رنگ احساسات را تحریک میکند. فرهنگها را شکل میدهد و پیشزمینه جهان ما را میسازد. سخن از رنگ موجب میشود که خصوصیات موسیقی و طبیعت و ویژگیهای شخصیتی را به جا آوریم و رنگ بر خلاف دیگر ملزومات دکوراسیون یک بعد انسانی دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت. در واقع رنگ میتواند حالتها را تغییر دهد، فضاهای خاصی به وجود آورد و ...
مغز انسان هر چیزی را که قابلیت سازماندهی نداشته و نامفهوم باشد، پس میزند. عمل دیدن به حضور یک ساختار منطقی نیاز دارد و هماهنگی رنگی میتواند این علاقه به دیدن و حس تعادل را به وجود بیاورد. به طور خلاصه، یکپارچگی مفرط موجب تحریک ناپذیری و پیچیدگی مفرط موجب تحریک بیش از اندازه مغز میشود. تعادل پویا، نتیجه حضور هماهنگی است.
برای مشاهده تعالی هارمونی و هماهنگی کافی است به هارمونی رنگها در در طبیعت دقت کنید. همان طور که گفتیم، تئوریهای رنگ و هارمونی رنگی متعددی وجود دارند. در اینجا به معرفی چند فرمول ابتدایی در به کار گیری رنگها میپردازیم.
هارمونی بر اساس هم جواری رنگهارنگهای همجوار (پیوسته)
به هر دسته سه تایی از رنگهایی گفته میشود که در دایره رنگ کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. مانند زرد-سبز، زرد و زرد نارنجی. معمولا در چنین ترکیبهایی، یک رنگ از نظر مقدار، بردو رنگ دیگر برتری دارد.