اختصاصی تابناک با تو؛ امروزه و در عصر کنونی، بلاگری یکی از پردرآمدترین شغل ها محسوب میشود. در این هیاهوی رازآلود، بانوانی پیدا شدهاند که به خلق محتوایی خوش آب و رنگ روی آورده اند و رفته رفته برای خود فالوئرهایی فراوان پیدا کردهاند.
دخترانی که با گرفتن جشن های فاخر و گردشهای لاکچری و خندههایی پر زرق و برق، روح و روان مخاطبان خود را به برزخ میکشانند و آنها را بی قرار میسازنند.
این شغل نوظهور هنوز نیامده، به شاخههای مختلقی تقسیم شده است. برخی بلاگر آرایشی می شوند، برخی بلاگر رستورانی، برخی بلاگر کودک و برخی بلاگر عاشقانه های لاکچری ...
اما ناگهان سر وکله بلاگرهای حجاب هم سبز می شود. آنها با هدف ترویج حجاب اسلامی مطابق با مد روز به آموزش بستن شالها و روسری ها روی میآورند.
این کار در نگاه اول، نه تنها مذموم نیست، بلکه تشویق حضار را هم به همراه خواهد داشت، ولی رفته رفته نشانههای تزویر در هدف اصلی این افراد، نخ نما می شود و گوش فلک را کر میکند.
هدف آنها از همان قدم اول هم ترویج حجاب نبوده و نیست. چرا که حجاب اصیل با تبرج، تفاوتهای بسیاری دارد. غایت اصلی حجاب جلوگیری از خودنمایی برای دوری از آسیب های جامعه است ولی هدف این افراد، خودنمایی دوچندان و چادرهایی با هزاران زرق و برق و مدلهای خاص بستن روسری که بیشتر مناسب مانکن های بی تحرک ویترین هاست، میباشد؛ با این تفاوت که برگ تردد آنها، این است که گیسوان خود را زیر انبوهی از آرایش شهرآشوب پنهان میکنند تا پرچمداری حجاب و اعتماد مخاطبان را از دست ندهند.
برخی بلاگرهای حجاب هم، آن چنان زیرکانه عمل میکنند که اگر عکس های دوسال پیش آنها را با امروزشان مقایسه کنیم، متوجه می شویم که شوآف ساختگی و مذهبی آنها برای خودشان هم مسخره شده و در نهایت از این همه دورویی و نفاق خسته شده و پس از مدتی عکس های مشهد و کربلا و چادرهای زیبا، جای خود را به کنسرتهای خوانندگان لس آنجلسی و کلاههای ابریشمی میدهد.
درحقیقت این افراد در ابتدای راه، برای جلب اعتماد مخاطبان، تصویری معصوم با خانه و کاشانهای ساده از خود به نمایش می گذارند. معصومیت استوریهای عقیدتی آنها سینه چاک میکند و صورت میخراشد تاجایی که دل همه را میسوزاند. آنان طوری ایمان مردم را تسخیر میکنند که دنبال کنندگان ساده دل آنها، حتی برای برخی سوالات شرعی خود به جای مراجعه به افراد موثق، دست به دامانشان میشوند و از آنها اجازه می گیرند.
برخی دیگر، آن چنان هوش مخاطبان خود را ناچیز میپندارند که با شروع محرم، باوجود فرزندان خردسال یکساله روی میزی کم ارتفاع پارچه مشکی و شمع و خرما و قرآن می گذارند و با لباسی مشکی اعلام می کنند که بهتر است خانه هایمان دراین دهه محرم، رنگ و بوی عاشورا بگیرد.
برخی مخاطبان هم اشک ریزان کارش را تشویق می کنند و خود نیز در خانه هایشان بساط عاشورا به پا می کنند. تا اینجای کار، همه چیز زیبا و درست است، مگر از این بهتر داریم که هر خانه یک حسینیه شود و یاد و نام اباعبدالله الحسین(ع) در خانهها زنده باشد ولی این دنبال کنندگان ساده، گمان نمیکنند که این شخصیت بلاگری یک دقیقه پس از گرفتن عکس چه طور میتواند دربرابر کنجکاوی فرزند خردسال یکسالهاش مقاومت کند تا آن شمع ها و پارچه های سیاه و خرما و قرآن را خراب نکند!
درحقیقت این حرکت نمادین، زمانی تاثیر گذار و قابل ستایش خواهد بود که پس از خاموش شدن دوربین، یک دهه در خانه باقی بماند؛ وگرنه برهم زدن آن چند دقیقه پس ازگرفتن عکس، تنها حرکتی نمایشی و مزورانه برای جذب فالوئر است.
ای کاش برخی کمی هوشمندانهتر عمل میکردند و اینقدر مخاطبان خود را احمق فرض نمیکردند.
همین خانم عاشورا مدار و مبلغ حجاب متبرج، پس از تمام شدن محرم، با آرایشی طاووسی به آشپزخانه اش میرود و برای خود قهوه درست میکند و کتاب میخواند و قول میدهد که حتما پس از پایان آن، در مورد داستانش صحبت کند.
مخاطب، چند روز و چند هفته انتظار میکشد تا بلاگر دوست داشتنی خود داستان کتاب را بازگو کند ولی ماهها میگذرد و جز روزمرگی های دلخوش کن، هیچ خبری از معرفی کتاب نمی شود که نمیشود. ماهها میگذرد و به جای معرفی کتاب ناگهان پیج پر از معرفی کالاهای مختلف آرایشی می شود.
آری، درست حدس زده اید! فالوئرها به چند ده هزار رسیدهاند و درآمد تبلیغات خانم بلاگر از پارو بالا می رود.
پول که باشد دیگر نیازی به کاری نیست، چون هدف محقق شده و وسیلهای به نام حجاب از فهرست خط خورده و اینجاست که سوت پایان بازی به صدا درمیآید.
کوثر بهبهانی زاده
هدف و اصل برای شماها فقط رفاه هست و بس
مقلیدن ناصر الدین شاه .............
همه دارند از گرانی می گویند یک نفر هم از فرهنگ حرف بزند مخاافت میشود.
وقتی افراد جامعه درست نشوند وقتی فرهنگ اصلاح نشود هیچ سیاستمدار و مدیر درستی هم نخواهیم داشت .از ماست که برماست
به همین دلیل در تمام کشورهای مسلمان حتی عربستان حجاب اختیاری است
تو اول اصول و فروع دین را یاد بگیر بعد افاضات کن
تو هر زمینه ای منظورمه؛ میخواد حجاب باشه، غذا باشه یا هر مورد دیگه ای
تمایل به دوست داشته شدن اگرچه یک حس غریزی هست که باید برآورده بشه ولی با تمایل به دیده شدن و شهوت شهرت تفاوت داره
بسیاری از اوقات این رفتار نابهنجار ریشه در گذشته یا حال آدمها داره.
مطمئنا یکی از ژست های این روزهای بلاگرها این قبیل کارها هست .خود این کارها که مورد نقد نیست استفاده ابزاری از این حرکات برای ادا و اطوار مدنطر است