رنج زنان ساریپوش؛ از زندهبهگورشدن تا خودسوزی به خاطر جهیزیه
گفتگو با دکتر حشمت سادات معینیفر؛ عضو هیأت علمی و مدیرگروه رشته مطالعات هند دانشکده مطالعات جهان
سالهای سال است که دکتر حشمت سادات معینیفر به صورت تخصصی در زمینه مختصات جامعهشناختی و فرهنگی کشور هند مشغول به فعالیت است. او که دکترای جامعهشناسی خود را حدود 16 سال پیش از دانشگاه دورهام انگلستان دریافت کرده، از همان زمان با انتخاب عنوان تز دکترای خود در زمینه مسایل زنان و خانواده، دغدغه خود نسبت به موضوع زنان را نشان داده است. دکتر معینیفر که پیشینه تدریس در دانشگاه الزهرا (س)، دانشگاه تهران و دانشگاه اتاوا- کانادا را در کارنامه خود دارد، اکنون چندسالی است که عضو هیئت علمی و مدیرگروه رشته مطالعات هند در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران است. او بارها بنا بر مقتضای کاری و تحصیلی خود سفرها و اقامتهای طولانیمدت در کشور هند داشته و از نزدیک به بررسی جامعهشناختی این کشور پرداخته و به دلیل دغدغه ویژه خود در حوزه زنان، در بررسیها و مطالعات خود، توجه ویژهای به وضعیت زنان هندی داشته است.
مهرخانه جهت شناخت شرایط فرهنگی جامعه هند و مسایل زنان در این کشور، گفتوگویی با دکتر حشمت سادات معینیفر داشته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
- به نظر میرسد برای شروع خوب باشد که از مشخصات کلی کشور هند، به لحاظ ویژگیهای اقتصادی، فرهنگی صحبت کنیم و آشنا شویم. لطفاً در این خصوص توضیحاتی ارائه فرمایید.
در سالهای اخیر و چهبسا در چند دهه اخیر، هند بهعنوان یکی از پیشرفتهترین کشورهای دنیا ازلحاظ اقتصادی است که رشد اقتصادی بالایی داشته است. ازنظر فرهنگی کشور هند بعد از چین دومین کشور پرجمعیت دنیا با یک میلیارد و 200 میلیون نفر جمعیت است. این کشور یک جامعه چندفرهنگی است؛ 22 زبان رسمی در هند وجود دارد و مردم به بیش از هزار و 632 زبان مختلف صحبت میکنند. در ایالت نوگافرد برنامههای رادیویی به 25 زبان پخش میشود. بنابراین میتوان حدس زد که هند کشوری است که تنوع فرهنگی بسیار بالایی دارد.
ازنظر جمعیت شهری و روستایی حدود 67% جامعه هند در روستاها به سر میبرند؛ بنابراین هند، کشوری روستایی است تا شهری و نیمی از جمعیت این کشور را هم زنان تشکیل میدهند. وقتی صحبتمان به مسایل زنان کشیده میشود، باید به این مسئله اذعان کنیم که اگرچه هند به پیشرفتهای اقتصادی بزرگی نائل شده، متأسفانه موقعیت زنان موقعیتی زیردست است که البته در ایالتهای مختلف، و در شهر و روستا متفاوت است.
مطابق قانون اساسی هند، زنان و مردان حقوق برابر دارند و تا 14 سالگی (مقطع دبستان و راهنمایی) همه میتوانند از آموزش رایگان بهرهمند شوند؛ ولی آنچه درواقعیت اتفاق میافتد آن است که وضعیت زنان در جامعه شهری خیلی بهتر است و دختران شهری همپای پسران شهری پیش میروند و فاصله آموزشی کم است. اگرچه طبق آمار رسمی دولت هند، بهطورکل فقط 39% دختران در هند به آموزش ابتدایی دسترسی دارند و متأسفانه باوجود اینکه بسیاری به آموزش ابتدایی دست مییابند، آن را نیمهتمام گذاشته و فقط در این حد ادامه میدهند که سواد خواندن و نوشتن کسب کنند. البته هرقدر به مقاطع بالاتر میروند، این فاصله بیشتر و بیشتر میشود. خصوصاً به دلیل مشکلاتی که در جامعه روستایی هند وجود دارد؛ حتی اگر مدرسهای در محیط باز برگزار شود، بچهها صندلی برای نشستن ندارند. در مورد حضور معلمها در هند هم گزارشهای متعددی وجود دارد که نشان میدهد یکی از کشورهایی است که غیبت معلمها به دلایل متعدد بالاست. با همین شرایط دختران ممکن است وارد مدارس شوند، ولی بعد از 3- 2 سال، والدینشان تغییرعقیده داده و از دخترانشان میخواهند که درس را رها کنند.
متأسفانه این حقوق نابرابر بین دختران و پسران از زمانی که مادرانشان آنها را باردار میشوند، آغاز میشود. تا چند سال پیش چین بالاترین سقطجنین دختر را در دنیا به خود اختصاص میداد، ولی متأسفانه آنچه در سالهای اخیر؛ خصوصاً یک دهه اخیر به چشم میخورد، این است که سقطجنین دختر در هند بسیار بالاست و بهمحض اطلاع از اینکه جنین دختر است، آن را سقط میکنند. حتی اگر دختر به دنیا بیاید، طبق سنت عرب جاهلی آنها را زندهبهگور میکنند؛ چراکه فکر میکنند دختر بار مالی بالایی برای خانواده دارد و پسر خیلی بهتر میتواند شغلی به دست آورد و ازنظر مالی به خانواده کمک کند. حتی در روستاها معتقدند که پسر بهتر میتواند روی زمین کار کند. سومین مسئله این است که معتقدند دختر برای دیگران است و بهمحض اینکه به سن 13-12 سال برسد، باید ازدواج کند و بعد از ازدواج هم دیگر متعلق به همسر و خانواده همسر است.
مسئله دیگر اینکه معتقدند اگر دختر تحصیلکرده باشد، دیگر نمیتواند کار کند؛ چون کارهایی که برای دختر تعریف کردهاند، کارهای خیلی ساده، پیشپاافتاده و بدون تجربه و مهارت است. همه اینها باعث میشود که برای نوزاد پسر ارزش بالا و اولویت ویژهای قائل باشند.
نکته آخر که نکتهای کلیدی است اینکه معتقدند که دختر بار مالی بالایی برای خانواده ایجاد میکند؛ از این نظر که وقتی به دنیا میآید، از همان ابتدا باید به فکر جهیزیه او باشند. طبق آمارهای موجود، خانوادههای هندی باید کل درآمد 7 سال زندگیشان را به جهیزیه دختر اختصاص دهند تا دختر در خانواده همسر سربلند باشد. در حقیقت جنس زن در هند از زمان جنینی تا بزرگسالی با تمام این مشکلات مواجه است. در زمان طفولیت بهترین بخش و سهم غذا را به فرزند پسر میدهند، حتی وقتی زن خانواده غذا را تهیه میکند، مردان خانواده غذا را میخورند و پسماند غذای آنها به زنان و دختران میرسد. بههمین خاطر زنان و بهطور ویژه زنان باردار و شیرده از وضعیت سلامتی خوبی برخوردار نیستند. طبعاً به دلیل فقر بالایی که در هند وجود دارد، زنان از وقتی باردار میشوند به این فکر هستند که جنین دختر را سقط کنند و یا اینکه زمان شیردهی را کوتاه کنند تا مجدد باردار شوند تا شاید نوزاد بعدی، پسر باشد.
- این نوع نگاه به زنان در شهرها هم وجود دارد؟ یا فقط در روستاها به دلیل شرایط ویژه اقتصادی که دارند، اینگونه است؟ چون بههرحال ممکن است در ایران هم پیشتر به همین دلایل که پسرها نانآور خانواده بودند، در روستاها ارجوقرب بیشتری داشتند. اما این نوع نگاه با گذر زمان و بعد هم در شهرها کمرنگ و کمرنگتر شد. در هند وضعیت چطور است؟
همانطور که عرض کردم 67 درصد جمعیت هند در روستاها به سر میبرند. 33 درصد باقیمانده هم عموماً افرادی هستند که از روستاها و شهرهای کوچک مهاجرت کرده و شهرها را بزرگ و بزرگتر کردهاند. شهرهایی مثل بنگلور، کلکته، بمبئی و دهلی جمعیت بالای 10 میلیون دارند. متأسفانه درصد بالایی از جمعیت هند– حتی جمعیت شهریشان- فقیر هستند و زیرخط فقر زندگی میکنند و همین باعث میشود که علاوه بر اینکه از فقر مالی و مادی رنج میبرند، از فقر فرهنگی هم رنج میبرند. در این شرایط زنان همپای شوهرانشان کار میکنند؛ در روستاها، در مزارع و در شهرها به کارهای سادهتر و کارگری میپردازند. آن اوایل که من به هند سفر میکردم، برایم خیلی عجیب بود که زنان حتی کارهای ساختمانی انجام میدادند و با ساری و لباسهای محلیشان حجم زیادی آجر روی سرشان گذاشتهاند یا فرغون حمل میکنند. زنان در هند گاهی حتی مأمور شهرداری هستند و یا نظافت منزل و کارهای خیلی ساده انجام میدهند.
- خانم دکتر لطفاً درخصوص نظام کاستی هند هم توضیحاتی بفرمایید و اینکه در این نظام مبتنی بر کاست، وضعیت زنان چگونه است؟
هند از سیستم کاستی رنج میبرد و افراد به کاستهای مختلف تقسیم میشوند. طبق این سیستم طبقاتی، اول برهمینها هستند و بعد کاشاترایا، واشیا، شودرا و درنهایت آنتاچبلها (Untouchable) یا نجسها که خارج از هرم کاستی قرار میگیرند.
شاید باورش سخت باشد، ولی 17 درصد جمعیت هند جزو کاست نجس هستند که به کارهای خیلی ساده مثل آشغال جمعکردن، مردهها را از روی خطوط راهآهن برداشتن و... میپردازند و درآمد بسیار پایینی دارند و حقوق آنها نزدیک به 1 دلار و 25 سنت در روز است که با حساب سرانگشتی پولی ناچیز است که اصلاً کفاف خانوادههای پرجمعیت هند را نمیدهد و خیلی از اعضای خانواده حتی یکبار هم در طول روز نمیتوانند غذا بخورند. البته اغلب اعضای این کاست سبزیخوار هستند و کمتر گوشت و مرغ مصرف میکنند، ولی بااینوجود بازهم دسترسی کافی به مواد غذایی ندارند. نجسها اغلب در حلبیآبادها زندگی میکنند و علاوه بر اینکه غذای کافی ندارند، ازنظر شرایط زندگی، دسترسی به آب سالم، امکانات بهداشتی و پزشکی هم در شرایط نامساعدی به سر میبرند. طبق آمار دولتی دولت هند، شرایط این کاست بسیار اسفناک است.
خانوادههای مرفه هندی که حدود 1% جمعیت هند را تشکیل میدهند، از شرایط زندگی خوب و لوکسی برخوردارند؛ یعنی آنچه فیلمهای هندی نشان میدهد از خانههای چندهزار متری و اتومبیلهای لوکس و غیره تنها مربوط به کمتر از یک درصد جمعیت هند است. طبقه متوسط بالا در هند در سطح بینالمللی اگر با ایران مقایسه شود، معادل قشر کارمندی ما خواهد بود، البته طبقه متوسط ضعیف و ضعیف در هند خیلی بزرگ است و جمع کثیری از جمعیت هند را تشکیل میدهند.
دولت هند تلاشهای بسیاری برای از بین بردن این فاصله طبقاتی داشته است. چون این فاصله طبقاتی، فقط فاصله مالی و مادی بین افراد و مختص درآمد نیست، بلکه نگاهی است که به این قشر در جامعه دارند که آنها را حتی ازلحاظ فیزیکی نجس بهحساب میآورند. مثلاً در روستاها وقتی از روی نام خانوادگی یک نفر متوجه میشوند که مربوط به کاست نجس است، حتی اجازه ندارد با کفش یا دمپایی خود وارد روستا شود. اگرچه این قشر، کارهای ساختمانی منازل در روستاها را انجام میدهند، ولی اگر غذایی به آنها داده شود، نباید آن غذا را داخل خانه صرف کنند؛ یا در مراجعه به مغازهها اجازه نزدیکشدن به پیشخوان را ندارند و باید گوشهای بایستند و درخواست خود را اظهار دارند، پول خود را پرداخت کرده و جنس یا کالای خود را دریافت دارند.
در حقیقت مسأله کاست در هند بسیار ریشهدار است و باوجود تلاشهای دولت و قوانینی که وضع کرده، همچنان مشکل مردم فقیر، خصوصاً افرادی که خارج از سیستم کاستی و طبقاتی قرار میگیرند، پابرجاست.
در این میان وقتی به مسأله زنان میرسیم، شرایط خیلی مشکلتر میشود. علت هم این است که جامعه هند یک جامعه مردسالار است و زنان دسترسی مساوی به منابع ندارند. در روستاها حتی اگر کودک دختر به مقطع ابتدایی برسد، در مقاطع بالاتر، از تحصیل بازمیماند؛ چون فرستادن دخترها به روستاهای مجاور برای درسخواندن، مشکلاتی ایجاد میکند و خانوادهها از این امر منصرف میشوند. البته درست است که آموزشهای دریافتی زنان، لزوماً به آگاهیهای اجتماعی آنها ختم نمیشود، ولی میتواند زمینهای برای ایجاد آگاهی باشد. از طرفی باوجود اینکه ازدواج دختربچهها منع قانونی دارد، ولی بسیاری از ازدواجها در سنین پایین اتفاق میافتد و حاکمیتی که پدر و برادر در زندگی پیش از ازدواج برای دختر دارند، به همسر و خانواده همسر منتقل میشود.
جالب است بدانید که در جامعه هند که یک جامعه سنتی است، خانواده شوهر نقش برجستهای دارند و عموماً وقتی دختر ازدواج میکند، حتماً با خانواده همسر بهسر میبرد و باید مطیع بدون قید و شرط همسر و خانواده همسرش باشد.
در روستاها زنان دو شغله هستند و برخلاف تصوری که از کشورهای درحالتوسعه میشود، عموماً بار بخش کشاورزی را به دوش میکشند. در هند هم شرایط اینگونه است. آمار نشان میدهد که 66% نیروی کار روستایی را زنان تشکیل میدهند و درست است که اغلب به کارهای کوچک و سبکتر میپردازند، ولی از طرفی ساعات کاری طولانی دارند.
تحقیقات نشان میدهد که زنان هندی از ساعت 4 صبح تا 8 شب در مزارع کار میکنند؛ درحالیکه مردها از 5 صبح تا 10 صبح و عصرها از 3 تا 5 بعدازظهر کار میکنند. ضمن اینکه زنها دستمزدی هم دریافت نمیکنند و پول دریافتی متعلق به همسر و پدر و برادر آنها است، لذا دسترسی به پول برایشان ایجاد نمیشود. متأسفانه حتی حق مالکیت و حق ارث هم تا چند سال پیش برای زنان وجود نداشت. البته طبق قانون 1956 میلادی، زنان در هند از ارث بهرهمند شدند، ولی تا سال 2005 میلادی این قانون عملی نشد. در این سال تبصرهای در قانون وارد شد که مطابق آن زنان از حقوق برابر با مردان در مالکیت و ارث بهرهمند شدند.
متأسفانه طبق آمار 70% زنان هندی از خشونت خانگی رنج میبرند و این شرایط بخش عظیمی از زنان را تحت ظلم و ستم قرار میدهد. در مناطق روستایی در سالهای اخیر با افزایش میزان زنان سرپرست خانوار مواجه هستیم؛ چراکه خانوادهها درآمد مکفی ندارند و بسیاری از مردان بدون آنکه خانواده خود را به همراه ببرند، به شهرها مهاجرت میکنند و مشغول به کار میشوند و زنها سرپرست خانواده میشوند که همین امر مسئولیت آنها را مضاعف میکند؛ بدون اینکه حقوقی را برایشان ایجاد کند. این مردها یا مهاجرتهای فصلی یا سالیانه دارند. در روستاها بهجز افرادی که زمیندارند، باقی روی زمین دیگری کار میکنند و بهصورت فصلی قرارداد میبندند که همین سبب مهاجرتهای فصلیشان میشود.
علاوه بر اینیکی از آسیبهای اجتماعی در روستاها این است که بسیاری از روستاییان ناگزیر به دریافت وام بودند، ولی قادر به بازپرداخت آن نبودند. به همین دلیل آمار خودکشی در روستاهای هند بالا رفت و همین امر موجب بالارفتن میزان زنان سرپرست خانواده شد. این زنان دیگر مجاز به ازدواج مجدد نیستند. در هند حتی زنانی که به سن بالا میرسند و همسرانشان را از دست میدهند، مطابق رسم هندوها که 80 درصد جامعه هند را تشکیل میدهند، امکان ازدواج مجدد را ندارند و حتی به مناطق و مراکز نگهداری میروند؛ البته این مراکز با خانههای سالمندان کشور ما تفاوت دارد. برخی از این افراد حتی خانوادههای خوب و متمولی دارند، ولی فرزندانشان از نگهداری آنها سرباز میزنند، ولی این اتفاق برای پدرها نمیافتد.
- وضعیت زنان در این زمینه در شهرها چگونه است؟
در شهر هم زنان باوجود اینکه کار میکنند، ولی از حقوق مساوی با مردان برخوردار نیستند. فیلم مستندی زندگی یک دختر هندی را نشان میداد که در مرز 30 سالگی پدرش را از دست داده بود و مجبور بود از مادر و برادرش مراقبت کند. باوجود اینکه این دختر مدرک کارشناسی داشت، مجبور بود به شهری در نزدیکی روستای محل سکونتش برای کار برود. این دختر ساعت 5 صبح از خانه خارج میشد و تا به منزل برسد، 10 شب بود. با همه این شرایط سخت، کل دریافتی این دختر در روز 2 دلار بود که میتوان حدس زد این خانواده با کمتر از 60 دلار ماهانه، چه زندگی سختی دارند.
در شهرها بخشی از زنان که جذب بخش صنعت شدهاند، وضعیت بهتری دارند. در حال حاضر 30 درصد زنان هندی در صنعت نرمافزاری مشغول به کار هستند؛ البته همچنان دستمزدها پایین است و در محیط خانواده زنان تحت ظلم و ستم بسیار قرار دارند.
در خصوص مرگومیر زنان و نوزادان، مرگومیر ناشی از زایمان در هند 220 در صد هزار است که رقم بسیار بالایی است. در مقایسه با ایران که حدود 23 تا 25 است، رقم بالایی بهشمار میرود. مرگومیر نوزادآنهم 46 در هزار است که بازهم به دلیل عدم مراقبتهای بهداشتی، رقم بالایی است.
- نگاه جامعه هندی به طلاق چطور است؟
بافت سنتی جامعه هند موجب میشود که آمار طلاق خیلی پایین باشد. علت آن این است که ازنظر دینی زنان هندی مجاز نیستند که درخواست طلاق بدهند و حتی اگر طلاق بگیرند خانوادههایشان از پذیرش آنها سر باز میزنند. طلاق برای خانوادهها هم ازلحاظ فرهنگی یک نوع شرمساری ایجاد میکند و هم اینکه بعد از طلاق بار مالی برای خانواده ایجاد میکند. به همین دلیل زنان حتی اگر در بدترین شرایط بسر ببرند؛ مورد ضرب و شتم شوهر و خانواده شوهر واقع شوند، فقر اقتصادی بالایی داشته باشند، و غیره، اما ترجیح میدهند که در همان زندگی زناشویی باقی بمانند.
- یکی از معضلاتی که بهعنوان معضلات اساسی کشور هند، مطرح میشود، مسئله جهیزیه است. لطفاً در خصوص این سنت در هند توضیح بفرمایید. خب بههرحال جامعه ایران هم سنت جهیزیه را دارد، ولی این سنت در هند چه تفاوتی با جامعه ایرانی دارد که بهعنوان یک معضل در این جامعه مطرح میشود؟
هند یکی از جوامع شاخص درگیر با معضل جهیزیه است که این کشور را با بحرانهای شدید اجتماعی مواجه کرده است. به دلیل اینکه جهیزیه بار سنگینی را روی دوش خانواده دختر میگذارد، خانوادهها تمایلی به داشتن فرزند دختر ندارند و سقطجنین دختر در هند از چین که زمانی به دلیل سیاستهای جمعیتی کشور، رتبه اول سقطجنین دختر در جهان را به خود اختصاص میداد، پیشی گرفته و حتی متأسفانه در هند شاهد زندهبهگور کردن دختران هم هستیم و دختر در سنین کودکی از تغذیه و شرایط بهداشتی و سلامت مناسب که باید در خانواده برخوردار باشد، همپای پسران خانواده بهرهمند نمیشود.
در ایران جهیزیه بهعنوان هدایا یا امکاناتی تلقی میشود که خانواده دختر برای داماد و دختر خود فراهم میکنند تا زندگی مشترک خود را شروع کنند. تفاوت دیگر جهیزیه در ایران و هند در این است که بار مالی جهیزیه برای خانوادههای هندی بسیار بالاست. در ایران در مقابل جهیزیه، خرج عروسی، خرید خانه و برخی خرجهای دیگر برعهده خانواده پسر است، ولی در هند متفاوت است. در هند معمولاً وقتی دختر به خانواده پسر ملحق میشود، با خانواده همسر خود زندگی میکند، بنابراین نیازی به اجاره یا خرید منزل ندارند.
در گذشته جهیزیه در هند "پاوون" یا "سیروو" خطاب میشد که سیروو در حقیقت بهمعنای هدایای اجباری هم گفته میشد که درواقع توافقی بود که بین خانواده داماد و عروس صورت میگرفت و فقط شامل لوازم منزل، بز، مرغ و خروس بود که هنوز هم در بعضی از روستاهای دورافتاده هند تقریباً به همین شیوه است، ولی تغییری که در جهیزیه خصوصاً در جوامع شهری صورتگرفته این است که جهیزیه شامل طلا و جواهر، پول، خانه، وسایل نقلیه- میتواند از دوچرخه شروع شود تا آخرین مدل لوکس ماشین- وسایل الکترونیکی، فرش، مسکن، و غیره میشود. یک مهاراجه از جیپور چند سال پیش علاوه بر خیلی از اقلام و وسایل زندگی، 190 کیلو طلا به دخترش بهعنوان جهیزیه داد که البته از موارد نادر است، ولی وجود دارد.
برخلاف تصور عمومی، جهیزیه در بین خانوادههای تحصیلکرده و متعلق به طبقه اجتماعی متوسط و حقوقبگیر مرسومتر است و میزان جهیزیه بستگی به تحصیلات و شغل داماد دارد و اگر داماد در ادارات دولتی و کارمند رسمی دولت باشد، جهیزیه سنگینتر است. طبق تحقیقات صورتگرفته حتی برای اقشاری که درآمد پایین دارند، میزان جهیزیه معادل هفت برابر درآمد سالیانه یک خانواده است؛ یعنی بهمحض تولد یک دختر در خانواده، تبعات منفی برای آن دارد.
اما پیامدهایی که جهیزیه میتواند بهبار بیاورد این است که اولاً دخترانی که جهیزیه بیشتری با خودشان میبرند، کمتر مورد خشونت قرار میگیرند، در رفاه بیشتری خواهند بود و موقعیت بهتری در بین خانواده داماد خواهند داشت. در حقیقت قدرت چانهزنی بالاتری دارند و از سرزنشها، آسیبهای روحی و روانی که ممکن است خانواده داماد و یا داماد برایشان ایجاد کنند، میتوانند در امان باشند؛ اگرچه ممکن است این باجگیری بعد از ازدواج هم از طرف خانواده داماد همچنان ادامه پیدا کند. در بعضی از مناطق هند (شمال هند)، خانواده عروس وقتی به خانه دخترشان وارد میشود، حتی از خوردن یک استکان چای امتناع میورزند.
در بیشتر ایالات هند قبل از ازدواج اول دختر به منزل پسر رفته و بعد پسر به منزل دختر میرود؛ یعنی خواستگاری از ناحیه دختر خواهد بود. در شرق هند، در ایالت پنجاب در بین طبقات متوسط به بالا و ثروتمند، خانواده داماد بعد از آنکه وارد خانه دختر میشوند، یک قطعه جواهر، لباس و یک ظرف نقره با خود میبرند.
در ایالت بِیهار در شرق هند از 600 سال پیش تاکنون این رسم وجود دارد که پسرها همراه با بزرگان خانواده در یک باغ انبه جمع میشوند و از 3 تا 300 هزار روپیه به فروش میرسند. هرچقدر موقعیت اجتماعی و تحصیلات داماد بالاتر باشد و موقعیت شغلی بهتری داشته باشد، این مبلغ بالاتر میرود.
- پس تفاوت فرهنگی فاحشی بین هند و کشور ما در مسئله ازدواج وجود دارد.
بله، درواقع این پسر است که در ازدواج همهچیز را میبرد. در ایران، در زمان ازدواج هدایا بین خانواده عروس و داماد ردوبدل میشود، ولی در هند همهچیز یکطرفه است. در بین هندیها ضربالمثل معروفی وجود دارد که میگویند بزرگکردن دختر مثل آبدادن به باغ همسایه میماند. البته این به آن معنا نیست که همه طبقات جامعه و کاستهای موجود همیشه به این نحو رفتار کنند، ولی متأسفانه پدر و مادری که استطاعت تهیه جهیزیه دختر را نداشته باشند، دخترانشان بعد از ازدواج، مورد سرزنش و ملامت و حتی ضرب و شتم قرار میگیرند که حتی ممکن است به مرگ نوعروسان ختم شود که معمولاً بین رده سنی 19 تا 25 سال اتفاق میافتد؛ یعنی اوایل ازدواج و 90 درصد کسانی که توسط خانواده شوهر به آتش کشیده میشوند یا خودشان خودسوزی میکنند، طبق آمار بیش از 90 درصد بدنشان دچار سوختگی و موجب مرگ آنان میشود.
آماری که براساس پژوهشی در بازده زمانی یکسالونیم در یک ایالت هند وجود دارد نشان میدهد که 200 مورد قتل زنان توسط خویشاوندان شوهر یا خود شوهر صورت گرفته و یا اینکه آنقدر عروس را تحتفشار قرار میدهند که خودکشی میکنند.
- آمار و ارقام مشخصی درخصوص تبعات اجتماعی این سنت وجود دارد؟
طبق آمار در بمبئی از 8 هزار سقطجنین، 7 هزار و 999 تن مربوط به سقطجنین دختر است. هرساله 80 هزار تا 90 هزار مورد از مرگ زنان گزارش میشود که ناشی از مصدومیت و آسیبدیدگی (خشونت خانگی) است. این آمار معمولاً در کشورهای دیگر وجود ندارد و اگر به آمار و ارقام رجوع کنید، معمولاً مصدومیت مردان از زنان خیلی بیشتر است که آنهم بیشتر مربوط به مصدومیت در محل کار است. اما در هند این رقم که معمولاً هم مربوط به سوختگی میشود، برای زنان رخ میدهد. اغلب هم گفته میشود که مثلاً آشپزخانه مجهز نبوده یا آتشسوزی صورت گرفته و این زن دچار مصدومیت شده است؛ درحالیکه اگر به پرونده رسیدگی شود مشخص میشود که این سوختگی عمدی بوده و یا بهقدری زن تحتفشار روحی و جسمی زیاد از ناحیه شوهر و خانواده شوهرش بوده که خودکشی کرده است.
طبق گزارش یونیفم، هرساله 15 هزار قتل بر سر جهیزیه در هند اتفاق میافتد و بین 6 هزار تا 7 هزار خودکشی ناشی از مشکل جهیزیه رخ میدهد، بین 43 تا 50 هزار مورد ضرب و شتم نوعروسان توسط همسر و خانوادههای همسر به چشم میخورد. همچنین دختران دمبخت در این کشور خیلی کم است؛ چراکه به دلیل سقطجنین دختر و سایر مواردی که ذکر شد، تعادلی که باید بین دختران و پسران در سن ازدواج وجود داشته باشد، بههمخورده است.
براساس تحقیقی در روستاهای تالیا جنوب هند در ایالت ماهاراشترا، از 640 خانواده، 51 درصد آنان نوزاد دختر خود را کشتهاند. وقتی به آمار نگاه میکنیم میبینیم آنچه در هند وجود دارد، این است که جنس زن فقط به دلیل زنبودن، از همان دوران جنینی مورد ظلم و ستم واقع میشود. همین مسئله توجه بسیاری از اندیشمندان و جهانیان را به خود جلب کرده. است.
- به لحاظ قانونی دولت هند تهمیدی برای براندازی این سنت نیاندیشیده است؟
قانون الغای جهیزیه در سال 1961 مصوب شد و مطابق آن هیچکس اجازه ندارد به دلیل اینکه عروس جهیزیه ندارد و یا جهیزیه او کم است، مورد آزار روحی، روانی یا جسمی قرار گیرد و یا به قتل برسد. این قانون اولین قدمی بود که دولت هند برای بهبود وضعیت زنان در مورد جهیزیه برداشت، ولی در هند اگر قتلی صورت بگیرد و یا خودکشی اتفاق بیفتد، 6 تا 7 سال طول میکشد تا پرونده آن تشکیل شود و مورد رسیدگی قرار گیرد. در مواردی هم که به تشکیل پرونده و رسیدگی میانجامد، در معدود مواردی به نفع عروس یا خانواده دختر رأی میدهند. اگر این اتفاق هم رخ بدهد، خانواده عروس تمایلی به شکایت از خانواده داماد ندارند. حتی مواردی مشاهدهشده است که درصورت خودکشی دختر اول، دختر دومشان را هم به عقد ازدواج همان داماد درآوردهاند و درواقع میخواهند آن خرجی را که داماد برای دختر اولشان کرده، به نحوی جبران کنند.
یکی از معضلات اجتماعی که در حال حاضر هند باوجود پیشرفتهای اقتصادی دستبهگریبان است موضوع جهیزیه یا dowry است که البته راهحلهای متعددی برای این معضل وجود دارد. یکی از مسایل که طرح میشود، قوانینی است که ضمانتاجرایی دارند. به این معنا که دادگاهها توجه ویژهای به این مسئله داشته باشند، پروسه رسیدگی خیلی کوتاه شود و پروندهها به نفع دختر– چه در حالت قتل یا خودکشی- تمام شود. صِرف قانون نوشتهشده، نمیتواند مشکلات زنان هند را حل کند. همچنین نقش پلیس و دستگاههایی که مرتبط با قوهقضاییه هستند، بسیار چشمگیر است که نباید جانبدارانه به نفع پسر گزارش دهند و به پرونده رسیدگی کنند. ضمن اینکه آگاهیهای فرهنگی که بخشی از آن قطعاً به بالا رفتن سواد مرتبط میشود، نیز بایستی موردتوجه قرار گیرد. البته این آگاهیها از مجاری رسمی هم عملی است، ولی از طریق آموزشهای غیررسمی، رسانه و غیره مؤثرتر خواهد بود تا افراد طرز تفکر خود را در مورد دخترها و رسومشان تغییر دهند.
حتی در مورد ازدواج دخترها در هند، مستندی ساخته شده که در آن با مردان ساکن دهلی که دختر داشتند، سؤال میکرد که اگر روزی دختر شما به شما بگوید از پسری خوشم میآید و قصد ازدواج با او را دارم، شما چه برخوردی میکنید؟ اکثر مصاحبهشوندگان پاسخ میدادند که دخترم را یا مجازات میکنم و یا او را میکشم.
درواقع تغییر قانون در جوامع بهسادگی صورت میگیرد و چنانچه میبینیم بیش از نیمقرن از قانون الغای جهیزیه در هند میگذرد، ولی باید دید که آیا این مشکل رفع شده است یا خیر. تغییر قانون خیلی راحتتر از تغییر باورها و ارزشهایی است که در بین مردم رایج است.
- دولت هند برای رفع این معضلات فرهنگی و کمکردن شکاف موجود، چه راهکارهایی در نظر داشته است؟
دولت هند تا به امروز گامهای مؤثری برای کمکردن فاصله آموزشی دختران و پسران برداشته تا دختران بتوانند بهتر از تحصیل و آموزش بهرهمند شوند، و قطعاً میتواند منجر به آگاهیهای بیشتر خانوادههای هندی و دخترها و پسرها میشود و تا حدی از بها دادن به آدابورسوم غلط میکاهد.
اما یکسری از این مشکلات هند به این برمیگردد که کشور هند یک جامعه روستایی است و قطعاً فراهمکردن امکانات آموزشی یکسان برای پسر و دختر، همچنان خیلی ضعیف است. اگر هم بتوانند شرایط آموزش یکسان را فراهم کنند، فقط در حد تحصیلات ابتدایی است؛ چراکه فقط این پسرها هستند که امکان رفتن به شهرها و یا روستاهای بزرگتر را جهت استفاده از امکانات آموزشی بهتر را دارند و همین امر باعث میشود که این شکاف تحصیلی همچنان پابرجا باشد. برداشتن این شکاف، کار خیلی مشکلی است و نیاز به سرمایهگذاریهای بالا در امر آموزش دارد.
به خاطر دارم که در دهه اول انقلاب اسلامی ایران دولت گزارشی در مورد تخصیص بودجه داده بود که طبق آن 20 درصد بودجه دولتی را به آموزش تخصیص داده بودند؛ هم برای ریشهکنکردن بیسوادی و هم برای ارایه امکانات آموزشی بهتر ازنظر کمی و کیفی. همین فعالیتها هم باعث شد که شکاف تحصیلی دختران و پسران در ایران بهمرور زمان کمتر و کمتر شود.
مسلماً وقتی دولتی بیشترین بودجهاش را به امور نظامی اختصاص دهد و از آموزش و بهداشت غافل بماند، کار مشکلتر خواهد شد و این نیازمند سیاستهای ویژهای است؛ البته در دهههای اخیر دولت هند قدمهای خوبی برداشته و سعی کرده شکاف تحصیلی بین دختران و پسران را بهخصوص در مناطق روستایی با احداث مدارس، جاده، و افزایش آگاهی عمومی، با ساختن فیلمهای مستند و فیلمهای سینمایی و... کم کند.
از طرفی با افزایش آگاهی، تبعات پدیده جهیزیه یا سیستم جهیزیه را در هند کاهش دهد. این آگاهی صرفاً آگاهی یکسویه به زنان و دختران هندی نیست، بلکه پدر، برادر و همسر زنانهم بایستی این آگاهیها را کسب کنند. من فکر میکنم فعالیتهای آموزشی و رسانهای برای رفع مشکلات زنان هندی؛ بهویژه مشکل جهیزیه میتواند راهگشا باشد.
- وضعیت قشر مسلمان هند به چه صورت است؟
فرهنگ موجود در هند، یک فرهنگ غالب است. یعنی درست است که برخی از این رسوم کهنه و غلط در هند در هندوئیسم ریشهدارد، اما گزارشهای متعددی وجود دارد که حتی در بین ادیان دیگر و اقلیتها نیز کموبیش این رسوم به چشم میخورد.
اگرچه مشکل جهیزیه بهطور کل مربوط به دین هندوئیسم و تعالیم آن است، ولی جامعه مسلمان هم کموبیش متأثر از آن است. در بین مسلمانان هندی قطعاً اعیاد و عزاداریهای مرسوم میان مسلمانان به چشم میخورد، ولی آنها در بقیه آدابورسومی که هندوها که 80 درصد جامعه هند را تشکیل میدهند، هم شرکت میکنند و هم دنبالهروی میکنند و به این شکل نیست که بهطور کامل منفک از جامعه هند باشند. درواقع آیین هندوئیسم بهگونهای سنت جامعه هندی است و تعالیمی که از این آیین وارد جامعه هند شده، همه پیروان ادیان دیگر را هم درگیر کرده است. حتی کسانی که در هند به دین دیگری میپیوندند، بازهم پایبندی به آیین هندو دارند. مثلاً بعضی از رهبران سیاسی هند به دین دیگری گرویدهاند، ولی همچنان از آیین هندو هم تبعیت میکردند و لباس مخصوص آنها را میپوشیدند و در مراسم مخصوصشان شرکت میکردند.
بنابراین آدابورسوم هندو همه ادیان را تحتتأثیر خودش قرار میدهد که اگر این رسوم آزاردهنده باشد، متأسفانه این تبعات منفی را برای همه ایجاد خواهد کرد.
- در مورد گروههای فعال زنان هندی هم توضیحی بفرمایید. به لحاظ نوع فعالیت و اثرگذاری، این گروهها را چگونه میبینید؟
جامعه فقیر هندی که بیشتر در پی این هستند که زندگی روزمره خود را داشته باشند و فقط به حیات خود ادامه دهند، فقط به این مسئله میاندیشند. در این قشر که بخش زیادی از جامعه هند را در برمیگیرد، بحث حیات مطرح است. ضربالمثلی هندی وجود دارد که میگوید بسیاری از هندیها در خیابان متولد میشوند، در خیابان زندگی میکنند و در خیابانهم میمیرند، اما در بین اقشار دیگر این فعالیتهای مدنی وجود دارد. از سال 1947 میلادی که هند به استقلال رسید، بسیاری از رهبران سیاسی ازجمله مهاتما گاندی و اَمبدکار از بسیاری از زنان و نجسها حمایت میکردند. این جنبشها از همان زمان شروع و الآن بسیاری از آنها سازماندهی شدهاند. البته اهدافشان متعدد است؛ مثلاً جنبشهایی که برای احقاق حقوق زنان روستایی تلاش میکنند. برخی از جنبشها مختص جامعه شهری بوده و برای زنان شهری مطالباتی مانند برابری دستمزد در برابر کار مساوی، بهبود شرایط کار و غیره... دارند.
متأسفانه جامعه بینالمللی بیشتر توجهشان در حوزه سیاسی و متأثر از فضای سیاسی است که با آن کشور دارند. مثلاً ظلم و ستمهایی که به زنان عربستانی میشود، خیلی بیشتر از کشورهای مجاور است، اما به دلیل روابط سیاسی مساعد کشورهای غربی با این کشور، روی خیلی از این شرایط بد سرپوش گذاشته میشود. همین چند وقت قبل در عربستان قتلهای زنجیرهای زنان اتفاق افتاده بود و در آن زنانی که رانندگی میکردند ولی طبق قوانین عربستان مجاز به رانندگی نبودند، به قتل میرسیدند، اما هیچگونه گزارش رسمی از جانب دولت عربستان ارایه نشد و توجه جامعه جهانی را هم جلب نکرد؛ درحالیکه میبینیم اتفاقات کوچکتر از این در یک کشور اتفاق میافتد و خیلی در بوق و کرنا میشود و مورد سوءاستفاده سیاسی قرار میگیرد.
در مورد هند هم متأسفانه آنقدری که انتظار داریم، جامعه بینالملل به موضوع زنان در هند توجه نداشته است. در گزارشهایی که حتی از یونیسف، یونیفم، سازمان ملل داده میشود، اعداد و ارقام مرگومیر نوزادان، زنان و... خیلی بالاست، ولی خیلی خوب منعکس نمیشود و نظام بینالملل خیلی با این مسئله خاموش برخورد میکند و همین باعث میشود که دولت هند توجه ویژهای نداشته باشد و حتی اگر توجه هم بکند، صرفاً به شکل تصویب قوانین و مصوبهها بر روی کاغذ است و وقتی میخواهد عملی شود، بهقدری پروسه طولانی دارد که شاید به نسلهای بعدی منتقل شود و خیلی بهدرد زنان در جامعه امروز نخورد.
- و به عنوان آخرین سؤال، یکی از معضلاتی که سالهای اخیر بهشدت در رسانهها صدا کرد، معضل تجاوز گروهی به زنان در هند بود. آیا واقعاً تجاوز و بهخصوص تجاوز گروهی در هند، یکی از مسائل اجتماعی این جامعه است؟ چه عواملی را مؤثر میدانید؟
بخشی از این اتفاقات بهخصوص در مناطق روستایی ناشی از اختلاف طبقاتی و کاستی است؛ کاستهای بالاتر کارگرهای روزمزد یا با حقوق ناچیز و بعضاً بدون دستمزد دارند و خود را مالک این افراد میدانند و وقتی زنها برای کار به منزل کاستهای بالاتر میروند، توسط افراد آن کاست بالا مورد تجاوز واقع میشوند و اما چیزی که در جامعه شهری شاهدیم متأسفانه به این دلیل است که پلیس و دستگاه قضایی برخورد جدی با افراد خاطی ندارد و بسیاری از جرایم مسکوت میماند و حتی اگر به روزنامهها کشیده شود، کسی آن را دنبال نمیکند که آیا واقعاً افراد خاطی مجازات شدهاند یا خیر؟
متأسفانه بعضیاوقات مشاهده میشود که حتی در جامعه شهری هم که بهشدت جامعه روستایی درگیر نظام کاستی نیست، دیده میشود که زنان امنیت ندارند. طبعاً زنان متعلق به طبقات و کاستهای بالاتر که امکانات رفاهی بیشتری دارند، از این تعرضات در امان هستند، ولی زنانی که مجبورند تا پاسی از شب بیرون از منزل کار کند، در مراجعت به منزل و... ممکن است موردحمله و تجاوز دستهجمعی واقع شوند. متأسفانه این موارد بسیار گزارش میشود و ناشی از این است که قوه قضاییه و پلیس خیلی مراقب امنیت زنان نیستند و ساعات کاری زنان آنطوری که بایدوشاید تعریفنشده است.
البته هند در چند دهه اخیر پیشرفتهای اقتصادی داشته است و شاید بتوان گفت در حال تبدیلشدن به یکی از قدرتهای اقتصادی جهان است و خیلیها پیشبینی میکنند که در سالها و دهههای آتی حتی این پیشرفتها سریعتر نیز بشود و قطعاً این تغییرات، تأثیر فراوانی در وضعیت رفاهی، بهداشت، سلامت، آموزش، دسترسی مردم به منابع و...خواهد داشت. از طرفی الآن برای کم کردن محرومیت اقشار پایین جامعه، سهمیه کرسیهای دانشگاهی، اشتغال در وزارتخانهها، مراکز اداری و... به نجسها اختصاص پیداکرده است و همین دست امور باعث میشود که کمکم این شکافها کم و کمتر شود.
- خانم دکتر تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار مهرخانه قرار دادید.