23 اسفند ماه سال 93 گمشدن زنی به نام سهیلا به پلیس تهران مخابره شد و تحقیقات نشان داد هوشنگ شوهر این زن قصد جدایی داشت و بارها او را تهدید به قتل کرده است
هوشنگ بازداشت شد و گفت: من و سهیلا اختلاف داشتیم اما او طلاق نمی گرفت مدتی از هم جدا زندگی می کردیم تا اینکه روز قتل پسرم اشکان را با ماشین به خانه برادرم بردم و چون به سهیلا شک داشتم مجدد به جلوی خانه اش رفتم که دیدم سهیلا داخل خودروی شاسی بلند نشسته و با راننده آن که مرد شیک پوشی بود به گرمی صحبت می کرد.
باورش برایم سخت بود و هزاران سوال در ذهنم بود که اگر مرا نمی خواهد چرا طلاق نمی گیرد و اگر زندگی اش را دوست دارد سوار بر خودروی لوکس چه می کند وقتی پیاده شد و به داخل خانه رفت پشت سرش رفتم و پرسیدم با مرد غریبه چرا خلوت کرده است با تندی گفت به تو ربطی ندارد تحملش سخت بود خفه اش کردم و جسدش را به جاده چالوس برده و رهایش کردم.
هوشنگ بعد از پیدا شدن جسد به بازسازی جنایت پرداخت و روانه زندان شد تا حکم درباره او صادر و اجرا شود
شاید از خودش میگه و زن بیچاره سوار هیچ ماشینی نبوده 
