«تابناک با تو» - ۱- در این پست میخواهم چیزی متناقض را با شما درمیان بگذارم. وقتی انبوهی کار و پروژه یا درس بر سرمان ریخته باشد، اینکه زمانهایی از شبانهروز را تلف کنیم، عذاب وجدان و حس بیهودگی و بیارادگی خاصی را در ما القا میکند.
پس دفترچهمان را برمیداریم یا از اپلیکیشنهای to do list استفاده میکنیم تا هر چقدر که بتوانیم وقت کمتری تلف شود. گاهی حتی از وقت ورزش و خواب و تماشای فیلم و مطالعه آزاد خودمان هم میزنیم.
اما آیا این کار واقعا درست است؟ آیا زمانهایی که در آن کاری نمیکنیم، واقعا زمانهای تلف شده هستند؟
۲-یک مثال شخصی میزنم. برخی روزها که وقت آزاد زیادی دارم به خودم میگویم چه خوب! امروز مثلا دستکم پنج شش پست خوب در سایت درج میکنم. اما در کمال شگفتی در این روزها موفق به این کار نمیشوم. در عوض در روزهایی که فرصت خیلی کمتری دارم، پستهای بهتری میتوانم درج کنم؟
علتش چیست؟
یک علتش این است که ذهن واقعا برای انجام کارهای خلاقانه مسیرهای عصبی عجیبی را طی میکند. وقتی با خودتان عهد میبندید که ۱۰۰ درصد روی چیزی تمرکز کنید، به همان نسبت خلاقیت و مسیرهای فرعی لازم برای نوآوری در ذهنتان بسته میشوند. اما وقتی ذهنتان ظاهرا مشغول کارهای دیگر است، این مسیرهای مغفول ناگهان باز میشوند.
۳- سالهای دهه شصت نشریه دانستنیها یک بخش دنبالهدار در مورد فلسفه و چیستی هنرهای رزمی داشت. تا آن زمان من تصور میکردم که هنرهای رزمی صرفا چیزهایی فیزیکی هستند و خبر از بخش روحی و ذهنی آنها نداشتم.
در یکی از این بخشهای حکایتی جالب از یک هنرجوی هنرهای رزمی مطرح شده بود. این هنرجو که مشتاق بود هر چه زودتر مدارج ترقی را طی کند و مثلا کمربند سیاه بگیرد از استادش پرسید که چقدر طول میکشد که به رتبه استادی برسد. استادش مثلا گفت اگر سه روز در هفته تمرین کنی، بعد ۷-۸ سال میتوانی به آن فکر کنی.
هنرجو پرسید، اگر پنج روز در هفته تمرین کنم، چع؟ استاد گفت: بعد ۱۰- ۱۲ سال.
بعد هنرجو پرسید که اگر هر روز تمرین کنم؛ چه؟ استاد گفت: در این صورت شاید ۲۰ سالی طول بکشد یا شاید هرگز! (نقل به مضمون)
هنرجو با تعجب پرسید که چگونه است که هر چه فشردهتر ورزش و تمرین کنم، دیرتر موفق میشوم؟
استاد گفت که اگر فقط تمرین و مهارت پیدا کردن در یک سری اعمال فیزیکی را ببینی، ذهنت دیگر نمیتواند با زاویه باز، همه مسیر راه را تشخیص بدهد و ناگزیر منحرف میشوی و باید افتان و خیزان بعد از هر بار اشتباه، دوباره مسیر را از اول طی کنی!
۴- با این مقدمه میرسیم به مطلبی که امروز خواندم و ترجمهاش را در اینجا میخوانید:
هم علم و هم تاریخ روی این موضوع صحه میگذارند که انجام درست امور روزمره برای موفقیت ضروری است.
جای تعجب نیست که اینترنت پر از مقالههای تحسینبرانگیز درباره کارهای روزمره صبح افراد مشهور و فهرستی از عادتهای پیشنهادی برای افزودن آنها به برنامههای روزانه شما است.
وقت کافی به این نوع پیشنهادها اختصاص دهید تا احتمالا روز شما مملو از فعالیتهای مفید و ارزشمند شود؛ از تمرینهای ورزشی گرفته تا عادتهای قدردانی و سپاسگذاری، طبیعتگردی و روزنامهنگاری!
تحقیقات نشان میدهد همه این فعالیتها برای شما مفید است اما جالبتر اینکه اگر شما غالب آنها را در برنامه روزانه خود قرار دهید؛ علم به همان اندازه دیدگاه روشنی دارد که شما به «non-time» هم نیاز دارید. اگر شما وقت روزانه خود را تماما با عادتهای خوب پر کنید؛ احتمالا برای non-time وقت کافی نخواهید داشت.
در برنامه روزانه خود non-time ندارید
نخست، باید ببینیم non-time چیست؟ «استیون کوتلر»؛ نویسنده کتاب «The Art of the Impossible» و سخنران TED در وبلاگ خود یک تعریف ساده از non-time ارائه داده است: «زمانی که در تنهایی و سکوت، فارغ از هیاهو و سروصدای جهان بیرون هستید.»
او میگوید برایش non-time زمانی بین ۴ صبح (زمانی که جلسه نوشتن در صبح زود را شروع میکند) تا ۷:۳۰ صبح (وقتی که کل جهان بیدار میشود) است. کوتلر میگوید در این بازه زمانی، کل زمین در شب و سیاهی فرورفته است و این زمان متعلق به هیچکس جز خودش نیست. در طول روز، انواع اعلانها و تماسها و فشارها از سوی دیگران بر یک فرد وارد میشود ولی در چنین زمانی، میتواند کاملا روی یک امر شخصی متمرکز شود.
این فقط کوتلر نیست که در یک زمان ساکت و خلوت اقدام به نوشتن میکند. دانشمندان علوم اعصاب هم توجه ویژهای به Non-time دارند و پیشنهاد میکنند هر فردی در کارهای روزانه خود یک بازه زمانی ساکت و کاملا منقطع شده از دنیای بیرون را داشته باشند؛ چون تاثیر زیادی روی تمرکز، خلاقیت و آگاهی شما دارد.
استرس ذهن را مجبور میکند تا به نکات اصلی توجه نکند؛ نیمکره چپ را فعال کرده و تصویر بزرگتر را مسدود میکند. از آن بدتر، وقتی تحت فشار هستیم؛ معمولا گیج میشویم؛ از عجله و غم و اندوه ناراحت بوده و خلق و خوی ما تغییر میکند و باعث عدم تمرکز ما میشود. بنابراین داشتن یک Non-time یا وقت خالی و ساکت بدون فشار بیرونی میتواند موتور خلاقیت را روشن کند.
Non-time به ما کمک میکند تصاویر بزرگتری از مسایل مختلف، چالشها و راهحلها ببینیم و به اندازه کافی آرام باشیم که روی مفاهیم مدرن فکر کنیم. شلوغی و دوندگیهای روزمره زندگیهای امروزی ما میتواند مانع از رسیدن به این چشماندازها شود؛ حتی اگر کلاس یوگا و آرامشبخشی یا خودآگاهی بروید.
استیو جابز و آلبرت انیشتن هم Non-time داشتند
این فقط کوتلر یا دانشمندان علوم اعصاب نیستند که به Non-time اعتقاد دارند و آن را پیشنهاد میدهند. بسیاری از بزرگان دنیا هم به صورت شهودی آن را درک کردند.
آلبرت انیشتن در تمام عمر خود زمانهای Non-time داشت و در آنها به دنبال بزرگترین مفاهیم زندگی میرفت. در این زمانها مشغول هیچ کاری نبود و انگار در افکار خود مانند یک ملوان غوطهور بود یا همانند یک خلبان پرواز میکرد و کارهای سرگرمکنندهای میکرد.
استیو جابز هم یک خبره در این زمینه بود. «آدام گرانت»، استاد Wharton به Enterprise Insider درباره Non-time استیو جابز میگوید: «استیو جابز زمانهایی برای خودش داشت که معمولا در آنها به کشف راهحلهای مسایل میرسید و رشتههای مختلف را روی میز قرار میداد و پتانسیلهای آنها را بیرون میکشید.»
هریک از نوابغ زمانهایی داشتند که با خود خلوت میکردند و دست به هیچ کاری نمیزدند جز فکر کردن یا سرگرم شدن با چیزهایی که در ظاهر بیاهمیت هستند. Non-time برای هر فردی میتواند متفاوت باشد و نباید حتما صبح زود یا آخر شب و در بستر رختخواب باشد.
همه ما در طول روز کارهای بسیار مهمی برای انجام داریم و تصور میکنیم بهتر است آنها را انجام دهیم تا اینکه گوشی و اینترنت و تلفن و همه وسایل ارتباطی را بسته و درب را روی هر فردی ببندیم و فقط با خودمان خلوت کنیم. اما اگر میخواهیم به خلاقانهترین و مبتکرانهترین نسخه خودمان برسیم؛ مهم است که در برنامه روزانه خود یک Non-time داشته باشیم.
منبع: یک پزشک
یا ایها المزمل ، قم الیل الا قلیلا
اى جامه به خويشتن فرو پيچيده .به پا خيز شب را مگر اندكى
بهترین زمان عبادت تا به مقام محمود برسی ....
خداوند خلاق ،خودش میداند چه خلق فرموده و از همه جنبه های ما مطلع است و بهترین نسخه ها را هم برایمان پیچیده است.