تابناک باتو ـ علیرضا فیروزجا، استاد بزرگ شطرنج و نفر اول جهان در رده بندی جوانان، رسما اعلام کرد که زین پس با پرچم فرانسه و برای تیم ملی این کشور مسابقه خواهد داد. خبری دردناک که مشابه آن را از ورزش تا عرصه های علمی و هنری فراوان در این سال ها شاهد بوده ایم.
یکی از جلوه های مدیریت و حکمرانی خوب در هر کشوری، بهره گیری از نخبگان آن کشور در عرصه های مختلف، فارغ از تفاوت مشی و عقیده، از طریق شایسته سالاری، حمایت و در اختیار قرار دادن فرصت ها و امکانات به آن هاست. ولی وقتی خروج نیروهای نخبه و تحصیلکرده تحت عنوان « فرار مغزها» صورت می پذیرد، آن هم بعد از صرف و تحمیل هزینه فراوان و هنگامه بهره گیری از آن ها، خود نشان دهنده ایراد در ساختار مدیریت کشور و عدم توجه به اولویت هاست.
سال هاست که روند رشد جمعیت در ایران روند نزولی در پیش گرفته و کارشناسان هشدار می دهند که با این روند رشد جمعیت در سال های آتی منفی شده و می تواند تبعات ناگواری را رقم بزند. خاصه اینکه اکثریت همسایگان ایران دارای رشد جمعیت بالا و نیروی جوان قابلی هستند. در نتیجه از هر سو در داخل کشور از تبلیغ و سفارش تا بسته های تشویقی برای فرزندآوری پیشنهاد و برای کشور رسما تبدیل به یک دغدغه بزرگ شده است.
حال تصور کنید که این همه هزینه و تبلیغ و نهایت فرزندآوری با این هزینه های سنگین صورت پذیرد و نهایت به وقت جایگزینی جمعیت فرد نخبه و میوه رسیده را دو دستی از کف داده و در اختیار کشورهای دیگر قرار دهیم. آیا کمکی بالاتر از این به دشمن می توان داشت که ما در این سال ها به کشورهای غربی انجام دادیم؟ آیا این با منطق و عقلانیت همخوانی دارد که بر افزایش جمعیت تاکید کنیم و اینهمه تبلیغ و تهییج و در حد حماسه و جهاد جلوه دهیم، آنوقت از آن سو اینگونه افراد نخبه را به خروج و گاهی فرار رهنمون کنیم؟
یکی از فعلان سیاسی و رسانهای معتدل، فرمودند می توان از قابلیت مهاجران افغان برای جبران کسری جمعیت بهره برد! فارغ از نگاه نژادپرستانه، مسلما در هر کشوری برای ورود مهاجران معیار و ملاک هایی برقرار است. برای ورود اولویت با نیروی کار نخبه و تحصیلکرده و مشاغل فنی است.
به دلیل هزینه های سنگینی که افراد کم سواد، سنین بالا و... از نظر اموزشی، و بحث تفاوت و اختلاط فرهنگی دارند، معمولا ملاحظات و سختگیری هایی برای ورود به کشور مقصد وجود دارد. خوب با این اوصاف اگر آقایان از این مسیر دنبال جایگزینی هستند، مسلما افراد نخبه و تحصیلکرده کشور افغانستان گزینه های مناسبتری برای مهاجرت و پذیرش خواهند داشت. می ماند گروه هایی که نیاز به رسیدگی های آموزشی برای همسان سازی اجتماعی و فرهنگی دارند که خود نیازمند هزینه های فراوانی هست.
نتیجه
با این اوصاف، آیا شایسته نیست با ایجاد تغییرات و اصلاحات ساختاری در سیستم، مانع از خروج و فرار مغزها شده و اینگونه دنبال جبران راه های هزینه بر و مشکل ساز نباشیم؟ بی شک اصلاح سیستم می تواند، اصل شایسته سالاری را اولویت داده و با مسلط کردن افراد نخبه بر امورات کشور، چشم انداز و آینده رضایت بخشی را برای مردم ایران جلوه دهد. در نتیجه این خود باعث امیدواری به آینده و اقدام به فرزندآوری در مردم شده و ضمن افزایش معقول رشد جمعیت، باعث حفظ ژن نخبگی در کشور شده و از تسلط بیشتر ژن ناکارآمدی و نوکیسگی در کشور جلوگیری خواهد کرد.
خدا به داد كشور ما برسد چراكه آقايون مملكت را به امان خدا رها كرده اند و ظالمان به اصطلاح مدير در جاي جاي كشور در حال ظلم و تبعيض و باند بازي و قوميت گرايي هستند
فارغ التحصیل مهندسی کشاورزی دانشگاه تهران هستم.
هزار تا جا، برای کار رفتم, نه گفتند.
رفتم زمین بگیرم برای انجام کار کشاورزی, سازمان جهاد موافقت نکرد.
.
.
.الان یه دکه دارم.
اما می بینم که پسر همسایمون که یه مدرک از یه دانشگاه ناکجا آباد گرفته، بواسطه اینکه پدرش در فلان اداره کار میکنه، اون هم رفته اونجا سر کار؛ نه تنها هیچ چیزی بلد نیست بلکه هر روز با ارباب رجوع دعوا داره. ازدواج هم کرده و بواسطه پارتی پدرش خونه هم داره.
من حسود نیستم, اما این عدالت نیست....
مسئله: جوانهای ما بیکارند و به این دلیل به دنبال مهاجرت هستند،
حل مسئله: از افغانها استفاده کنید.