مهدی رحمتی:تمام دنیای من پدر بودن است
کد خبر: ۱۵۶۷۲
تاریخ انتشار: 2015 October 27    -    ۰۵ آبان ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۵
سیدمهدی رحمتی، دروازه‌بانی است كه همیشه كارهای عجیب و غریب می‌كند و با خداحافظی ناگهانی‌اش از تیم‌ملی، همه را به شوك فرو برد. این بازیكن كه یكی از گلرهای خوب ایران در سال‌های گذشته بوده، در زندگی شخصی‌اش نیز مثل زندگی فوتبالی‌اش چالش‌هایی داشته كه بزرگترین آن از دست دادن خواهرش است.
مهدی رحمتی:تمـام دنیای من پدر بودن استسیدمهدی رحمتی، دروازه‌بانی است كه همیشه كارهای عجیب و غریب می‌كند و با خداحافظی ناگهانی‌اش از تیم‌ملی، همه را به شوك فرو برد. این بازیكن كه یكی از گلرهای خوب ایران در سال‌های گذشته بوده، در زندگی شخصی‌اش نیز مثل زندگی فوتبالی‌اش چالش‌هایی داشته كه بزرگترین آن از دست دادن خواهرش است. البته رحمتی تمایلی ندارد در مورد این مسائل صحبت كند، اما قطعا گفت‌وگوی صمیمی با دروازه‌بانی كه دو بار از استقلال رفته و برگشته، می‌تواند جذاب و خواندنی باشد. گفت‌وگویی كه در حضور پسران وی یعنی علی و عطا انجام شد و در بعضی مواقع رحمتی را وادار كرد تا در بعضی سوال‌ها از همسرش كمك بگیرد.

مهدی رحمتی:تمـام دنیای من پدر بودن است

فداكاری‌های یك همسر

همسرم در پیشرفت من چه در فوتبال و ورزش و چه در زندكی تاثیر زیادی داشته و به نوعی باید بگویم او بیشترین نقش را داشته، چون از زمانی‌كه فوتبال حرفه‌ای را آغاز كردم، او بود كه كنارم حضور داشت و شرایط را درك كرد. من هم شخصا تمام سعی‌ام را می‌كنم كه همسر خوب و ایده‌آلی باشم، ولی در یك‌سری زمینه‌ها نمی‌توانم. این هم به دلیل حرفه‌ام است و مسلما كمبودهایی وجود دارد.

مدیر خانه، دور از اقتصاد

مدیریت خانه بیشتر با همسرم است، به‌خاطر اینكه من زیاد منزل نیستم و او هم انصافا مدیر خوبی است. هرچند همسرم در مسائل اقتصادی، زیاد خودش را دخالت نمی‌دهد چون علاقه‌ای به مادیات ندارد، هیچ‌وقت در این موارد من چالش نداشته‌ام و انصافا در این زمینه آرامش فكری دارم.

مهدی رحمتی:تمـام دنیای من پدر بودن است

حسی به نام پدر بودن

به نظرم یكی از قشنگ‌ترین حس‌های دنیا، پدر بودن است و وقتی در خانه‌ات را باز می‌كنی و فرزندانت تو را بابا صدا می‌كنند، حس خیلی زیبایی به انسان دست می‌دهد. برای شخص من که اینطور است، انگار دنیا را به من می‌دهند.

تولدهای كاملا پسرانه

وقتی نخستین‌بار پدر شدم واقعا حس خوب و درعین حال عجیبی داشتم، ولی تا زمانی كه علی (فرزند اولم) مرا بابا صدا نكرد، چیزی متوجه نشده بودم. بعد از آن بود كه متوجه شدم پدر شدن چه حسی دارد. وقتی عطا (دومین پسرم) به دنیا آمد، خیلی بیشتر از قبل این حس پدر بودن را درك می‌كردم، چون علی بزرگتر شده بود و من به آن احساس عادت كرده بودم.

دوستی پدر با فرزندان

تربیت علی و عطا بیشتر به عهده همسرم است، ولی مهم‌ترین چیزی كه از آنها می‌خواهم، این است كه روی پای خودشان بایستند. من بیشتر سعی می‌كنم با آنها دوست باشم و از آنها همیشه خواسته‌ام هر اتفاقی می‌افتد، به من آن را منتقل كنند و خیلی راحت حرف‌شان را بزنند. درواقع سعی می‌كنم با آنها دوست باشم.

حمایت از مسیر درست


همانطور كه گفتم مهم‌ترین چیز برای من این است كه پسرانم روی پای خودشان بایستند و خیلی دنبال استفاده از موقعیت من نباشند. انسان وقتی به فرزندش كمك می‌كند كه بداند راه درستی را می‌رود، ولی من همیشه اعتقادم این است كه اگر قرار باشد فرزندم در خانه بنشیند، بخورد و بخوابد، این مساله درست نیست. من از فرزندانم برای كارهای‌شان حمایت می‌كنم ولی باید كاری كه انجام می‌دهند صحیح و مسیرشان درست باشد. مثلا من دوست ندارم آنها هم مثل من دنبال فوتبال بروند ولی اگر روزی تصمیم‌شان این باشد، من حمایت‌شان می‌كنم.

مخالفت با خواسته عجیب

بارها پیش آمده كه با خواسته‌های بچه‌ها مخالفت كرده‌ام. مثلا چندوقت پیش علی تلفن‌همراه می‌خواست و كاملا با این موضوع مخالفت كردم و به او گفتم برایت خیلی زود است. از این موارد زیاد اتفاق افتاده است. البته این خواسته‌ها گاهی به دلیل فضای جامعه و دوستانش هم شكل می‌گیرد، چون بعضی دوستانش تلفن دارند و علی هم دوست دارد داشته باشد، ولی من هم اصولی دارم و این اجازه را به او ندادم.

دوری از شهرت مهدی

من اصلا دوست ندارم این‌گونه باشد و همیشه در مدرسه به مدیر و ناظم گوشزد كرده‌ام اصلا توجه نكنید كه این بچه، پسر مهدی رحمتی است. از آنها خواسته‌ام رفتارشان با علی رحمتی همان رفتاری باشد كه با سایر بچه‌ها دارند. البته شاید گاهی پیش آمده باشد كه مثلا پُز من را بدهند، ولی من خودم این را ندیده‌ام. شاید این كار را كرده باشند، ولی جلوی من این اتفاق نیفتاده است.

تفاوت‌های یك ستاره

مهدی رحمتی درون زمین فوتبال با مهدی رحمتی داخل خانه تفاوت‌های خاصی ندارد، البته شاید در خانه رفتارم كمی متفاوت باشد، چون كنار همسر و فرزندانم حضور دارم و شرایط كمی فرق می‌كند.

دوری خانه از فوتبال

وقتی بعد از بازی‌ها به خانه می‌روم، اتفاقات درون زمین را به خانه منتقل نمی‌كنم. البته معمولا یكی،‌ ‌دو ساعت ابتدایی بعد از بازی درگیر فشارها و استرس بازی هستم، ولی وقتی وارد جو خانه می‌شوم، كم‌كم فضای فوتبال را فراموش می‌كنم. درواقع دوست ندارم اعضای خانواده‌ام را درگیر مسائل فوتبالی‌ام بكنم.

خداحافظی به خاطر همسر

راستش نمی‌دانم اگر روزی خانواده‌ام از من بخواهند فوتبال را كنار بگذارم، این كار را می‌كنم یا نه؟! ولی اگر همسرم این درخواست را داشته باشد، شاید روی آن فكر كنم، ولی اگر فرزندانم چنین درخواستی كنند، زیر بار نمی‌روم؛ چون فرزندانم تاثیری در پیشرفت من نداشته‌اند، ولی همسرم تاثیر مهمی در این اتفاق داشته و دارد.

پدر و همسر خوب بودن


در یك‌سری مسائل خودم را پدر و همسر خوبی می‌دانم و در یك‌سری مسائل خیر. شاید در بحث امكانات و مسائل رفاهی بتوانم خوب عمل كنم، ولی از لحاظ عاطفی آنطور كه باید و شاید برای همسرم و پسرانم موثر نبودم.

دوری از مراسم و هیاهو


شاید باور نكنید ولی من حدود 12سال است با همسرم در هیچ مراسمی شركت نكرده‌ام. حتی در عروسی پسرخاله‌ام كه نزدیكترین فامیل من بود شركت نكردم. همیشه همسرم این مسوولیت را داشته كه به همراه فرزندانم به این مراسم‌ها برود.

مهدی رحمتی:تمـام دنیای من پدر بودن است

محافظت از خود و خانواده

به نظرم یكی از اصل‌هایی كه من را به موفقیت رسانده، مراقبت است. یكی از اصول موفقیت این است كه انسان حواسش به همه‌جا باشد. من همیشه از خودم و موقعیتم محافظت كردم و به همین دلیل زیاد ترسی از این مسائل ندارم كه مثلا بگویند عكس من در مراسم یا ‌مهمانی خاصی بیرون آمده است. البته برایم خیلی مهم است كه همیشه در جایی حضور داشته باشم كه عكسی از من خارج نشود یا سعی كرده‌ام اصلا عكس نیندازم. البته بی‌تفاوتی در این مسائل بزرگترین ضربه را به افراد معروف و مشهور می‌زند و انسان باید حداقل در مورد خودش غیرت داشته باشد.

تفاوت زندگی قدیم و جدید

خانواده‌ای كه این روزها من در آن زندگی می‌كنم با خانواده‌ای كه در آن به دنیا آمده‌ام از زمین تا آسمان تفاوت دارد، چون به لحاظ اقتصادی در آن زمان شرایط به دست آوردن خیلی چیزها برایم سخت بود و بدون تعارف، داشتن خیلی چیزها برایم آرزو بود. البته تا آنجا كه پدرم می‌توانست برایم همه چیز را فراهم می‌كرد، اما حالا اگر علی یا عطا چیزی از من بخواهند، برای‌شان تهیه می‌كنم. البته من بعضی‌مواقع برای بچه‌هایم شرط می‌گذارم كه مثلا اگر در ترم اول قبول شوید، فلان وسیله را برای‌تان می‌خرم.

بچه‌های امروز و دیروز

بچه‌های زمان من هم با بچه‌های امروزی از زمین تا آسمان تفاوت دارند. البته ما از قشر پایین جامعه بودیم و خانواده‌های ما چیز زیادی نداشتند و طبیعتا در بچگی برای به دست آوردن چیزهایی كه نیاز داشتیم، باید خیلی تلاش می‌كردیم، اما بچه‌های الان خیلی راحت به هرچه می‌خواهند، می‌رسند و تلاشی برایش نمی‌كنند. من می‌دانم كه فرزندان امروزی، پدر و مادر را موظف می‌كنند آن چیزی را كه نیاز دارند برای‌شان تهیه كنند.

حضور خداوند در زندگی

بهترین چیزی كه به فرزندانم یاد داده‌ام این است كه خداوند را همیشه در خاطر داشته باشند. البته عطا كه هنوز به آن مرحله نرسیده است، ولی از علی خواسته‌ام خدا را خوب بشناسد و نماز بخواند. او اگر این مراحل را برود، راه خودش را پیدا خواهد كرد. من در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شدم و به مسائل مذهبی و سنتی اعتقاد دارم. صددرصد به مسائلی كه پدر و مادرهای‌مان در مورد سنت‌ها گفته‌اند اعتقاد دارم و آنها را اجرا می‌كنم. پدر و مادرم همیشه به مسائل دینی تاكید داشتند، چون اعتقاد داشتند هرقدر انسان به سمت خدا و اهل بیت برود، در زندگی بیشتر جواب می‌گیرد.

دنیای پدرانه من و پدرم

حس من به پدرم و نگاه علی و عطا نسبت به من كمی فرق دارد. در دوران بچگی همیشه پدرم هوای من را داشت، ولی وقتی وارد فوتبال شدم یا در شیراز بودم. پدرم در تهران بود یا بالعكس. در حال حاضر چند سال است پدرم در شیراز زندگی می‌كند و شاید سالی چندبار بیشتر نتوانم او را ببینم و شرایط كمی متفاوت است.

مرغ یك‌پای ستاره

من در زندگی‌ام سعی كرده‌ام به آنچه دوست دارم با تلاش برسم. در فوتبال هم یاد گرفتم به هر قیمتی، هر چیز را نداشته باشم. مرغ من همیشه یك پا دارد! چون همیشه خودم زحمت كشیده‌ام و لطف خدا و عنایت اهل‌بیت بوده كه به اینجا رسیده‌ام. فكر نمی‌كنم كسی در این فوتبال باشد كه بتواند بر سر من منت بگذارد، به جز شاه‌غلام پیروانی كه در سخت‌ترین و بدترین شرایط زندگی پشت من ایستاد. زمانی كه من خواهرم را از دست دادم و حتی نمی‌توانستم روی پای خودم بایستم، تنها كسی كه پشت من بود، شاه‌غلام بود كه مثل یك پدر از من محافظت كرد.

ماجرای برج معروف تهران

حكایت زندگی من در برج معروف تهران به سال‌ها قبل برمی‌‌گردد.چون در اینجا همسایه‌های خوبی دارم مثلا من با یحیی گل‌محمدی همبازی بودم و رفت‌وآمد خانوادگی داشتم، همین‌طور با محسن بنگر از زمان سپاهان. ما از سال 83 یا 84 باهم بودیم. من بیشتر به این دلیل به این برج آمدم كه زندگی آپارتمانی را دوست دارم و امنیت خوبی هم در اینجا برقرار است.

شایعه قراردادهای روند

متاسفانه بارها این را شنیده‌ام كه گفته‌اند من هنگام عقد قرارداد رقم‌های روند انتخاب می‌كنم و. . . اصلا چنین چیزی صحت ندارد و این ساخته ذهن افراد بیكار است. خدا را شاهد می‌گیرم كه تا به حال این كار را نكرده‌ام و این را می‌توانید از مدیرانی كه با آنها قرارداد بسته‌ام بپرسید.

اینستاگرام و فرهنگسازی

با تكنولوژی رابطه خوبی دارم و معمولا از تلفن‌همراه و وسایل مختلف استفاده می‌كنم. اینستاگرام هم دارم به این دلیل كه كسی از اسم من سوءاستفاده نكند. دومین دلیلش هم این است كه جامعه ما به سمت و سویی رفته كه بی‌احترامی و پرخاشگری در آن موج می‌زند. در فضای مجازی هر شخصی، هرچه دلش می‌خواهد می‌گوید و فكر می‌كنم درست نباشد به خاطر رنگ یك پیراهن، الفاظ زشتی در صفحه‌ای گذاشته شود كه همه آن را می‌بینند. شاید آن كسی كه بدترین توهین را در صفحات اجتماعی می‌كند، اگر روزی خودش توهین بشنود، نتواند تحمل كند. متاسفانه جو ورزشگاه‌های ما خوب نیست، اما این هم به خاطر عدم‌ فرهنگسازی است.

بازگشت دوباره به استقلال

از اینكه دوباره به استقلال برگشته‌ام حس خوبی دارم. در استقلال بازی كردن لذت خاصی دارد و من همه تلاشم را می‌كنم تا در این تیم موفق باشم. یك مثالی وجود دارد كه می‌گویند اگر شخصی بنده‌ای را خوشحال كند، پاداش الهی دارد، من هم به این موضوع خیلی فكر می‌كنم و همیشه وقتی می‌بینم بعد از بردها، مردم و طرفداران‌مان خیلی خوشحال هستند، من هم خوشحال می‌شوم. البته مباحث مالی هم هست و نباید از این موضوع غافل شد و به مردم دروغ گفت، اما در حال حاضر كه در استقلال هستم، ذهنیت اصلی‌ام خوشحال كردن مردم است.

حضور دوباره در تیم‌ملی

این آرزوی هر فوتبالیستی است كه در تیم‌ملی كشورش حضور داشته باشد و من هم دوست دارم دوباره در تیم ملی باشم، اما نه به هر قیمتی. از طرف دیگر برای خودم این برنامه را قرار داده‌ام كه تا 41 سالگی به فوتبال ادامه دهم، چون بهزاد غلامپور تا ٤٠ سالگی بازی كرد و دوست دارم ببینم می‌توانم این ركورد را بشكنم یا خیر؟

یك و دو با كاپیتان آبی‌ها

مادرم سنگ صبور، پدرم سنگ زیرین آسیاب، همسرم كوه و فرزندانم امید هستند

بهترین درسی كه از همسرتان در زندگی گرفته‌اید چه بود؟

گذشت و وفاداری.

تا به حال چیزی از فرزندان‌تان یاد گرفته‌اید؟

فكر نمی‌كنم بچه‌های این دوره و زمانه بتوانند چیزی به پدر و مادرها یاد بدهند (خنده).

اوقات فراغت شما چگونه می‌گذرد؟

اگر بچه‌ها در خانه فیلم تماشا كنند، من هم كنار آنها هستم. سعی می‌كنم بیشتر كنار بچه‌ها باشم، چون زمان زیادی در منزل نیستم و باید آن را جبران كنم.

تفریح اصلی‌تان با خانواده چیست؟

تفریح خاصی نداریم، ولی اگر فرصت باشد به مسافرت می‌رویم.

بهترین خاطره رحمتی از زندگی مشترك چیست؟

به نظرم به دنیا آمدن علی و عطا بهترین خاطره زندگی مشتركم است. البته خاطرات خوب زیادی از زندگی مشترك دارم.

و بدترین خاطره زندگی‌تان؟

بدترین خاطره‌ام از دست دادن خواهرم بود.

پدر از نگاه مهدی رحمتی؟

پدر همیشه سنگ زیرین آسیاب است.

مادر از نگاه مهدی رحمتی؟

مادر سنگ‌صبور است.

همسر از نگاه مهدی رحمتی؟

همسر كوه پشت‌سر است.

علی و عطا از نگاه مهدی رحمتی؟

علی و عطا امیدهای من به آینده هستند.

به جز فوتبال چه ورزش‌هایی را دوست دارید؟

من والیبال را دوست دارم و بازی می‌كنم. شنا هم بلدم ولی علاقه خاصی به آن ندارم.

به جز فوتبال، شغل دیگری دارید؟

خیر، چون وقتش را ندارم و به خاطر شرایط بدنی‌ام باید به خودم برسم و تمرین جداگانه و اختصاصی انجام بدهم، بنابراین وقت نمی‌كنم كار دیگری انجام بدهم

مجله زندگی سبز


نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار