طی مسیر مال رو همچنان باید بالا رفت، طی کردن این راه شبیه کوهنوردی نیمه سنگین برای آماتورها است.
با این حال، این قلعه؛ بسیار مورد توجه گروههای گردشگری است و هرساله مورد بازدید گردشگران ایرانی و خارجی زیادی قرار میگیرد.
گردآوری: گروه وب گردی «تابناک باتو»
منابع: همشهری، aryazamyn ، persianpersia ، jaddeh
يكي ازبهترين سفرهاي من بود جاده زيبا دشت حاصلخيز رود شاهرود و ... از درياچه اوان هم نبايد غافل شد