حال نکو در قفای فال نکو؛ چهاردهم خرداد
کد خبر: ۱۵۵۳
تاریخ انتشار: 2015 June 04    -    ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۰:۱۷
«تابناک با تو» هر روزه شما را به بهانه تفأل، ‌با شعرای نامی و غیرنامی و اشعار آنان آشنا می‌سازد؛ بنابراین، از هم‌اکنون ‌با نیت کردن، از قفای حالتان بخوانید.
صنما! گرد سرم چند همی‌گردانی           ***        زشتی از روی نکو زشت بود گر دانی

یا بکن آنچه شب و روز همی وعده دهی                یا مکن وعده هر آن چیز که آن نتوانی

از حد و غایت نافرمانی در مگذر                             که پدیدارست اندازهٔ نافرمانی

دل من بردی و از خویشتنم دور کنی                    برنیاید صنما کار بدین آسانی

مهربانی نکنی بر من و مهرم طلبی                       ندهی داد و همی‌داد ز من بستانی

بی‌وفایی کنی و نادان سازی تن خویش                 نیستی‌ای بت یکباره بدین نادانی

نبوی راضی گر زانکه امیرت خوانم                           من بدان راضی باشم که غلامم خوانی

از تو ما را نه کنار و نه پیام و نه سلام                      مکن ای دوست که کیفر بری و درمانی

گویی: اندر دل پنهانت همی‌دارم دوست                به بود دشمنی از دوستی پنهانی

مکن ای دوست که بیداد نشانی نگذاشت            عدل باز آمد با بوالحسن عمرانی

خواجه و سید سادات رئیس الرؤسا                      همچو خورشید به بخشندگی و رخشانی

شاعر: منوچهری دامغانی
Image result for ‫منوچهری دامغانی‬‎

* زندگی نامه منوچهری

اَبوالنَّجم احمَدبن قوص‌بن احمد منوچهری دامغانی نام‌آور به منوچهری شاعر ایرانی بود. کودکی و جوانی منوچهری در دامغان به تحصیل عربی گذشت، تا این که به خدمت منوچهر قابوس زیاری در طبرستان رسید. پس از مرگ منوچهر قابوس، منوچهری به ری رفت و به خدمت طاهر دبیر رسید که از طرف سلطان مسعود غزنوی در آن‌جا فرمانروایی داشت. وی از آنجا به دربار غزنه راه یافته، و به ستایشگری سلطان مسعود غزنوی مشغول شد. منوچهری برای جلب حمایت عنصری قصیده‌ای به نام «لغز شمع» سرود و در آن عنصری را ستایش کرد. در سال ۴۳۲ هجری قمری، منوچهری در حالی که سی و چهار سال داشت درگذشت.

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار