خانم رهنما ما هم بلد نیستیم شعر بگیم برای همین کتاب شعر نداریم شما هم بلد نیستی ولی معلوم نیست چرا زور بیخود میزنی اخه انصفا به این شعر میگن مگر مجبوری؟
خانم رهنما ما هم بلد نیستیم شعر بگیم برای همین کتاب شعر نداریم شما هم بلد نیستی ولی معلوم نیست چرا زور بیخود میزنی اخه انصفا به این شعر میگن مگر مجبوری؟
ای پول،ای چرک دست تو ای زیباترین زشتی جهان ، چقدر خوبی لااقل برای من بی سواد شهرت و رضایت آوردی، تو را می پرستم و به خاطر تو شهری را به می ریزم و زرمفت می زنم و ترسی از مجازات هم ندارم پون یک حاجی پشت منه و سکه هایش فراوان.
اين لفاظي هاي بي معني كه جاي شعر غالب و چاپ شده و ساختن اولين فيلم سينمايي سركار خانوم در اين روزها ، هنر است ولي هنر پول فراوان
واقعا متعجبم شوهر دوم اين خانوم كه ظاهرا در تجارت فرد موفق و زرنگي هستن ، چرا در امور خانوادگي معذرت ميخوام اينقدر اسكل تشريف دارن
وقتی در شبهای بدون دیکلوفناک دردهای مرا تسکین می دهی
همچون ژلوفنی هستی در ژرفای تاریکی
شده دیوانه این بهاره
واقعا متعجبم شوهر دوم اين خانوم كه ظاهرا در تجارت فرد موفق و زرنگي هستن ، چرا در امور خانوادگي معذرت ميخوام اينقدر اسكل تشريف دارن