شاید والدین برای هیچ چیزی به راحتی مخارج نوزاد خود پول خرج نمیکنند.
اما هر چه سن و سال آنها بالاتر برود، خرج کردن پول برای آنها سختتر میشود.
به دو دلیل:
با بزرگتر شدن آنها مخارج جدید و بیشتری به ما تحمیل میشود که همه پدر و مادرها با آن درگیر هستند.
انتظار داریم که فرزندانمان شرایط را درک کرده و تغییر کنند.
چه تغییری؟
مسئولیتپذیر شوند.
انتظار ما این است که بفهمد:
پول علف خرس نیست تا هر روز برای او اسباببازی بخریم.
پول درآوردن زحمت دارد و نمیتوان هر مدل جدید پلیاستیشن را خرید.
خودش را با فلآن همکلاسی که پدر تاجری دارد مقایسه نکند
البته تمامی پدر و مادرها با تمام وجود دوست دارند که تمام امکانات رفاهی و تفریحی مناسب برای فرزندان را تا حد امکان فراهم کنند اما بسیاری از بچهها نهتنها این موضوع را قبول نداشته بلکه دو قورت و نیمشآنهم باقی است.
هیچ یک از ما نه در خانواده و نه در مدرسه آموزشی در مورد پول ندیده و هر آنچه میدانیم را در دوره بزرگسالی و با آزمونوخطا یاد گرفتهایم. پس توقعی نیست که در مدرسه به آنها چیزی بیاموزند. از سوی دیگر نبایست آنها را تا سنین نوجوانی هم رها کنید که دیگر آموزشها مصداق "نرود میخ آهنی در سنگ” است.
یکی از دلایل ناراحتی ما، یادآوری گذشته و افسوس خوردن بابت کارهایی است که کرده یا نکردهایم. حتماً شما یاد گرفتهاید که چگونه این موضوع را رها کنید. اما میتوان از برخی از این حسرتها در آموزش به فرزندان خود بهره برد.
به همین دلیل بسیاری از ما دوست داریم که به فرزندان خود در مورد پول، ارزش آن و مهارتهای مرتبط با آن آموزش دهیم و طبیعتاً هرچقدر که خودمان الگوی بهتری باشیم و آموزش را از سنین پایینتری شروع کنیم، شانس موفقیت ما بیشتر است.
پیش از آنکه به روشهای پیشنهادی برسم به چند نکته مهم باید اشارهکنم.
اول اینکه پیش از
آموزش به دیگران، باید خودتان آموخته باشید.
بهجای آنکه به امرونهی بپردازید، نمونه خوبی باشید
همه کار را باهم از آنها نخواهید بهقولمعروف گاماس، گاماس
اجازه دهید که با عمل کردن یاد بگیرند، آنهم به روش خودشان.
ده روش برای آموزش مهارتهای پول به بچهها
۱- اختیار قسمتی از پول خود را به آنها بدهید مثلاً اگر ماهیانه ۳۰۰ هزار تومان را خرج خرید سوپری میکنید، اختیار ۵۰ هزار تومان آن را به فرزند خود بدهید. با این کار نسبت به پول و خرج آن احساس مسئولیت میکند. با
آزمونوخطا یاد میگیرد که اگر پول را برای خریدهای لحظهای خرج کند، برای موارد دیگر بودجهای نخواهد داشت.
بهتر است این را پیش از بزرگسالی یاد بگیرد که پول بینهایت نیست و باید برای خرید آنچه نیاز است و یا آنچه دوست دارند، پسانداز کرد.
۲- پسانداز برای رسیدن به هدف بچهها با بزرگتر شدن میفهمند که سرگرمیها و اسباببازیهای گرانقیمتتری هم وجود دارند. دیگر خرید بستنی و یا یک عروسک و ماشین کوچک آنها را ارضا نمیکند. بسته به سن و سالشان و البته شیوه تعامل شما، لوازم بزرگتر و گرانتری میخواهند.
اینجا گامی اساسی است که با رها کردن بچه به حال خود، کنترل از دست ما خارج خواهد شد. (چه آن اسباببازیهای گرانقیمت را برای او بخریم چه نخریم.)
به این مکالمه دقت کنید:
میخواهی پلیاستیشن بخری؟ خوب. اجازه بده ببینم قیمت آن چقدر است. میخواهی در اینترنت قیمت آن را جستجو کنیم؟
آره
قیمت مدلهای مختلف آن از ۳۰۰ هزار تومان تا بالای یکمیلیون تومان است. اگر ماهی ۵۰ هزار تومان پسانداز کنی، ظرف شش ماه مدل ارزانتر را میتوانی بخری. برای مدل گرانتر باید ۲۰ ماه صبر کنی. نظرت چیه؟
نمیدانم. من نمیتوانم یک سال صبر کنم. تازه شش ماه هم خیلی زیاده.
خوب دو کار را باید انجام دهیم. اول اینکه ببینیم آیا لازم است مدل گرانتر را بخری؟ چه چیزی دارد که مدل ارزانتر ندارد؟ آیا نمیتوآنهمان بازیها را انجام داد؟ دوم اینکه باید میزان پسانداز ماهیانه را بالاتر ببری. یعنی با دیدن هر چیزی آن را نخری. مخارج خودت را بنویسی تا بتوانی آنها را کم کنی. من هم میتوانم به تو کمک کنم.
چطوری به من کمک میکنی؟ پول بیشتری به من میدهی؟
نه. من پول بیشتری نمیدهم. میتوانی خودت
پول بیشتری کسب کنی. ولی کمک من در این مورد کشیدن یک نقشه راه برای رسیدن به پلیاستیشن است. ما در اکسل یک فایل درست میکنیم. نمودار میزان پسانداز را رسم میکنیم و مراحل پیشرفت تا رسیدن به هدف را باهم دنبال میکنیم. به تو قول میدهم که شرایط به همین سادگی ۶ ماه ضربدر ۵۰ هزار تومان نخواهد بود. حاضری؟
بله.
پس باهم یک قرارداد امضاء میکنیم و من مشاور مالی تو خواهم شد.
دوست دارید مکالمهای شبیه این با فرزند خودتان داشته باشید. کافی است حوصله به خرج داده و آن را تمرین کنید.
پس از ترسیم نقشه راه به آنها یاد دهید که هرچه مخارج خود را بیشتر کاهش دهند، سرعت رسیدن آنها به اهدافشان بیشتر میشود. این را روی نمودار و بهصورت ملموس به آنها نشان دهید.
نشان دهید که کم کردن هزینه بستنی یا هزینههای موبایل یا هر چیز دیگر چگونه میتواند آنها را زودتر به هدف برساند. و در سنین پایین قلک را فراموش نکنید.
۳- مقدمات سرمایهگذاری را به آنها آموزش دهید
سادهترین کار این است که همراه آنها یک حساب با سود روزشمار بازکرده و معنای سود مرکب را به آنها بهصورت تصویری نشان دهید. البته شاید درک آن برای بچههای کوچکتر و یا اهداف کوتاهمدت سخت باشد هرچند که بسیاری از بزرگسالها هم آن را درک نمیکنند.
اما اگر اهداف بزرگی دارند به آنها صبر و سرمایهگذاری را آموزش دهید.
با آنها در مورد بودجهبندی صحبت کنید. البته میدانید که بودجهبندی طبق برنامهریزی دقیق قبلی امکانپذیر نبوده و مفید هم نیست. کسری بودجه و عدم اعتمادبهنفس و رها کردن، از نتایج بودجهریزی دقیق قبل از ماه است.
بهجای آن به آنها قسمتهای مختلف زندگی را نشان دهید. خرج خودرو، حملونقل، پوشاک و خوردوخوراک، مسافرت و تفریح.
رفتن به مسافرت مستلزم کاهش هزینههای تفریح در شهر است. این را به آنها آموزش دهید.
۴- کمکم پرداخت قبوض و اقساط را به آنها واگذار کنیدنهتنها آنها باید مسئولیت هزینههای موبایل خود را به عهده بگیرند بلکه به آنها یاد بدهید که چگونه قبوض و اقساط را پرداخت کنند.
آنها را به بانک برده و حسابی برای آنها بازکنید. با تمام امکانات اینترنتی. انتقال وجه بهحساب سرمایهگذاری، پرداخت قبضهای تلفن و برق و گاز و پرداخت اقساط را به آنها واگذار کرده و از آنها گزارش بخواهید.
علاوه بر اینکه در این کار مهارت خوبی پیدا میکنند با روند خرج پول نیز آشنا میشوند. اگر قبض تلفن را بهموقع پرداخت نکنی، قطع خواهد شد.
۵- خطرات بدهی را به آنها آموزش دهیدبرخی از موارد ذکرشده برای سن ششسالگی نیست و باید فرزندتان بزرگتر شده تا آن را درک کند. آشنایی با خطرات بدهی هم یکی از این موارد است.
نمیدانم بازخورد این توصیه من چیست چون پسر خودم هنوز پنجساله نشده، اما میتوان برای نوجوان خود، یک وام یکمیلیون تومانی گرفت و پرداخت سود و بهره را برای او روشن کرد. اینکه هرماه باید قسط پرداخت کند و مبلغ نهایی پرداختی او میتواند بیش از دو برابر مبلغ اولیه باشد.
میتوانید برای سنین پایینتر، پول قرض دادن و گرفتن به دوستان یا بچههای فامیل را برنامهریزی کنید و نشان دهید که چگونه میتواند روی افکار و روابط آنها تأثیر بد بگذارد.
البته با توجه به اینکه این موارد را امتحان نکردهام، اجرای آن بایستی بااحتیاط باشد ولی فکر کنم که نتایج مثبتی خواهد داشت.
۶- یاد دهید که کسب درآمد بیشتر، آنها را به اهداف خود نزدیکتر میکند.به نظر من به بچهها در ازای انجام کارهای خانه پول ندهید. این وظیفهای است که باید انجام دهند. همچنین بهجز عیدی و تولد و پولتوجیبی ماهانه، بیخود به آنها پول ندهید.
ببینید که چهکاری میتوانند برای کسب درآمد بپردازند. من یکی از طرفدارهای کار تابستانه بچهها هستم و در تمام دوران تحصیل و سال اول دانشگاه هم این کار را کردهام.
البته متأسفانه هیچکدام از موارد گفتهشده را به ما یاد ندادند.
در این مورد بیشتر فکر کنید. مثلاً دنیای وب، نوشتن نرمافزار و اپ های موبایل یا انجام پروژههای کامپیوتری در وبسایتهایی مانند انجام می دم، برای نوجوانان مفید است. هم مهارتهای آنها را بالابرده، هم مسائل کسب درآمد را به آنها نشان داده و هم لذت پول درآوردن را به آنها نشان میدهد.
کار تابستانه را فراموش نکنید.
۷- در مورد تبلیغات، مصرفگرایی و خریدهای لحظهای به آنها آموزش دهید.
اهداف تبلیغات را به آنها بگویید. از خریدهای پیشین آنها که منجر به لذت مورد انتظار نشده بگویید. از بدیهای مصرفگرایی بگویید. چرا موجب شادی نمیشود و چگونه برای محیط زندگی ما مضر است. چگونه میتواند اتاق او را پر از خرتوپرت کند.
نشان دهید که چگونه تبلیغات منجر به خریدهای آنی ما شده و انتظارات ما را هم برآورده نکرده است.
باهم یک لیست خرید سیروزه تشکیل دهید. هر آرزوی آنی خود را باهم در لیست سیروزه نوشته و پس از سی روز راجع به آن و میزان احساسات خود در مورد آن حرف بزنید.
ضمناً فراموش نکنید برای دریافت نوشتههای یک ریال و مطالب مختص مشترکین، از طریق فرم مشترک یک ریال شوید.
منبع: یک ریال