متفاوت‌ترین خبرنگار جنگی دنیا
کد خبر: ۲۱۱۶۱۵
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار: 2021 May 15    -    ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۰
ماری‌کالوین روزنامه نگار، از درخشان‌ترین روزنامه‌نگاران جنگ بود، او همیشه در حال سفر به جبهه های نبرد و خط مقدم نبرد بود، او یک شخصیت منحصر به فرد داشت. وقتی جزئیات داستان زندگی او را بدانید، متوجه خواهید شد که او نه فقط یک روزنامه‌نگار بلکه شبیه یک شخصیت در داستانی کمیک بود.

متفاوت‌ترین خبرنگار جنگی، یک زن عجیب بود

متفاوت‌ترین خبرنگار جنگی دنیا، یک زن عاشق بوداختصاصی تابناک با تو؛ ماری‌کالوین روزنامه نگار، از درخشان‌ترین روزنامه‌نگاران جنگ بود، او همیشه در حال سفر به جبهه های نبرد و خط مقدم نبرد بود، او یک شخصیت منحصر به فرد داشت. وقتی جزئیات داستان زندگی او را بدانید، متوجه خواهید شد که او نه فقط یک روزنامه‌نگار بلکه شبیه یک شخصیت در داستانی کمیک بود و دلیل آن فقط یک چشم بودنش نیست بلکه او زن شجاعی بود و داوطلبانه به جاهایی می‌رفت که معمولاً همه جرات رفتن نداشتند.

او در بحبوحه جنگ داخلی سوریه با موتور به شهر حمص در سوریه سفر کرد و جان خود را به خطر انداخت و در درگیری‌های سوریه در حمص کشته شد. آخرین گزارش مطبوعاتی ارائه شده توسط ماری کالوین درباره جنگ سوریه در 20 فوریه 2012 منتشر شد.

متفاوت‌ترین خبرنگار جنگی، یک زن عجیب بود

ماری‌کالوین هنگامی که یک زن جوان بود (سمت چپ)، در داخل اردوگاه پناهندگان برج البراجنه در نزدیکی بیروت، لبنان در سال 1987 ، او شاهد تلاش یکی از همکارانش برای نجات جان یک پناهنده بود.

ماری‌کالوین در سال 1956 در کوئینز در نیویورک متولد و از دانشگاه ییل فارغ التحصیل شد. وی کار خود را به عنوان روزنامه نگار با یونایتد پرس اینترنشنال در پاریس آغاز کرد و سپس به عنوان خبرنگار برون‌مرزی روزنامه ساندی تایمز در سال 1985 به انگلیس رفت و کار خود را آغاز کرد. طولی نکشید که در سال 1986، یعنی در سال دوم حضور در روزنامه مذکور، نام خود را در این زمینه سر زبانها انداخت. وی پس از بمب گذاری در منزل قذافی در ایالات متحده و بعد از فوت دختر نوزاد قذافی، اولین خبرنگار مصاحبه با سرهنگ معمر قذافی شد و به نظر می رسید که سرهنگ از او خوشش آمده است زیرا او از او خواست کفش سبز بپوشد و همچنین از کالوین خواست مقداری از خون خود را به او بدهد.

زندگی عاشقانه ماری

سال بعد این بار در عراق با شوهر اول خود پاتریک بیشاپ، خبرنگار دیپلماتیک روزنامه تایمز، ملاقات و  ازدواج کرد. طولی نکشید که از هم جدا شدند زیرا ماری متوجه شد در یکی از ماموریتهایش به خارج از کشور شوهرش به او خیانت کرده‌ است.

خیانت همسر اول باعث نشد تا کالوین دست از احساسات و عواطف زنانه بردارد، او وارد یک ماجرای عاشقانه دیگر شد و در سال 1996 با یک روزنامه نگار همکار بولیویایی به نام خوان کارلوس گوموزیو ازدواج کرد، رابطه آنها عجیب و وحشیانه بود، گوموزیو در سال ۲۰۰۲ میلادی خودکشی کرد.

کالوین دوست نداشت او را  قهرمان بنامند

در سال 1999، زمانی که تیمور شرقی برای استقلال از اندونزی می جنگید، کالوین را در کنار حدود 1500 پناهجو در داخل یک محوطه سازمان ملل حاضر شد که بیشتر آنها زن و کودک بودند و توسط شبه نظامیان اندونزی که ساختمان را احاطه کرده بودند، تهدید می‌شدند. روزنامه نگاران و کارمندان سازمان ملل متحد شهر را ترک کرده و برای حفظ جان خود فرار کرده بودند، فقط کالوین و برخی از همکاران او باقی مانده بودند که تصمیم گرفتند در کنار او بمانند تا از مردم آن محوطه محافظت کنند و به همه دنیا اطلاع دهند که دقیقاً چه اتفاقی می‌افتد.

او تمام روزها در آنجا محبوس بود، اما سرانجام نتیجه داد، زیرا همه هیاهوی رسانه‌ای که تولید و داستان هایی که او منتشر می‌کرد، فشار زیادی را به جهان وارد کرده بودند تا حرکت کند و کاری را درباره آنچه اتفاق می‌افتد انجام دهد، و به همین دلیل او در آنجا ماند و پناهندگان را ترک نکرد، سرانجام، 1500 نفر شانس زندگی دوباره را به دست آوردند. 

کالوین از اینکه او را یک قهرمان بنامند بیزار بود و به محض اینکه از موقعیت‌های خطرناکی که در آن قرار داشت به امنیت بازگشت، همیشه می گفت: "آنچه من به شدت آرزو می‌کنم یک ودکا مارتینی و یک سیگار است."

برای ماری‌کالوین نقل گزارش‌های مطبوعاتی از مناطق خطرناک و دشوار وظیفه‌ای بود که نباید در مورد آن تردید می‌کرد زیرا او همیشه می‌گفت: "در آنجا افرادی هستند که صدایی ندارند" و می‌افزود: "من احساس می‌كنم از نظر اخلاقی نسبت به این افراد مسئول هستم و نادیده گرفتن آنها عملی ناجوانمردانه است. اگر روزنامه نگاران فرصتی برای نجات جان آنها دارند ، باید این کار را انجام دهند."

جنگ داخلی در سریلانکا و از دست دادن یک چشم

همه به شجاعت او در روزنامه‌نگاری اعتراف می‌کردند. او جایزه شجاعت در روزنامه نگاری و سه جایزه برای بهترین خبرنگار امور خارجی را از سندیکای روزنامه‌نگاران بریتانیا دریافت کرد اما هزینه این موفقیت‌ها از دست دادن یک چشمش بود.

متفاوت‌ترین خبرنگار جنگی، یک زن عجیب بود

در سال 2001 کالوین برای تهیه گزارش از جنگ داخلی كه سری‌لانكا را ویران می كرد به مأموریتی رفت و گزارش‌هایی را از منطقه تحت کنترل تجزیه طلبان ، كه "ببرهای تامیل" نامیده می شدند، تهیه می‌کرد تا به جهانیان نشان دهد كه غیرنظامیان آنجا در قحطی به سر می‌بردند. در شانزدهم آوریل همان سال او بهای شجاعت بی نظیر خود را پرداخت، در حالی که به طور پنهانی از طریق زمین بادام هندی که زیر نظر ببرهای تامیل بود، عبور می‌کرد تمام میدان به طور ناگهانی با شعله ور شد و آتش گرفت و ارتش تامیل آنجا را محاصره کرد و کالوین دانست که آنجا گیر افتاده است.

او دستانش را به آسمان بلند كرد و اعلام كرد كه خود را تسليم كرده و تكرار كرد: "يك روزنامه نگار آمريكايي" اميدوار بود كه وقتي فهميدند كه او روزنامه نگار است و از سربازان نيست او را آزاد كنند يا حداقل به او صدمه نزنند، اما خیلی زود ناامید شد و نارنجکی در نزدیکی او به صدا درآمد و ترکش ها ریه و چشم چپ او را سوراخ کرد. سپس یکی از سربازان پیراهن او را پاره کرد و شروع به جستجوی اسلحه کرد، سپس بر او فریاد زد: "اعتراف کن که به اینجا آمده ای تا ما را بکشی." سپس بدن آسیب دیده او را در پشت یکی از کامیون‌ها انداخت .

اگرچه کالوین از آنجا جان سالم به در برد ؛ اما مجبور شد تا آخر عمر یک چشم خود را بپوشاند، اما داستان او دولت سریلانکا را مجبور کرد که محدودیت‌های اعمال شده بر مطبوعات خارجی را لغو کند و او را در نظر تامیلی ها به یک قهرمان تبدیل کرد ، به طوریکه او بعدا اظهار داشت : بسیاری از تامیل ها با من تماس گرفتند و پیشنهاد دادند که چشمان خود را به من اهدا کنند.

متفاوت‌ترین خبرنگار جنگی، یک زن عجیب بود

عکس گرفته شده توسط عکاس و موسیقیدان برایان آدامز برای گزارش مطبوعاتی از ماری‌کالوین. تصویر: بایگانی Trunk

کالوین دچار شوک بعد از حادثه شد ، زخم‌های روحی او عمیق‌تر از زخم‌های جسمی بود، وی می‌گوید: "من چیزهایی را می‌دانم که نمی خواهم بدانم ، مانند اینکه چگونه جسمی هنگام سوختن کوچک می شود." هنگام بهبودی به خواهرش گفت: "دیگر چیزی احساس نمی‌کنم."


هنگامی که وقایع بهار عربی آغاز شد ؛ کالوین می‌خواست آنجا باشد تا انقلاب‌های خاورمیانه را پوشش دهد و داستان‌هایی را جمع کند که هیچ کس جرأت انجام آنها را نداشت. 

متفاوت‌ترین خبرنگار جنگی، یک زن عجیب بود

 

سرانجام پس از شورش‌هایی که در سوریه رخ داد و جنایات مرتبط با داعش،  کالوین آخرین گزارش مطبوعاتی خود را در بیست و یکم فوریه 2012 از داخل شهر حمص ارائه داد وی با عکاس خود پل کانروی که یک سرباز سابق فعال در صفوف توپخانه سلطنتی انگلیس در درگیری‌های حمص حاضر شد و سرانجام در این درگیری‌ها کشته شد.

او درباره جنگ در حمص گفته بود: امروز شاهد بودم که کودکی در اثر خمپاره کشته شد؛ دکترها نتوانستند کاری بکنند. شکم کوچکش آن قدر بالا و پایین ‌رفت تا این که از حرکت ایستاد. حس بی‌چاره‌گی. استیصال! تلاش خواهم کرد تا اطلاعات را بفرستم.

متفاوت‌ترین خبرنگار جنگی، یک زن عجیب بود

وضعیت در حمص او را به شدت تکان داده بود و احساس استیصال می‌کرد، از سیاستمداران بین‌المللی که مانع اقدام هماهنگ بین‌المللی برای توقف کشتار، دلسرد بود. وی در آخرین روز زندگش‌اش شاهد بود که کودکی جان می‌بازد، بر اثر همان بمبارانی که فقط 24 ساعت بعد به زندگی خودش نیز خاتمه داد.

دولت سوریه اعلام کرد كه کالوین توسط بمب داعشی‌ها كه آن را با میخ پر كرده بودند كشته شده‌است. پس از این حادثه سوریه اظهار داشت: "ما در جنگ هستیم و او به طور غیرقانونی وارد سوریه شده  و بنابراین او مسئول همه اتفاقاتی است که برای او افتاده است."

متفاوت‌ترین خبرنگار جنگی، یک زن عجیب بود

گفتنی است فیلمی از زندگی او نیز ساخته شده‌است. کارگردان شهر ارواح به نام متیو هیومن، برای نمایش بحران سوریه، داستانی را بر اساس تجربیات واقعی روزنامه‌نگار، ماری کالوین، با بازی روزاموند پایک، روایت کرده است. همان‌قدر که کالوین برای فهماندن جنگ به هم‌وطنان خود تلاش می‌کرد، پایک نیز در تلاش است که شخصیت کالوین را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد.

 

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Germany
|
۱۳:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۵
33
3
یارو دیونه بوده

از ناز و نعمت بلند میکرد میرفت وسطنگ و درگیری


الان دیگه همه گوشی دارند و خود سوری ها هم این کار رو انجام میدادن
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۵:۰۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۵
اشتباه بهت مثبت دادم. اگر همه تنبل ها و بی تفاوت هایی مثل من و شما بودند الان دنیا بدتر از این بود
ناشناس
| |
۱۷:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۵
بی تربیت
صمدپاشازاده
| |
۱۳:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۶
متاسفم به افکار پوسیده ات!!!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۵
0
14
شرح شجاعت قابل ستایش یک انسان
مریخ
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۶
0
2
شجاعت و مسءلیت پذیری این خانم قابل تحسین بوده اما نمیتوان در دنیا تغییری ایجاد کرد با تعریفی که از پلیدی و خوبی وجود دارد انسان های بد همیشه هستند و خواهند بود انها با فکر بیماری که دارند خود را حق بجانب میدانند او داعشی ها را نمشناخته نمیدانسته با چه کفتارانی طرف هست
peyman
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۷
0
0
این خانم در بمباران ارتش سوریه کشته شد اصلا داعش نبود اونموقع .شرافت خبرنگار بودن رو از این خانم یاد بگیرید
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار