ویرجینیا وولف
«تابناک باتو» ـ ویرجینیا وولف؛ خالق کتاب «اتاقی از آن خود» و این واژه فمینیستی مهم: «خواهر شکسپیر». وقت آن است از زنی بنویسم که ویرجینیا وولف از او تاثیر گرفت: افرا بن، زنی که در بریتانیای قرن هفدهم جاسوس، نمایشنامهنویس، داستاننویس، جسور، پیشرو و جهاندیده بود و در روزگار شکسپیر، جرات میکرد و از چیزهایی مینوشت که حتا مردان هم جراتاش را نداشتند چه برسد به زنان: از نیاز جنسی زن، از لزوم عشق برای زنان و در مذمت ازدواج اجباری و … .
افرا در خانوادهای فقیر به دنیا آمد و کودکیاش در روستا گذشت. پدرش آرایشگر و مادرش پرستار بود. بعد از جنگ داخلی انگلیس در فاصله سالهای ۱۶۴۲ تا ۱۶۵۱ میلادی، چارلز اول، پادشاه وقت بازداشت و اعدام شد. چارلز دوم، پسر و ولیعهد او به پاریس فرار کرد و دوران ۱۱ سالهای از حاکمیت ارتش و نظامیان شروع شد. در این دوران حلقهای از وفاداران به جانشینی چارلز دوم به نام Sealed Knot شکل گرفت. این گروه بارها دسیسه چید تا چارلز را به جانشینی برگرداند. افرا به دست یکی از اعضای این گروه به نام کلنل کلپپر شناسایی و جذب شد تا برایشان خبرچینی کند. بعد از اینکه چارلز دوم به تاج و تخت بازگشت، افرا را به شهر آنتورپ در بلژیک کنونی فرستاد تا در دوران جنگ انگلیس- هلند برای انگلیس جاسوسی کند.
ماموریت اصلی افرا در آنتورپ این بود که ویلیام اسکات را راضی کند تا برای انگلیس جاسوسی کند. ظن این میرفت که ویلیام اسکات برای هلندیها جاسوسی میکند و ماموریت اصلی افرا این بود تا از او یک جاسوس دوجانبه بسازد. بعد از این دوران افرا به سفر دوردستی در سورینام کنونی رفت. بعدها یکی از معروفترین آثارش را با الهام از عاشق و معشوقی در تب دوری از هم نوشت که در سورینام با آنها آشنا شد.
جاسوسی آزادی عملی به او داده بود که زنان بسیار انگشتشماری در آن دوران داشتند، اما افرا برای بیشتر سالهای جاسوسی هیچ دستمزدی دریافت نکرد یا اگر پولی گرفت، ناچیز بود و کفاف مخارج زندگی را نمیداد. نیاز مالی باعث شد که افرا دست به قلم شود و شروع به نوشتن کند. در دهه ۱۶۶۰ که پایههای پادشاهی چارلز دوم قرص و محکم شده بود، با حمایت پادشاه «کینگز کمپانی»، یکی از دو سالنهای تئاتر، در لندن افتتاح شد. افرا بن بهعنوان نمایشنامهنویس به استخدام این سالن تئاتر درآمد و در قبال کار خود دستمزد مناسبی هم دریافت میکرد.
در اولین نمایشنامهی خود - The Forc’d Marriage - به سراغ ازدواج اجباری زنان رفت. نمایشی جسورانه در قرن هفدهم که یکی از اولین نمونههایی است که کسی جرات کرد و ازدواج اجباری و بیاهمیتی نظر زن در این تصمیم مهم را به چالش کشید. نکته مهم این بود که او تنها زنی بود که سراغ این موضوع رفت و خود زنی بود بیوه که دیگر هرگز قصد ازدواج نداشت.
افرا انتقاد از ازدواجهای اجباری را در دو نمایشنامه بعدی نیز ادامه داد. سه سال بعد در نمایشنامه Abdelazer به سراغ این سوژه رفت که چطور میل جنسی زنان نادیده گرفته میشود و به محض اینکه زنی نشان دهد که از رابطه لذتی میبرد، او را سرکوب و تنبیه میکنند. او این نمایشنامه را براساس تجربهای شخصی نوشت. با مردی وارد رابطه شده بود که خشونت میکرد و توجهی به نیازهای جنسی و عاطفی او نداشت. این نمایشنامه بود که او را به شهرت رساند، دستمزدش را چند برابر کرد و نام او را در میان علاقهمندان هنر بر سر زبانها انداخت. افرا به جز نمایشنامه، اشعار خوبی هم میسرود.
افرا از مخالفان بردهداری بود و آشکارا از بردهداری انتقاد میکرد. او تمام عمر به چارلز دوم وفادار ماند. در اواخر عمر که بیمار شده بود و دوباره فقیر، پیشنهاد نوشتن شعری برای مراسم تحلیف ویلیام سوم را بهرغم اینکه دستمزد کار بسیار بالا بود، رد کرد. چرا که باور داشت سلطنت باید در خانوادهی چارلز دوم باقی بماند و بس. او در فقر و تنهایی از دنیا رفت.
ویرجینیا وولف در «اتاقی از آن خود» دربارهی افرا بن نوشت: «افرا بن بود که ثابت کرد زن میتواند از راه نوشتن، با چشم بستن بر روی بعضی چیزها، پول درآورد. بنابراین نه تنها نوشتن زنان را از برچسبهای کار احمقانه و ذهن منحرف دور کرد، بلکه به امری مهم بدل کرد.» وولف نوشت که نه تنها او بلکه تمام زنانی که بعد از افرا بن در ادبیات انگلیسی دست به قلم شدند، همه به نوعی وامدار شجاعت، جسارت و بیرون زدن او از چارچوبهایند.