
معیارهای انسان سالم از دیدگاه نویسنده الف) داشتن آرامش
ب) جاری بودن
پ) شادبودن
ت) قانع بودن
ث) بخشندگی، بدون چشمداشت
ج) توان گذشت وفراموش کردن
چ) رضایت
ح) داشتن امید
خ) داشتن معنا
د) توانایی لذت بردنالف) آرامش: انسان سالم دربیشترموقعیتها، آرامش خود را حفظ میکند. همانند رودخانهای که سالها در یک مسیرجریان دارد، به قدری که افراد میتوانند با خیال آرام در بسترش خانه بسازند و از طغیان او هراسی نداشته باشند.
از نمود این آرامش میتوان به تأثیر آرام بخشی او در دیگران اشاره کرد. سخن گفتن، معاشرت کردن و بودن با چنین انسانی آرامش میبخشد. کسی در حضور او نگران طغیان وآسیب نیست.
دیگر نمودهای آرامش روان در انسان سالم: بر اساس تعالیم موجود در دین و فرهنگ ما طبق تبیین بزرگان، آرامش روان یک انسان را در موارد زیر نیز میتوان مشاهده کرد؛
«۱- توانایی دربرخورد با بحرانها؛ استواری و بردباری و مقاومت دربرابر رنجها، مصیبتها، سختیها و شکستهای گوناگون، بدون آنکه تعادل وسلامت روانی خود را از دست دهد. ۲ـ توانایی شکیبایی در سختیها، ۳ـ توانایی درک درست آینده و خوش بینی به آن».
ب) جاری بودن: انسان سالم علیرغم آرامشی که دارد، ساکن وبدون اثرنیست. جریان دارد. فعال است، با شرایط سازگارانه عمل میکند، و موقعیتها را به نفع خود و دیگران تغییرمی دهد.
جاری بودن انسان سالم با آرام بودن او جمع است. یعنی درعین آرامش، جریان دارد. همانند رودخانهای که آرام و پیوسته حرکت میکند. نه همچون سیلاب، ویرا نگراست و نه همچون حوض و استخر ساکن و بدون حرکت.
پ) شاد بودن: همان گونه که صاحبنظران گفتهاند: «شادی، یک احساس درونی است که از آرامش خاطر و رضایت باطن به وجود میآید». انسان سالم در بیشتر شرایط از این احساس درونی برخوردار است و قادر است آن را به دیگران نیز انتقال بدهد، بدون اینکه تلاش چندانی برای آن بکند.
حضور انسان سالم، احساس شاد بودن و آرامش خاطر را در دیگران به همراه میآورد. انسان سالم برای شاد بودن خود در هر لحظه دلیل و توجیه کافی دارد و نیاز به فراهم کردن اسباب و لوازم چندانی برای شاد بودن خاطر خود ندارد؛ چون در ذات هر موضوع، موقعیت، شیء و انسانی، برای او دلیلی برای شاد بودن وجود دارد. او از هر آنچه دارد، لذت میبرد و شاد است و دیگران را نیز در شادی خود سهیم میکند.
ت) قانع بودن: منظورما از قانع بودن و قناعت به عنوان یک ویژگی بارز انسان سالم، قانع بودن در این زمان و مکان است. او به واقع یک انسان این زمانی و این مکانی است. در این لحظه و در این مکان از آنچه دارد و نصیبش شده است، حداکثر لذت را میبرد و اجازه نمیدهد تا نداشتهها و کمبودها، خوشبختی اکنونش را ضایع کند. لذت زندگی و بهرهمندی را در فراهم بودن تمام امکانات نمیداند؛ اما در جهت به دست آوردن رفاه و امکانات رفاهی نیز بدون تلاش نمیماند. اما، آنچه برای او مهم است استفاده کافی و بهره بردن از حداقل موجودی در این زمان و این مکان است.
ث) بخشندگی، بدون چشمداشت: انسان سالم برای بخشش دلیلی نمیخواهد، اگرچه درهر بخشش او دلایل متعددی وجود دارد؛ که مهمترین آن داشتن نگاه انسانی به دیگران است و لذت و آرامشی که در پی هر بخشش نصیبش میگردد. لذتی که در این عمل عایدش میشود را با هیچ چیز دیگر عوض نمیکند و با چشمداشت به پاداش و عمل متقابل، لذت وافری را که از تقویت درونی کسب میکند، از دست نمیدهد. انسان سالم، حتی به جای انتقام، میبخشد و با این رفتار خود دیگران را شیفته خود میکند.
همان گونه که بزرگان دراین باره گفتهاند: «بخشش، آرامش و هماهنگی را به زندگی بازمیگرداند. بخشش عملی ارادی است. بخشش، انتخابی سنجیده و آگاهانه است و نمیتواند ناشی از اضطرار و فشار باشد بخشش یک ویژگی الهی است».
ج) توان گذشت و فراموشی: خاطرات، بخش عمدهای ازداشتههای هرشخص در زندگیاست که نوع وشکل وطرز تلقی هرفرد ازخاطرات خودش، حتی اگر دیگران نیز در آن سهیم باشند، منحصر به فرد است بخشی از این خاطرات و یادآوری آنها نه تنها لذتی به همراه ندارند، بلکه آرامش روانی فرد را میتوانند در هر لحظه و حتی درزمان خواب تحت تاثیرقراردهند. اکثر روان رنجوران، مشکل خود را در ناتوانی از رهایی از بند گذشته و خاطرات بیان میکنند. انسان سالم قادر است از خاطرات بد گذشته درس بگیرد، ولی سایه آنها را هرلحظه برزندگی خود احساس نکند. از جمله این خاطرات آنچه به عنوان بدی در حق او اعمال کردهاند، میتوان نام برد که انسان سالم بدون به رخ کشیدن، فراموش میکند و در عوض آرامش خود را تضمین مینماید.
چ) رضایت: منظور از رضایت در اینجا، به عبارتی نقطه مقابل حسادت است. یک انسان سالم از آنچه خود دارد، در مقابل آنچه دیگران دارند، اظهار نارضایتی نمیکند و داشتههای دیگران اورا رنج نمیدهد و آرامشش را بر هم نمیزند، مگر در مواردی که حقی از او ضایع شده باشد و با ویژگی قناعت سعی دربه دست آوردن خواستههایی میکند که در توان اوست و در آمال و آرزوهای دور و دست نایافتنی زمان حال خود را ضایع نمیکند.
ح) امید: یکی دیگر از خصوصیات یک انسان سالم امیدواری و داشتن امید است. منظور از امید این است که فرد علی رغم قانع بودن و زیستن در اینجا و اکنون و رضایت از آنچه دارد؛ به فردایی روشن تر و موفقتر نیز مطمئن بوده و هرگز نگران آینده نمیباشد و با مرور دائم آنچه ممکن است روز بعد و روزهای بعد اتفاق بیفتد، آرامش حال حاضرخود را برهم نمیزند.
خ) داشتن معنا: منظور ما از معنا در اینجا، هر چیز بسیار با اهمیت و ارزشمندی است که فرد به خاطرآن زندگی میکند وبه واسطه او به آینده ویا تغییر، امید دارد.
ویژگیهای یک معنا: ۱ـ سیری ناپذیراست (خستگی نمیآورد)، ۲ ـ فرحبخش است، ۳ ـ آرامبخش است و ۴- جنبه داد وستدی ندارد (بیشتریک طرفه است).
انواع معنا: معنا میتواند یک شی باشد، معنا میتواند یک شخص باشد، معنا میتواند یک موقعیت باشد و معنا میتواند ماورایی (خدایی) باشد. هم چنین یک فرد میتواند در یک زمان چندین نوع معنا داشته باشد.
با معناترین معناها: معناهای شیئی و انسانی و موقعیتی وجه مشترکی دارند و آن احتمال فناپذیر بودن آنهاست. اگر معنا از نوع اشیایی و اشخاصی و موقعیتی باشد، چنانچه روزی از بین رفتند، فرد را دچار فقدان و مشکل میکنند.
معنای انسانی علاوه براین، ممکن است در طول زمان تغییر و فرد را دچار مشکل انطباق ونا هماهنگیشناختی کند. همچنین، احتمال طرد شدن از سوی معنای انسانی وجود دارد؛ اما معنای ماورایی وخدایی، هیچ یک از این جنبههای آسیب زایی را ندارد.
د) توانایی لذت بردن: یکی دیگر از تفاوتهای انسان سالم با انسان بیمار و غیرسالم در امکان و قدرت و هنر لذت بردن از نعمتهاست. لذت بردن اصولا یک هنر است. لذت سالم از آنچه برای انسان مجاز شمرده شده و در فطرت و طبیعت او قرار داده شده است، از هر چیزی؛ لذت از خوردن، نوشیدن، خوابیدن، سخن گفتن، راه رفتن، عبادت و معنویت و... .
نکته مهم اینکه منظور ما در کل این دیدگاه از انسان سالم، انسان کامل نیست. انسان کامل خصوصیات و مشخصههای دیگری هم دارد، که بیشتر انسانها قادر به دستیابی به آنها نیستند. اما مقدمه و لازمه انسان کامل شدن، انسان سالم بودن است. در نهایت در الگوی پیشنهادی ما فرایند رسیدن انسان سالم به گزینه هدف به شکل زیر است.
فرایند رسیدن به هدف در انسان سالم: معنا امیدانگیزه ۱ ـ نیرو ۲ـ جهت هدف
اصغر آقایی، دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)