وقتی زندگیم را به فال سپردم
کد خبر: ۲۳۰
تاریخ انتشار: 2015 April 30    -    ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۹
روان شناسان اجتماعی معتقدند که خرافات در جوامعی که سطح ناایمنی و تنش در آن ها بالاست و نیز در جوامعی که عدم اطمینان و ابهام در آن ها زیاد است، بیشتر دیده می شود؛ علتش هم به طور کامل روشن است. فال و جادو و خرافات، آدم ها تلاش می کنند با ساده سازی، علت اتفاقات را به گردن جایی، کسی یا کسان دیگری بیندازند و به عبارت دیگر، دیگران را عامل وقایع و رفتارها و پدیده ها بدانند، مسئولیت را از گردن خودشان بردارند.

همان طور که دیده می شود در خرافات و جادو نوعی واسپاری وجود دارد. فردی که به جادو باور دارد و به جادوگر یا رمال مراجعه می کند، حالا واقعی یا مجازی تا برایش کاری را هموار کند یا موضوعی را پیش بینی، جز واگذاشتن خودش و نادیده گرفتن اراده اش و در نتیجه تکیه کردن به قدرت فرد دیگری، هیچ کاری نمی کند و به نوعی مطیع جادوگر، فالگیر یا رمال و در شیوه مدرنش برنامه نویس سایت می شود!
 
بررسی های روان شناختی نشان می دهد که در شرایط ویژه و مبهم، این واسپاری و عدم قطعیت در تصمیم گیری به بالاترین میزان خود می رسد.
 
به هر حال، ابهام موقعیت (از جمله موقعیت های فردی و اجتماعی)، مقدار تنش و فشار و اضطراب افراد و ترس و تشویش و بی اعتمادی شان را افزایش داده، آدم ها را مستعد تردید و بی اختیاری می کند. بعضی از تحقیقات روان شناسی نشان می دهد که زنان در موقعیت های ابهام، آسیب پذیری و حساسیت زیادتری نسبت به تشویش و اضطراب دارند و به همین دلیل به دنبال فرد دیگری برای خروج از تنش و بی اعتمادی هستند و به سراغ جادو و خرافه می روند.
 
چیزی که این موضوع را تایید می کند بررسی های روان شناسی است. تحقیقات نشان داده که شیوع بعضی از اختلالات و مشکلات روان شناختی، از جمله اضطراب و مشکلات عاطفی در زنان بیشتر از مردان است؛ به همین خاطر آن ها برای کم کردن بار این مشکلات به سراغ خرافه و رفتارهای خرافی می روند. مطالعات انجام شده در کشور درباره شیوع مشکلات روان شناختی نشان می دهد که بعضی از اختلالات که زیربنای آن ها اضطراب است در خانم ها به مراتب بیشتر از آقایان است.
 
از نظر روان شناسی شخصیت هم می توان به بررسی فراوانی مکرر خرافات در جامعه پرداخت. یکی از ویژگی های شخصیتی، عاملی است به نام «کانون مهار» یا «جایگاه کنترل» در افراد. به طور کلی کانون مهار یا جایگاه کنترل، باور و اعتقاد به این امر است که چه وقایع یا اتفاقاتی را که در زندگی تان پیش می آیند، چه خوب و چه بد، حاصل تلاش یا عملکرد خود می دانید و کدام را نتیجه عمل دیگران یا شانس و اقبال.
 
از این دیدگاه افراد دو گروه می شوند؛ عده ای دارای کانون مهار داخلی اند و دیگران کانون مهار خارجی دارند. اگر معتقد باشید مسئول هرچیزی که در زندگی تان روی داده، خودتان هستید، کانون مهارتان داخلی است و خودتان بر زندگی تان کنترل دارید؛ ولی اگر بر این باور هستید که دیگران مسبب وقوع امور در زندگی شما هستند، کانون مهارتان بیرونی است.

فرض کنید شما کنکور داده اید و در کنکور رتبه خوبی هم آورده اید، اگر کانون مهارتان داخلی باشد رتبه خوبتان را حاصل تلاش خودتان می دانید و به خود می گویید سعی و تلاش کردم و درس خواندم و قبول شدم؛ اما اگر کانون مهارتان خارجی باشد می گویید، چون کنکور امسال را ساده گرفتند، من رتبه آوردم و یا من شانسی قبول شدم وگرنه درس خواندن من که به درد کنکور نمی خورد (همین تحلیل را می توانید درباره رتبه بد آوردن هم با توجه به جایگاه مهارتان داشته باشید) به هر حال، مطالعات نشان داده افرادی که کانون مهار خارجی دارند، نسبت به خرافات و شانس و تصادف مستعدترند.
 
کسانی که کانون مهار خارجی دارند در تلاش برای به دست آوردن تسلط بیشتر بر زندگی خود، به سمت خرافات می روند، بخشی از علت این که بعضی ها خرافاتی تر از دیگران هستند هم در این واقعیت نهفته است که آن ها احساس می کنند کنترل کمتری بر زندگی خود دارند. حالا فکرش را بکنید که نگاه بعضی از آدم ها به خط های داخل فنجان و یا لود شدن صفحه ای از صفحات اینترنت است تا ببینند بالاخره خوشبخت می شوند یا نه!

منبع: وبلاگ منصور داودی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار