«می‌باشد» به زبان آدمیزاد
کد خبر: ۱۳۳
تاریخ انتشار: 2015 April 27    -    ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۹
ما اداره‌ای‌ها هیچ دلیل مشخصی برای استفاده از فعل‌های عتیقه نداریم. دستِ خودمان نیست. صرفاً داریم یک سنت دیرینه را به‌جا می آوریم. اما جالب است که بعضی اصنافِ دیگر دلیلی برای این عمل ناپسند دارند و حتا شاید بشود گفت که آگاهانه مرتکبِ این افعال می‌شوند. مثلاً بعضی مقاله‌نویسان هنوز فکر می‌کنند که «خوبیت» ندارد نوشته‌شان شبیه حرف‌زدن‌شان باشد و...
رضا بهاری کتابی دارد به نام «به زبان آدمیزاد» که مجموعه‌ی یادداشت‌های او ست در ستایش پاکیزه‌نویسی و نکوهش شلخته‌نگاری در متون اداری و رسمی. می‌خواستم در معرفی این کتاب بنویسم، اما بهتر دیدم چکیده‌ی بخشی از آن را در حد این ستون بیاورم که مربوط است به مشهورترین فعل عتیقه در متون اداری و حتا غیراداری، یعنی «می‌باشد».

فعل‌های عتیقه نوشته‌ی شما را کهنه و ناصمیمی و خشک و بخشنامه‌ای می‌کنند. سعی کنید، در نوشتار هم مثل گفتار، هرگز از آن‌ها استفاده نکنید. اصناف دست‌به‌قلمی هستند که موفق شده‌اند این فعل‌های موذی و بی‌ریخت را در قلمرو قلم‌های خودشان تقریباً به طور کلی قلع و قمع کنند و قال قضیه را بکنند. آن‌هایی که تقریباً موفق شده‌اند روزنامه‌نویسان اند و آن‌هایی که به کلی موفق شده‌اند داستان‌نویسان.

ما اداره‌ای‌ها هیچ دلیل مشخصی برای استفاده از فعل‌های عتیقه نداریم. دستِ خودمان نیست. صرفاً داریم یک سنت دیرینه را به‌جا می آوریم. اما جالب است که بعضی اصنافِ دیگر دلیلی برای این عمل ناپسند دارند و حتا شاید بشود گفت که آگاهانه مرتکبِ این افعال می‌شوند. مثلاً بعضی مقاله‌نویسان هنوز فکر می‌کنند که «خوبیت» ندارد نوشته‌شان شبیه حرف‌زدن‌شان باشد و بنابراین سعی می‌کنند با فعل‌های عتیقه، به زعم خودشان، به آثار منثورشان وزن و اعتبار ببخشند.

متأسفانه نویسندگان آن‌ها درست مثل عوام گمان می‌کنند که هر چیزی که از زبان گفتار دور باشد و قلنبه و کتابی، الزاماً ادبیات است. در میان فعل‌های عتیقه یکی‌شان که از همه معروف‌تر یا به قولی بدنام‌تر است، همانا «می‌باشد»می‌باشد! و به طور کلی باشیدن به جای استن. جالبش این‌جا ست که بعضی طرفداران این عتیقه، دلیل‌شان این است که به لطفِ «می‌باشد» می‌توانند از آوردن «است»های متوالی احتراز کنند. خب، حالا ببینیم این دلیل چه قدر می‌تواند موجه باشد.

«اسب حیوان نجیبی ست. نسبتاً باهوش است. احتمالاً خوش‌اندام‌ترین جانور روی زمین است. دونده‌ای سریع است. قدرتمند است. بارکشی پرطاقت است. یکی از معروف‌ترین اسب‌های ادبیات فارسی، رخشِ رستم است و...»

خسته نباشید. «اسب‌نامه»‌ای که خواندید، به نظر شما اشکالی دارد؟ به نظر ما که ندارد. اصلاً اگر کاغذ حرام نمی‌شد، می‌شد تعداد این جمله‌های مختوم به «است» را به صدو هشتاد جمله هم افزایش داد. البته ما این‌جا عمداً این همه جمله ردیف کردیم تا خودتان ببینید که اشکالی ندارد، و در مورد تعدد و توالیِ «است» در متن‌های واقعی ـ که به‌ندرت ممکن است از سه یا چهار تا تجاوز کند ـ اصلاً نگران نباشید.

حالا خودمانیم، این‌همه جنگ و جدل و تبلیغات بر سر حقانیتِ «است» و کراهتِ «می‌باشد» قرار است کدام‌یک از آلام و مصائبِ گریبانگیر بشریت را تخفیف بدهد، خودمان هم نمی‌دانیم. حالا اگر هم‌چنان سرسخت و یکدنده معتقدید که آوردن «است»‌های متعدد و پی‌درپی خوبیت ندارد، ما مجبوریم کمی کوتاه بیاییم و بگوییم بسیار خوب، می‌توانید با حفظ معنای جملات، تعداد «است»ها را کم کنید. این کار راه‌هایی دارد...

منبع: خوابگرد، رضا شکراللهی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار