خانواده آرمان و غزاله را قضاوت نکنیم!
کد خبر: ۲۲۹۵۱۳
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: 2021 November 27    -    ۰۶ آذر ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۴
کدام یک از ما می‌توانیم جای مادری باشیم که 8 سال دخترش را از دست داده است و نمی‌داند پیکر او کجاست؟
مصطفی داننده در عصر ایران نوشت: داستان آرمان و غزاله با یک اعدام به پایان رسید. غزاله در تاریخ ۱۲ بهمن ماه سال ۱۳۹۲ برای مراجعه به دکتر از خانه بیرون رفته و هیچگاه به خانه بر نمی‌گردد؛ با بررسی‌های پلیسی معلوم می‌شود که آرمان پسرک ۱۷ ساله آخرین کسی بوده که غزاله را ملاقات کرده است.
 
این آخرین ملاقات با قتل غزاله همراه بوده. آرمان در اعترافات خود گفته بود:« «من وقتی دیدم کسی در خانه نیست، غزاله را به خانه دعوت کردم. اما او وقتی به خانه‌مان آمد و گفت که قصد دارد برای همیشه مرا فراموش کند، خیلی عصبانی شدم، بین ما مشاجره لفظی درگرفت و وی را هل دادم، سرش به جایی خورد، سپس با میله بارفیکس نیز چند ضربه به او زدم. آن‌جا بود که متوجه شدم غزاله نفس نمی‌کشد.»
 
خانواده آرمان و غزاله را قضاوت نکنیم!
 
آرمان بعد از این اتفاق؛غزاله را داخل چمدان بزرگی قرار داد و بعد آن را به سطل زباله خیابان میرداماد انداخت، سپس به خانه بازگشت و سعی کرد همه آثار جرم را از بین ببرد.
 
جنازه غزاله هیچگاه پیدا نشد و آرمان نمی‌دانست پیکر او کجاست! این داستان تلخ، با اعدام آرمان به پایان رسید. 8 سال این ماجرا ادامه پیدا کرد و حالا تبدیل به زمین قضاوت مردم شده است.
 
برخی پشت خانواده غزاله ایستاده‌اند و اعدام بعد از این همه مدت را حق آنها می‌دانند و بخشی دیگر می‌گویند حق آرمان اعدام نبود. او در 17 سالگی دست به این کار زده بود و نباید با طناب دار تنبیه می‌شد.
 
بسیاری از این قضاوت‌ها هم قطعی است. بهتر نیست دست از این رفتار خود برداریم. کدام یک از ما می‌توانیم جای مادری باشیم که 8 سال دخترش را از دست داده است و نمی‌داند پیکر او کجاست؟ هیچ قبری نیست که او بالای سرش برود و خودش را خالی کند.
 
حال پدر و مادر آرمان را چگونه درک می‌کنیم؟ آنها هزار آرزو برای پسرشان داشتند و او را 8 سال تمام پشت میله‌های زندان ملاقات می‌کردند و می‌دانستند اگر رضایت نباشد، عاقبت پسرشان، اعدام با طناب دار است.
 
چطور می‌شود قضاوت کرد؟ خودمان اگر در یکی از موقعیت‌ها باشیم چه تصمیمی می‌گیریم؟ بله، وقتی روی مبل لم داده‌ایم و با گوشی در حال توییت زدن هسیتم، حرف زدن راحت است ولی وقتی چنین حادثه‌ای برای خودمان یا یکی از اعضای خانواده پیش بیاید، آن وقت باید ببینیم چه تصمیمی می‌گیریم.
 
رفتار اجتماعی خود را ببینیم. در کوچک‌ترین اتفاقات زندگی‌مان، حاضر به ببخشش نیستیم بعد روبروی خانواده غزاله قرار می‌گیریم و می‌گوییم ببخش!
 
در پایان به شعری از «یوگنی یفتوشنکو» شاعر معروف روس اشاره می‌کنم که به خوبی روایت‌گر قضاوت‌های ماست:
 
«صدای خش خش علف‌های وحشی می‌آید
 
و درختان با نگاهی متوحش
 
به تماشا ایستاده‌اند
 
برای قضاوت...»
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۹/۰۶
1
2
مردم را بابت قضاوت کردنشان قضاوت نکنیم.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۹/۰۶
1
3
با گفتن "پسرک 17 ساله" سریع معلوم میشه نویسنده مقاله کدوم طرفیه
ناشناس
|
-
|
۰۷:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۹/۰۷
0
4
دمت گرم تا این مصیبت را نکشی متوجه موضوع نمیشوی
لاریسا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۹/۰۷
0
6
ما میخواهیم دست بکشیم ..اما شماها نمیذارید ..بس کنید دیگه .....هی از این موضوع خبر تهیه و درج میشه ....اول خودتون دست بردارید.....اینهمه قاتل و جانی اعدام میشه اونم در سن کم ...اما شما چسبیدید به این شخص که با قدرت پول سالها حکمش به تعویق افتاد....شما هم خودت رو بذار جای هیچکس ! ! به جز غزاله و تجسم کن در اون لحظات دهشتناک حمله ، چقدر شوکه شده و چه زجری کشیده.....کسی که برای یک بدرود شاید موقتی به خانه کسی رفته که دوستش داشته و اصلا هم به بد و خوب بودن اینکار و شرعی و عرفیش کاری نداریم چون هر چی بوده انجام شده و این دختر به خونه اون پسر رفته و کروموزوم جنایت آقا پسر لوس و خودخواه اوت کرده.....اگر خواستی خودت رو جای کسی بذاری به پدر مادرها کاری نداشته باش فقط خودت رو بذار جای غزاله و اون لحظاتی که براش رقم خورد......شماها اگر میخواهید خدمتی کنید به بستر سازی فرهنگی برای مدیریت روابط نوجوانان و آگاهی والدین بپردازید...فرهنگسازی هم که الحمدالله عرضه ش رو ندارید ...پس فعلا همون بستر سازی رو روش فکر کنید به ملت هم خرده نگیرید که چرا نظر میدن
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار