دانستنی هایی درباره زندگی آلبرکامو
کد خبر: ۲۲۱۸۱
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: 2015 December 24    -    ۰۳ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۸
هنگامی که کامو در حادثهٔ اتومبیل کشته شد، مشغول کار بر روی نسخهٔ اول رمان تازه‌ای به نام آدم اول بود. به دوستی نوشته بود: «همهٔ تعهداتم را برای سال ۱۹۶۰ لغو کرده‌ام. این سال، سال رمانم خواهد بود. وقت زیادی می‌برد؛ اما به پایانش خواهم برد»
دانستنی هایی درباره زندگی آلبرکامو آلبر کامو در 7 نوامبر 1913 در روستایی در الجزایر به دنیا آمد. آلبر یک سال بیشتر نداشت که پدرش در جنگ جهانی اول کشته شد. خانواده ی کامو پس از مرگ پدر در مناطق فقیر نشین الجزایر زندگی می کردند. در دورانی که کودکان پس از پایان دبستان به کار گماشته می شدند، معلمی پی به استعداد او برد و هزینه ی تحصیل او را در دبیرستان تقبل کرد و از این پس کامو در دو دنیای متفاوت زندگی می کرد: روزها در دبیرستان در کنار ثروت مندان و شب ها در خانه و کنار هم محله یی هایی فقیر و بی چیز.

آلبر در 1930 فارغ التحصیل شد و از همین سال ها نخستین نشانه های بیماری سل در او پدیدار شد. آلبر کامو در 1930 مجموعه یی از داستان های کوتاهش را با نام (( پشت و رو )) منتشر کرد.

او در 1935 به روزنامه نگاری پرداخت و گروه نمایش (( کار )) را بنیان نهاد وی در این گروه هم بازیگر، هم کارگردان و هم نمایشنامه نویس بود؛ و سرانجام در سال 1936 مدرک تحصیلی عالی را در رشته ی فلسفه کسب کرد، عنوان پایان نامه ی او چنین بود: " روابط فلسفه ی افلاطونی جدید با ماورالطبیعه مسیحی " و لیسانس خود را در فلسفه گرفت.

کامو در بعداز ظهر چهارم ژانویه ۱۹۶۰ و در سن ۴۶ سالگی بر اثر سانحهٔ تصادف نزدیک سن، در شهر ویل‌بلویل درگذشت. در جیب کت او یک بلیط قطار استفاده نشده پیدا شد، او ابتدا قرار بود با قطار و به همراه همسر و فرزندانش به سفر برود ولی در آخرین لحظات پیشنهاد دوست ناشرش را برای همراهی پذیرفت تا با خودروی او سفر کند.رانندهٔ اتوموبیل و میشل گالیمار، دوست نزدیک و ناشر آثار کامو، نیز در این حادثه کشته شدند.

هنگامی که کامو در حادثهٔ اتومبیل کشته شد، مشغول کار بر روی نسخهٔ اول رمان تازه‌ای به نام آدم اول بود. به دوستی نوشته بود: «همهٔ تعهداتم را برای سال ۱۹۶۰ لغو کرده‌ام. این سال، سال رمانم خواهد بود. وقت زیادی می‌برد؛ اما به پایانش خواهم برد» حادثهٔ اتومبیل زمانی پیش آمد که عازم پاریس بود تا کاری تازه (کارگردانی تئاتری تجربی) را آغاز کند.

آلبر کامو در گورستان لومارین در جنوب فرانسه دفن شد.

در اعماق زمستان، عاقبت در یافتم که در درون من تابستان شکست ناپذیری وجود دارد.
در اعماق زمستان، عاقبت در یافتم که در درون من تابستان شکست ناپذیری وجود دارد.
آری، همه چیز ساده است، این مردم هستند که همه چیز را پیچیده میکنند
آری، همه چیز ساده است، این مردم هستند که همه چیز را پیچیده میکنند
صحنه ی تصادفی که منجر به مرگ آلبر کامو در 1960 شد
صحنه ی تصادفی که منجر به مرگ آلبر کامو در 1960 شد
میدانم که تنها وظیفه ی من عشق ورزیدن است.
میدانم که تنها وظیفه ی من عشق ورزیدن است.
صحنه ی تصادفی که منجر به مرگ آلبر کامو در 1960 شد
صحنه ی تصادفی که منجر به مرگ آلبر کامو در 1960 شد
پاییز بهار دیگری است اگر هر برگ را گلی بدانید.
پاییز بهار دیگری است اگر هر برگ را گلی بدانید.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۲۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۳
0
6
این جملات فوق العاده اند:
- در اعماق زمستان، عاقبت در یافتم که در درون من تابستان شکست ناپذیری وجود دارد.
- آری، همه چیز ساده است، این مردم هستند که همه چیز را پیچیده میکنند
..........
پاسخ ها
حجت
| |
۲۲:۲۷ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۳
مردم نیستند که همه چیز را پیچیده می کنند، فلاسفه هستند
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار