تاریک‌ترین رازی که از همسرت پنهان کرده‌ای
کد خبر: ۲۲۶۶۸۹
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: 2021 October 28    -    ۰۶ آبان ۱۴۰۰ - ۲۱:۱۵
احتمالا یکی از مهم‌ترین بخش‌های ازدواج در هر فرهنگ و کشوری که باشد، این است که رازی بینتان نباشد و هیچ‌چیز را هر چقدر هم که ناراحت کننده و تکان دهنده باشد، از همسرت پنهان نکنی.

احتمالا یکی از مهم‌ترین بخش‌های ازدواج در هر فرهنگ و کشوری که باشد، این است که رازی بینتان نباشد و هیچ‌چیز را هر چقدر هم که ناراحت کننده و تکان دهنده باشد، از همسرت پنهان نکنی.

تاریک‌ترین رازی که از همسرت پنهان کرده‌ای

همه ما اما می‌دانیم که زندگی گاه پیچ و خم هایی غیر قابل پیشبینی دارد و وفادار ماندن به همین تعهد ساده هم برای بسیاری از ما سخت یا نزدیک به غیرممکن می‌شود.

داستان این مقاله سوالیست که یکی از کاربران ردیت از بقیه پرسید و در ادامه برخی از جالب‌ترین پاسخ‌ها را با هم مرور خواهیم کرد. u/dusty_ninja از دیگر کاربران ردیت پرسید: تاریک‌ترین رازی که از همسرتان مخفی نگه داشته‌اید، چیست؟
 
" اتفاقات تلخ دوران کودکیم"

البته همسرم اطلاع دارد که من تا 10 سالگی در پرورشگاه زندگی می‌کردم و حتی تا حدی از وضعیت بد محل زندگیِ آن دورانم هم آگاه است. با این حال اگر روزی حتی ذره‌ای از حقیقتِ دوران کودکیم را برایش افشا کنم، جدا از غمِ شدیدی که هیچ‌وقت رهایش نخواهد کرد، فکر می‌کنم نگاهش به من برای همیشه تغییر کند. هرچند که می‌دانم یکی از خوش‌شانس‌ترین کودکان آن مرکز بودم که موفق شدم فقط تا 10 سالگی اسیر آن مکان باشم( چون از سرنوشت بسیاری از هم دوره‌ای‌هایم خبر دارم می‌گویم من خوش شانس‌ترین بودم) اما اتفاقات آن 10 سال حتی اگر 1000 سال هم زنده باشم هرگز من را در خواب و بیداری رها نخواهد کرد.

از طرف کاربر u/lHeartdana


" شرایط بد روانی و اعتیاد به قرص‌های مختلف"

پیش از هر حرفی بگویم که به خوبی از وخیم بودن شرایطم، همچنین از نیازی که به کمک گرفتن دارم، آگاهم. گاهی فکر می‌کنم کاش در پنهان کردن مشکلاتم چنین مهارتی نداشتم و به معنی واقعی کلمه از این که چنین رازی را از شوهرم پنهان کرده‌ام، غمگینم و عذاب وجدان دارم اما اینکه ناگهان به فردی که فکر می‌کند از همه‌چیزِ زندگیت آگاه است بگویی به چندین قرص اعصاب اعتیاد داری، دست کم در حال حاضر در توان من نیست.

از طرف کاربر u/Yasha666


" همسرم من را با همسر قبلی‌اش مقایسه می‌کند و نمی‌دانم چقدر بتوانم این مسئله را تحمل کنم"

از این موضوع متنفرم که من باید بهای اشتباهات گذشته دیگران را بپردازم. همسرم( که به شدت و از ته قلبم دوستش دارم) مرتبا کارهای من را با اشتباهات همسر قبلیش مقایسه می‌کند و بخش بزرگی از انرژی من هر روز صرف این می‌شود که ثابت کنم اشتباه می‌کند. با وجود علاقه‌ام به او، وقتی صادقانه با خودم فکر می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که مدت زیادی این شرایط را تحمل نخواهم کرد و همسرم هنوز روحش هم خبر ندارد این عادت هر روزه‌اش نزدیک است زندگی‌اش را نابود کند.

از طرف کاربر u/important_scratch_72


" آزار جنسی از طرف مادربزرگ ناتنی"

یادم هست که روزی همسرم( ما به تازگی از هم جدا شده‌ایم پس همسر سابقم) شروع به در میان گذاشتن رازهایی از زندگی گذشته‌اش کرد، رازهایی که به قول خودش هیچ‌وقت به کس دیگری نگفته بود. حتی پیش از تمام شدن حرف‌هایش به خوبی می‌دانستم که قرار نیست او رازِ بزرگِ من را بشنود. رازی که در طول زندگیم به هیچ آدمی در دنیای واقعی نگفته‌ام ( چند بار مثل حالا در اینترنت با نام‌های مستعار مطرحش کرده‌ام) این است که در سال‌های پیش از نوجوانی و نوجوانی‌ام توسط مادربزرگ ناتنی‌ام بارها مورد آزار جنسی قرار گرفتم. به خوبی می‌دانم که من تقصیری در آن اتفاقات نداشتم اما نمی‌دانم هیچ‌وقت بتوانم رو در رو درباره این اتفاق حرف بزنم.

از طرف کاربر u/BESTER_P12


" نمی‌دانم هیچ علاقه‌ای به همسرم دارم یا نه؟"

به معنی واقعی کلمه نمی‌دانم همچنان در این ازدواج هستم چون شوهرم را دوست دارم یا به این دلیل که از تنهایی و شروع یک رابطه جدید می‌ترسم. می‌دانم که پنهان کردن چنین شکی از شوهرم اخلاقی نیست اما واقعا نمی‌دانم چه باید بکنم.

از طرف کاربر u/imtryingmydude


" اینکه پیش از ازدواج، دقیقا چقدر آدم بدی بودم"

البته همسرم خبر دارد که سال‌ها درگیر مواد مخدر و چیزهایی از این قبیل بوده‌ام اما حتی روحش هم از عمق کثافتی که در آن زمان دورم را گرفته بود خبر ندارد. رفتارهای روزانه‌ای که حتی فکر کردن به آن‌ها باعث شرمم می‌شود و حالا به خوبی می‌دانم تنها به خاطر همرنگ شدن با جمعی که دورم بودند، به آن رفتارها دست می‌زدم. گاهی فکر می‌کنم اگر از این بخش از زندگی‌ام آگاه شود، دیگر نمی‌تواند مثل حالا با مهربانی نگاهم کند.

از طرف کاربر u/boondockslasher


" راز من رازی است که پدر همسرم با من در میان گذاشت"

چند سال پیش در یک تعطیلات به همراه همسرم و خانواده‌اش به منطقه‌ای ییلاقی رفتیم و چند روز آن‌جا بودیم. در یکی از همین روزها پدرزنم بدون هیچ مقدمه‌ای به من گفت به شدت از ازدواج با مادرزنم و پس از آن بچه‌دار شدن پشیمان است و اگر دوباره به آن زمان برمی‌گشت مرگ در جوانی را به ازدواج و داشتن چنین فرزندانی ترجیح می‌داد. چند سال پس از آن روز من و همسرم از هم جدا شدیم و هرچند در روند طلاق حرف‌های بدی به هم زدیم، می‌دانستم که هرگز دلم نخواهد آمد با فاش ساختن این راز قلب همسر سابقم را بشکنم.

از طرف کاربر u/deliciouscactus


" رابطه با دخترعموی همسرم"

اول این را بگویم که کاملا هم از اشتباه بودن آن یک مرتبه رابطه و هم از نادرست بودن پنهان کردنش از همسرم آگاه هستم. این اتفاق در طول ازدواجم فقط یک بار افتاد و آن هم زمانی بود که دخترعمویش به دلیلی خانه ما مهمان بود و زنم به خاطر کارش تا دیروقت به خانه نیامد. راستش را بخواهید وقتی چندوقت بعد من و همسرم  در پروسه طلاق بودیم به خاطر سبک شدن وجدانم قصد داشتم همه‌چیز را بگویم اما وقتی فهمیدم همسرم در این مدت بارها و بارها( به قول خودش چند ده بار) به من خیانت کرده است به این نتیجه رسیدم که کار من چندان هم مهم نبوده است.
از طرف کاربر u/Emcee_Such_N_Such

نظر شما چیست؟

شما مخاطبان وفادار برترین‌ها جدا از پاسخ دادن به سوال اصلی مقاله ( تاریک‌ترین رازی که از همسرت پنهان کرده‌ای) به ما بگویید به نظر شما تا چه حد باید با همسرتان صادق باشید؟ آیا موافق این موضوع هستید که به صورت مطلق نباید رازی بین شما و همسرتان وجود داشته باشد یا فکر می‌کنید گاهی ( مانند بعضی از موردهای مقاله) مخفی نگه داشتن یک راز به نفع همه است؟ بی‌صبرانه منتظر خواندن نظرات شما هستیم.

برترین ها

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۶
0
4
تاریک ترین راز من مربوط به زمانی میشه که نیمه های شب بود و یکدفعه برق ها هم قطع شدن آسمون هم بدون نور ماه بود و دیگر هیچ چیزی دیده نمیشد
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۳:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۷
و در آن تاریکی در میان تکه های یخ و نمک غلط میزدی
ناشناس
| |
۱۹:۵۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۷
خخخخخ
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۵۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۷
0
1
تاریکترین راز من این است که کمتر از قبل دوستش دارم و تماما تقصیر خودش است چون توجه به یک زن رو بلد نیست و تو عالم مجازی و چت با دوستاش و ... غرق شده سالهاست
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۸
0
0
اینقدر زیادند که نمی شه گفت ...
فقط وقتی همسرم خیانت کرد با فکر کردن به گذشته خودم ،تونستم ببخشم .
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار