شما بشنوید و باور نکنید؛ زندگی رنج است
کد خبر: ۱۹۴۰۱۸
تعداد نظرات: ۸ نظر
تاریخ انتشار: 2020 November 05    -    ۱۵ آبان ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۰
طناب‌های دیگری هم هست؛ چیز‌هایی مثل نقاشی کردن، عکاسی، کاشتن یک درخت؛ آشپزی با ادویه‌های جدید، سفر کردن، حرکت... ما برای نشستن خلق نشده ایم. صندلی یکی از خطرناک‌ترین اختراعات بشری است. به جای نشستن قدم بزنید، بدوید، شنا کنید. اگر مجبور شدید بنشینید. برای خودتان، همنشین‌هایی پیدا کنید...

شما بشنوید و باور نکنید؛ زندگی رنج است

شما بشنوید و باور نکنید؛ زندگی رنج است«تابناک باتو» ـ اگر بخواهم با شما رو راست باشم، باید بگویم که زندگی به شکل گُریز ناپذیری سخت است و این ربطی به جایی که هستید و جوری که زندگی می‌کنید، ندارد. من به آن می گویم: اصل بقای سختی؛ یعنی سختی از شکلی به شکل دیگر تبدیل می‌شود، ولی نابود نمی‌شود. برای همین هم در یک زندگیِ خیلی خوب و عادی، جایی که هیچ کسی به هیچ کسی به خاطر عقایدش شلیک نمی‌کند و همه چیز آرام است، آدم‌های زیادی مشت مشت قرص ضد افسردگی می‌خورند که بتوانند خودشان را هر روز صبح از داخل رختخواب بکشند بیرون.

آدم‌های پُف کرده، آدم‌های بد حال، آدم‌های روی لبه...
خیلی‌ها معتقدند که پیشرفت تکنولوژی، اینترنت، نخودفرنگیِ غیر ارگانیک و گِلوتِن، ما‌ها را اینجوری کرده و قدیم‌ها مردم خوشبخت‌تر بودند.

شما بشنوید و باور نکنید؛ حتی هزار‌ها سال پیش شاهزاده‌ای هندی به نام سیزارتا یا همان بودا گفت که «زندگی رنج است»؛ رنج یا به زبان بودا «دوکا.»

شما بشنوید و باور نکنید؛ زندگی رنج است

هایدگر به این می‌گوید: «اضطراب وجودی»
این‌ها را نگفتم که نا امیدتان کنم. چیز‌های خوب و دلنشین هم در دنیا کم نیست.
می‌توانید از آن‌ها در راه کمک بگیرید و هر وقت داشتید در چاه غم فرو می‌رفتید مثل طناب به آن چنگ بیندازید و بیایید بیرون. یکی از این طناب ها، موسیقی است. اگر توانستید سازی بزنید؛ اگر نتوانستید به آن گوش کنید. وقت‌هایی که شاد هستید، موسیقی گوش کنید و وقت‌هایی که غمگین بودید بیشتر موسیقی گوش کنید.

چیز دیگری که می‌توانید بخوانید کتاب است. خواندن کتاب به شما کمک می‌کند زندگی‌های دیگری را که هیچ وقت نمی‌توانستید تجربه کنید، تجربه کنید.
فیلم هم همین کار را در یک ابعاد دیگری می‌کند، اما کتاب همیشه یک سر و گردن بالا‌تر از فیلم است، چون قوهٔ تخیلتان رو به کار می‌گیرد و روند ذهنی‌تر و عمیق تری است. تا می‌تونید کتاب بخوانید. وسط کتاب‌ها حتما چند صفحه هم برای مطالعه در مورد ستاره‌ها و کهکشان‌ها وقت بگذارید، چون کمکتان می‌کند که ابعاد چیز‌ها را بهتر درک کنید و یادتان نرود که در کل هستی کجا ایستاده اید.

برای همین، قدیم‌ها بیشتر فیلسوف‌ها ستاره‌شناس هم بودند. شاید نخواهید یا نتوانید منجم بشوید، ولی همیشه می‌توانید وقت‌هایی که غمگین هستید به آسمان نگاه کنید و ببینید که غم‌هایتان در برابر عظمت کهکشان چقدر کوچک است.

طناب‌های دیگری هم هست؛ چیز‌هایی مثل نقاشی کردن، عکاسی، کاشتن یک درخت؛ آشپزی با ادویه‌های جدید، سفر کردن، حرکت... ما برای نشستن خلق نشده ایم. صندلی یکی از خطرناک‌ترین اختراعات بشری است. به جای نشستن قدم بزنید، بدوید، شنا کنید. اگر مجبور شدید بنشینید. برای خودتان، همنشین‌هایی پیدا کنید و از مصاحبتشان لذت ببرید. پیدا کردن دوست خوب خیلی هم آسان نیست. اما اگر دوست خوبی باشید، دیر یا زود چند تا آدم خوب دورتان جمع خواهند شد.

شما بشنوید و باور نکنید؛ زندگی رنج است

در ضمن، دایرهٔ دوستهایتان را به آدم‌ها محدود نکنید. شما می‌توانید تقریباً با همهٔ موجودات زندهٔ دنیا دوست باشید؛ گل‌ها، علف‌ها، ماهی‌ها، پرنده‌ها، و بله حتی گربه‌ها. حیوان‌ها گاهی حتی از آدم‌ها هم دوست‌های بهتری هستند.

در زندگی چاه غم زیاد است، ولی طناب هم هست؛ سَرِ طناب را ول نکنید؛ اما مراقب باشید که به طناب‌های پوسیده مثل الکل، دود، پول و حتی غرور و موفقیت آویزان نشوید، چون از داخل چاه بیرونتان نمی‌آورد و بدتر ولتان می‌کند ته چاه.

بگردید و طناب‌های خودتان را پیدا کنید و اگر نتوانستید پیدایش کنید؛ «ببافیدش». آدم‌های انگشت شماری طناب بافی بلدند. دانشمندها، کاشف ها، مربی‌های فوتبال، کمدین ها، و هنرمند‌ها همه طناب باف هستند و طناب‌هایی را بافتند که آدم‌های دیگر هم می‌توانند سرش را بگیرند و با آن از داخل چاه بیرون بیایند.

اگر ما امروز از سیاه سرفه نمی‌میریم برای این است که طنابی را گرفتیم که لویی پاستور سال‌ها پیش بافته است. «سمفونی شماره پنج»، طنابی است که بتهوون با نُت‌ها به هم پیوند زده است.
"صد سال تنهایی" طنابی است که مارکز با کلمه و خیال به هم بافته است.
بیشتر طناب‌ها را یک روزی کسی که شاید ته چاه زندانی بوده بافته است... حتما طناب کرونا هم روزی توسط کسی بافته میشود.

شما بشنوید و باور نکنید؛ زندگی رنج است


مقاوم باشید و صبور

آه کردم، چون رَسَن شد آهِ من
گشت آویزان رَسَن در چاهِ من
آن رَسَن بگرفتم و بیرون شدم
چاق و زَفت و فَربِه و گُلگون شدم
مولانا

کسی چه می‌داند؛ شاید یک روز شما هم طناب خودت را بافتی...

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۵
3
12
(( لقد خلقنا الانسان فی کَبَد ))
به راستی که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او پر از رنجهاست)- سوره بلد، آیه ۴
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۵
خوب مگه آزار داشتن
ناشناس
| |
۱۰:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۶
ان مع العسر يسري
فقط نمي دونم چرا تو ايران در عسر مانديم و از يسر خبري نيست
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۵
0
4
جالب بود . متشکرم .بهش احتیاج داشتم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۵
0
7
الا بذکرالله تطمئن القلوب
بهترین دوست و یاور خداوند باریتعالی است،حالا که همه چی رو گفتید وامتحان کردید ،یک بار هم دوستی با خدا رو امتحان کنید،قطعا ضرر نمیکنید
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۵۲ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۵
0
3
موسیقق کلاسیک عالیه بتهوون موتسارت ویوالدی شوپن ....... از بهترین ها هستن.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۶
0
1
چرا ادم بايد خودش را اذيت كنه؟
مریم
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۶
1
2
الدنیا محفوفه بالبلا
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار