اختصاصی تابناک با تو؛ اولین کلماتی که ممکن است با شنیدن کلمه دیکتاتور به ذهن شما خطور کند "شر مطلق" یا "قتل عام" یا "بدترین فرد در جهان" است! برخی از حاکمان دیکتاتور علی رغم لحظات تاریک و سیاه خود، خیرخواه و به فکر رفاه مردم و مترقی و آینده نگر بودند. در این مقاله آشنایی با چند حاکم دیکتاتور که برای پیشرفت و توسعه کشور خود سخت تلاش کردند را برای شما خواننده گرامی گردآوری کرده ایم.
آتاتورک
کمال پاشا از سال 1920 تا 1921 زمام دولت ترکیه را به عنوان نخست وزیر به عهده گرفت، سپس از 1922 تا زمان مرگ در 1938 ریاست دولت را به عهده گرفت. وی در سال 1923 آنچه را به نام جمهوری ترکیه شناخته میشود تشکیل داد.
کمال پاشا حکومت یک حزبی را تأسیس کرد که تا سال 1945 ادامه داشت. گرچه کمال پاشا در درجه اول یک رهبر نظامی بود و تا پس از مرگش قدرت را رها نکرد، وی به تنهایی موفق به مدرنیزه کردن و توسعه ترکیه شد.
کمال پاشا در سال 1934 با اعطای حق رأی به زنان همان حقوق مردان را به آنان اعطا کرد و همچنین تعدد زوجات را لغو نمود و به زنان حق ارث برابری با مردان را داد. در سال 1935 حدود 18 نماینده زن در پارلمان ترکیه وجود داشت در زمانی که زنان در اکثر کشورهای جهان حتی حق رأی نداشتند.
بهره مندی از حق تحصیل و آموزش بزرگسالان یا سوادآموزی را برای همه آسان کرد. آتاتورک شخصاً از رنسانس هنر و فرهنگ كه در زمان حكومت عثماني ممنوع بود حمايت كرد و تحت حكومت او هنرها، معماري، ادبيات، موسيقي، دفاتر و مراكز فرهنگي رونق گرفت. او با تشویق صنایع کوچک و بزرگ، اقتصاد را به جلو سوق داد یک سیستم بانکی قوی ایجاد و مالکیت زمین را اصلاح کرد.
تیتو
تیتو با ادغام شش کشور مختلف از سال 1945 تا زمان مرگ در 1980 ، یوگسلاوی را متحد کرد. تیتو که بیشتر به خاطر مبارزه با نازیها شناخته میشود موفق شد با جدا کردن یوگوسلاوی از اتحاد جماهیر شوروی، آن را به یک کشور کمونیست لیبرال تبدیل کند. تیتو به همه کشورهایی که یوگسلاوی را تشکیل داده اند در دولت خود نمایندگی برابر و حق استفاده از زبانهای خود را اعطا کرد. وی همچنین صنایع را ملی کرد و کار روی یک اقتصاد منظم و متفکر را آغاز کرد. وی کشاورزان را مجبور به ایجاد تعاونی نکرد بلکه آنها را مجبور کرد محصولات کشاورزی خود را به دولت بفروشند.
بعداً او حاکمیت مطلق خود در کشور را کمرنگ کرد و امتیازات زیادی را به نفع کشاورزان خردهپا در نظرگرفت و در سال 1950 پس از تمرکز زدایی در مدیریت اقتصادی، سیستم خودمدیریتی کار و کارگران را ایجاد کرد که به موجب آن کارگران میتوانستند نمایندگان خود را انتخاب کنند تا مشاغل خود را اداره کنند. وی همچنین از هواداران سرسخت جنبش عدم تعهد بود که امروز حدود 125 کشور را شامل می شود.
لیکوآن یو
لی کوان یو از سال 1959 تا 1990 نخست وزیر سنگاپور بود، سپس تا سال ۲۰۱۵ و زمان مرگ، مشاور دولت و دبیرکل حزب سیاسی شد. او 52 سال زمام امور را در این کشور در دست داشت و حکومت او مماشاتناپذیر بود، او تمام جنبه های سنگاپور را به عنوان یک جامعه و اقتصاد بر اساس آنچه که وی بهترین می دانست، قالب بندی کرد. تحت حکومت وی سنگاپور به کشوری با سومین درآمد سرانه در جهان تبدیل شد. بیکاری و فقر به طرز چشمگیری کاهش یافت و متوسط امید به زندگی به 71 سال و بی سوادی در این کشور در سال 1990 به کمتر از 10 درصد رسید.
یو برای جلوگیری از رشد انفجاری جمعیتی در کشورش، کلینیک های کنترل بارداری رایگان ایجاد کرد. طبق این قانون هر کارگر مجبور بود 25 درصد از درآمد خود را که در صندوق اعتماد دولت جهت توسعه زیرساخت های کشور قرار می گیرد، کسر کند. در حال حاضر 74 درصد از خانوادهها در سنگاپور صاحب خانه هستند، یو با فساد سختگیرانه برخورد میکرد و برنامه های اقتصادی وی توسط رهبران کشورهای پیشرفته مورد ستایش قرار گرفته بود.
پل کاگامه
پل کاگامه از سال 1994 هنگامی که جنگ داخلی را به عنوان رهبر جبهه قومی متوقف کرد رهبر رواندا است. از آن زمان به بعد وی با توسعه چندین سیاست لیبرالی که بر همه تحمیل شده است، برای توسعه اقتصاد کشور و بالا بردن سطح زندگی افراد بسیار تلاش کرده است. کاگامه محدودیت صنایع خصوصی شدهای را که قبلاً در مالکیت دولت بودند را کاهش داد تا امکان رونق کسب و کار و تجارت فراهم شود و تمرکز اقتصاد کشور از کشاورزی به یکی از صنایع مبتنی بر علم و فناوری تغییر یابد. این امر باعث شد اقتصاد رواندا در آغاز رشد 7 درصدی داشته باشد و سطح فقر را به میزان قابل توجهی کاهش دهد.
کاگامه با حذف ذکر قومیت در شناسنامه های ملی، ایجاد برابری قومی را در بین مردم خود اتخاذ کرد. و همچنین یک بند را در قانون اساسی گنجانده است که تبعیض بین مردم را بر هر اساسی به شدت منع میکند. در سال 2008 ، وی بیمه درمانی را برای همه اجباری کرد و تا سال 2010 ، بیش از 90 درصد شهروندان به بیمه درمانی شدند. این امر به بهبود مراقبتهای بهداشتی و به طور کلی سلامت شهروندان کمک کرد. کاگامه همچنین برابری جنسیتی را تشویق کرد که در سطح کشورش تا حدودی مشهود است. زیرا اکثر نمایندگان پارلمان در رواندا زنان هستند. او همچنین با انتقال بیش از 17 درصد از تولید ناخالص داخلی به این زمینه آموزش را تشویق کرد و همچنین تحصیل کودکان در مدارس رواندا با مدت شش سال رایگان است.
فرانس آلبرت رنه
رنه قبل از بازگشت به وکالت در زادگاهش سیشل در دانشگاه کینگ جورج لندن در رشته حقوق تحصیل کرد. وی حزب مردم متحد سیشل را در سال 1964 تأسیس کرد و در سال 1976 به نخست وزیری برگزیده شد. وی از سال 1977 تا 2004 ، قبل از کناره گیری از کرسی قدرت کشور را اداره کرد. پس از انجام کودتا حزب وی تنها حزب سیاسی قانونی در کشور بود که به وی امکان پیروزی در همه انتخابات از 1979 تا 2001 را داد. وی در دوران سلطنت خود توانست سیشل را در ردیف کشوری قدرتمند و پیشرفته قرار دهد و آن را به پیشرفته ترین کشور آفریقا تبدیل کند.
فقر را از بین برد و درآمد متوسط سرانه را افزایش داد تا بالاترین درآمد در این قاره باشد. علاوه بر موارد فوق، رنه یک سیستم مراقبت بهداشتی کارآمد و موثر ایجاد کرد او با پمپاژ پول زیاد به این بخش تحصیل بی سوادی را به کمتر از ۱۰ درصد کاهش داد و به بخش محیط زیست توجه زیادی کرد. سیشل امروز بهترین سطح آموزشی و بهترین اقتصاد آفریقا را دارد. رنی همچنین توانست کشور خود را از آشفتگی سیاسی که کشورهای همسایه را آزار می داد نجات بدهد.
سیمون بولیوار
سیمون بولیوار یک فرمانده نظامی برجسته از سال 1819 تا 1830 رئیس کلمبیای بزرگ بود و پس از مدت کوتاهی از آن درگذشت. وی همچنین علاوه بر کلمبیای بزرگ و بولیوی رئیس جمهور ونزوئلا و پرو شد. او از سال 1813 ، علیه اشغال اسپانیا شروع به جنگ های مختلفی کرد و به تدریج موفق شد 6 کشور را در آمریکای جنوبی آزاد کند، به همین دلیل ساکنان نام او را "آزاد کننده" گذاشتند. وی یکی از معدود افرادی است که یک کشور "بولیوی" به نام او است. او بیشتر دوران حرفه خود را صرف تحكیم حاكمیت خود كرد اما در عین حال برای كاهش بیسوادی در بین شهروندان تلاش كرد و چندین مدرسه برای این منظور در صومعه های لیما افتتاح كرد. در سال 1825 وی مدرسه عادی زنان را تأسیس کرد و دانشگاه هایی را در پرو ، تروژیلو و آرکیپا افتتاح کرد.
سیمون بولیوار پس از حمله نظامی به گرانادای جدید که به عقیده بسیاری از مردم یکی از جسورانهترین اقدامات نظامی در تاریخ جنگ است به "جورج واشنگتن آمریکای جنوبی" معروف شد در اواخر حکومت او بسیاری از مردم به دلیل گرایش او به دیکتاتوری و از آنجا که وی می خواست عمدتا کل آمریکای جنوبی را تحت لوای یک کشور متحد کند از او متنفر بودند. سیمون بولیوار علی رغم اینکه یک دیکتاتور بود، امروزه مورد علاقه و تحسین اکثر مردم آمریکای جنوبی است ، زیرا او به آزادی آنها از اشغال اسپانیا کمک کرد.
کاترین دوم
کاترین دوم با انجام یک کودتای نظامی حاکمیت شوهرش امپراطور را سرنگون کرد و روسیه را به عنوان امپراطوری خود بین سالهای 1762 و 1796 اداره کرد. حتی با سن بالا، کاترین قدرت را به نفع پسرش، ولیعهد، تسلیم نکرد که باعث شد لقب "زنی با طولانی ترین سلطنت در تاریخ روسیه" را از آن خود کند. کاترین با معرفی چند اصلاحیه و فرمان آموزش ملی روسیه در سال 1786 ، که حاوی مقرراتی به شکل افتتاح مدارس رایگان برای مردم و مدارس شبانه روزی به نفع کودکان بی سرپرست و آموزش معلمان بود به نوسازی روسیه کمک کرد. موسسه Smolny را تأسیس کرد که اولین موسسه آموزشی برای زنان از طبقه اشراف بود و همچنین موسسه Novodevichy را برای آموزش دختران معمولی افتتاح کرد.
کاترین با چندین کارزار نظامی مرزهای امپراتوری خود را گسترش داد و چندین شهر جدید ساخت. او همچنین سندی با عنوان ناکاز نوشت و در آن رئوس مطالب یک دولت مدرن را ترسیم کرد و خواستار لغو مجازات اعدام و شکنجه شد. در زمان سلطنت وی، پول کاغذی مورد استفاده قرار گرفت. کاترین یک طرفدار سرسخت هنر بود که به رشد فرهنگی بزرگی که روسیه در دوران سلطنت او تجربه کرد کمک کرد.